یکی از کارمندان ایرانی فیسبوک به نام «بهداد اسفهبد» در یادداشتی به زبان انگلیسی از دستگیری خود در ایران همزمان با کشته شدن «قاسم سلیمانی» و شلیک به هواپیمای اوکراینی پرواز PS752 خبر داده است.
دستگیری که به بازداشت، شکنجه و آزار روحی او منجر شد. به او گفته شده ممنوعالخروجیاش به شرط اینکه با نیروهای اطلاعاتی و امنیتی سپاه همکاری کند و گرو گرفتن سند آپارتمانش در تهران به عنوان وثیقه به ارزش یک میلیارد تومان برداشته میشود. بهداد اسفهبد حالا پنج ماه پس از آزادی و خروج از ایران این ماجرا را افشا کرده است.
بهداد اسفهبد در میان برنامهنویسان کامپیوتر نامی شناخته شده است.
او یکی از نخبگان سفر کرده از ایران و نویسنده برنامه مشهور «حرفباز» و کیبورد استاندارد فارسی ۹۱۴۷ است. بهداد در طول سالهای مهاجرت و اقامت در کاناداُ با شرکتهای دیجیتالی بزرگ دنیا از جمله فیسبوک و گوگل کار کرده اما تجربه آخرین سفرش به ایران آنقدر عجیب و تلخ است که ماههاست تاب و توان کار کردن را از او گرفته است. او حالا نگران خودش نیست. آن چنان که در یادداشتش آمده در جای امنی است و تحت حمایت دولت کانادا قرار دارد اما حضور خانوادهاش در ایران او را مشوش و مضطرب کرده است.
گزارشی که بهداد اسفهبد از ماجرای سفر و دستگیریاش منتشر کرده روایتی تاثربرانگیز و تکاندهنده است که در عین حال نشان میدهد «رفتار مسؤولانه با اطلاعات دیجیتال» که از سوی متخصصان امنیت شبکه به اشکال و طرق مختلف مورد تاکید قرار میگیرند تا چه اندازه حائز اهمیت است و به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود. به خصوص درباره افرادی که به شکلی با اطلاعاتی سروکار دارند که در دسته اطلاعات حساس قرار میگیرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به گفته اسفهبد، او چهار روز پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق برای سفری دو هفتهای و دیدار با خانوادهاش به ایران سفر میکند.
درست هفدهم دیماه مصادف با ۷ ژانویه ۲۰۲۰ به ایران میرسد.
فردای آن روز نیروهای سپاه پاسداران به پایگاه «عینالاسد» که در اختیار نیروهای نظامی آمریکایی مستقر در عراق بود حمله کردند و هواپیمای مسافربری اوکراین –کیاف با ۱۷۶ سرنشین در آسمان ایران هدف شلیک دو موشک نیروهای سپاه قرار گرفت و همه سرنشینانش کشته شدند.
بهداد اسفهبد یک هفته پس از سفر به ایران وقتی همراه با پدرش برای ملاقات با یکی از دوستانش به کافهبازار میرفت توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت میشود.
او میگوید: «چهار مامور برای بازداشتم آمده بودند. حکم را نشانم دادند و من نشان اطلاعات سپاه را دیدم. به زندان اوین منتقل شدم. یک هفته در بازداشت انفرادی بودم و روزی بیش از شش ساعت مورد سؤال و جواب و بازجویی قرار میگرفتم. تمام وقت چشمبند داشتم و نور خورشید را ندیدم.»
او در همین گزارش از یک نکته مهم حرف میزند که نه تنها برای متخصصانی چون او موضوعی حیاتی است که حتی شهروندان عادی هم باید نسبت به آن حساس باشند.
نیروهای امنیتی در دو روز اول بازجویی از او بیش از ۳۰۰ گیگابایت اطلاعات موجود در اکانتهای گوگل، فیسبوک، توییتر، لینکدین و تلگرام بهداد اسفهبد را در اختیار گرفته و به همین وسیله او را مورد تهدید، آزار و اذیت قرار دادهاند. او گفته است داوطلبانه همه رمزها را در اختیارشان قرار داده: «میدانستم وقتی از آن روی سکه حرف میزنند یعنی چه. با سازوکارشان آشنا بودم و میدانستم مقاومت فایده ندارد. برای همین داوطلبانه همه رمزها را به آنها دادم.»
به گفته بهداد اسفهبد بهانه نیروهای اطلاعات سپاه برای بازداشت او، عکسهایش در جریان اعتراضات مردم به نتایج انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران عنوان شده بود.
او بنا بر آن چه گفته با افراد زیادی که به نوعی اپوزیسیون شناخته شدهاند و در جریان جنبش سبز کار رسانهای میکردند یا در اعتراضات نقش موثر و فعال داشتند دوست بوده و همچنان در ارتباط است.
نیروهای امنیتی قصد داشتند با استفاده از آرشیو اطلاعاتی بهداد اسفهبد، درباره این افراد و فعالیتهایشان بیشتر بدانند: «از من خواستند برای این که کار خیلی طول نکشد با آنها همکاری کنم و بگویم هر کدام از این آدمها کجا هستند و چه کار میکنند.»
نیروهای اطلاعات سپاه به او میگویند پروندهاش برای بازه زمانی حدود ۱۰ تا ۲۰ سال مفتوح خواهد ماند و در این مدت باید با آنها همکاری کند.
بهداد تصمیم میگیرد علیرغم میلش قول همکاری بدهد فقط برای این که فرصتی پیدا کند که از زندان و بعد هم از کشور خارج شود: «باید زنده از آن جا خارج میشدم تا بتوانم این ماجرا را همان گونه که رخ داده تعریف کنم و این جز با دادن وعده همکاری با آنها ممکن نبود. من این جا مقابل شما ایستادهام برای این که من را قضاوت کنید، نادیده بگیرید، مورد آزار قرار بدهید یا باور کنید.»
انتشار این یادداشت واکنشهای بسیاری در فضای مجازی بهدنبال داشت. بسیاری بر این باورند که بهداد چارهای جز این نداشته که قول همکاری بدهد و با جلب اطمینان نیروهای امنیتی موفق به خارج شدن از کشور شود؛ پیش از آن که مانند بسیاری از دوتابعیتیها با اتهام جاسوسی به حکم زندانی طولانیمدت گرفتار شود. گروه دیگری میگویند او با توجه به حساسیت شغلیاش و سابقه ارتباط با رسانههای خارج از کشور ریسک بزرگی کرده و آنگونه که باید از اطلاعات دیجیتالی که در اختیار داشته صیانت نکرده است.
«شادی صدر»؛ حقوقدان و یکی از مدیران سازمان «عدالت برای ایران» که سابقه بازداشت و بازجویی در بند ۲۰۹ اوین را دارد میگوید: «دو موضوع متفاوت در این ماجرا وجود دارد. یکی بحث شکنجه و آزار جمهوری اسلامی است که فرد را مجبور به انجام کاری خلاف میلش میکند. ما میدانیم که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در سالیان گذشته به صورت مداوم اطلاعات دیجیتال افراد را از طریق بازداشت آدمها سرقت کردهاند، با استفاده از همان اطلاعات برای آنها پروندهسازی کردند، به عنوان مواد اولیه پروپاگاندای خودشان از این دادهها استفاده کرده و از صدا و سیما پخش کردهاند. همه ما میدانیم که این اقدام نقض حقوق بشر است و باید محکومش کنیم اما نکته دیگری که باید آن را به درس تبدیل کنیم توجه به رفتار مسؤولانه با اطلاعات دیجیتال است؛ چه با رعایت تدابیر امنیتی قبل از بازداشت و چه با اطلاع دادن سریع به طور فردی یا عمومی بعد از بازداشت که منجر به گسترش خطر امنیتی برای دیگران نشویم. باید به این که چهطور از اطلاعات مراقبت کنیم فکر کنیم و دربارهاش تصمیم بگیریم. مثل این میماند که کسی بخواهد به منطقه جنگی برود. مسلما نمیتواند با کفش پاشنه بلند و چمدان بزرگ برود پس فکر میکند و تدابیری لحاظ میکند مثل تهیه یک کفش راحت و بستن یک کوله سبک.»
شادی صدر با اشاره به این نکته که متخصصان امنیت شبکه در این باره مدام به همه شهروندان توصیه میکنند، میگوید: «برای همه شهروندان توصیه این است که ورود به اکانتهای خود را دو مرحلهای کنند یا اگر با کسی در ایران چت میکنند ایمیل یا چت را حذف کنند و حتیالمقدور از برنامههایی استفاده کنند که دادهها را رمزگذاری میکند. همه این توصیهها برای حفظ امنیت ما و افرادی است که با آنها سروکار داریم و لاغیر.»
این حقوقدان بر این باور است که افرادی که دارای ارتباط گسترده با نهادهای حقوق بشری، رسانهها و سازمانهای مختلف خارج از ایرانند به عنوان «شهروندان مسؤول» همان طور که مراقب کیف پول خودشان هستند که به دست دزدان و جیببرها نیفتد باید صیانت و مراقبت از اطلاعات دیجیتال را هم خیلی جدی بگیرند: «افرادی که بهدلیل شغل، جایگاه و تخصصشان نه تنها به اطلاعات خودشان که به اطلاعات تعداد کثیری از دیگر شهروندان دسترسی دارند باید چند برابر دیگران از این اطلاعات صیانت کنند. آقای اسفهبد در مصاحبه خودشان گفتهاند با مجموعههایی که اساس کارشان امنیت دیجیتال است کار میکردند. این نهادها به ما شهروندان مسائل امنیتی مرتبط با حفظ اطلاعات دیجیتالمان را آموزش میدهند.
انتظار این است که ایشان هم بیشتر از ما درمورد صیانت از اطلاعات دیجیتال بداند و هم بیشتر مراعات کنند. به خصوص که ما میدانیم بازداشت افراد دوتابعیتی که در حوزههای مشابه با حوزه کاری آقای اسفهبد فعالیت میکنند موضوع مورد علاقه نهادهای امنیتی در ایران است. در مورد اتفاق تلخی که برای آقای اسفهبد افتاده هم باید درکنار محکوم کردن رنجی که بر روح و روان او وارد شده، به دیگرانی که مخاطب او هستند آگاهی داده شود. این نه تنها لازم که ضروری است برای افرادی که قصد سفر به ایران دارند با توجه به تکرار چندباره این سناریو از سوی نهادهای امنیتی، به خطری که تهدیدشان میکند واقف باشند و راه تکرار بر آن ببندند.»
شادی صدر میگوید: «امروز و پس از انتشار آن چه بر آقای اسفهبد رفته رفتار مسؤولانه ایجاب میکند حالا – اگر خیلی دیر نشده باشد- حداقل به کسانی که ممکن است اطلاعاتشان در اختیار اطلاعات سپاه قرار گرفته به صورت دقیق اطلاعرسانی شود که اگر در ایران هستند یا قصد سفر به ایران را دارند، با مشکلی روبهرو نشوند و با حفظ نکات امنیتی مسیرشان را ادامه دهند. من تجربه شخصیام را به شما میگویم. در یکی از برنامههای بیست و سی یک بار قرارداد کاری من که شامل آدرس منزلم بود نمایش داده شد. من تازه آن زمان فهمیدم که کسی که به این قرارداد دسترسی داشته بازداشت شده و اطلاعات من هم بخشی از اطلاعاتی بوده که از طریق او به دست نهادهای امنیتی افتاده! من اگر زودتر مطلع شده بودم برای حفظ امنیت خودم شاید آدرسم را تغییر میدادم یا اقدامات دیگری انجام میدادم.»
روایت گروگانگیری، بازداشت و ارعاب شهروندان ایرانی که در خارج از کشور زندگی میکنند رسوایی تکرار شدهای در جمهوری اسلامی است. یک نمونه «احمدرضا جلالی»، پزشک و پژوهشگر مدیریت بحران مقیم سوئد که به دعوت «دانشگاه تهران» و «دانشگاه شیراز» برای شرکت در «کارگاه مدیریت بحران» به ایران سفر کرد و به «ارتباط با دولت متخاصم» و «جاسوسی» متهم شد. یکی از دوستان او گفته بود در یکی از سفرهایش به ایران ماموران وزارت اطلاعات احمدرضا را به جایی میبرند و با او صحبت میکنند و پیشنهاد همکاری میدهند اما او میگوید این کار من نیست و درخواستشان را رد میکند.
نمونه دیگر «نازنین زاغری رتکلیف»، شهروند ایرانی بریتانیایی است. او ۱۵ فروردین ۱۳۹۵ هنگام خروج از ایران به مقصد لندن به اتهام «مشارکت در براندازی نرم جمهوری اسلامی» بازداشت شد اما بعد وی را به اتهام «جاسوسی» دادگاهی و به پنج سال زندان محکوم کردند. ریچارد رتکلیف همسر نازنین زاغری، ۲۴ دیماه ۱۳۹۷ در کنفرانسی در لندن اعلام کرد سپاه پاسداران خانم زاغری را تحت فشار گذاشته است تا همکاری با نیروهای امنیتی ایران را بپذیرد و علیه بریتانیا جاسوسی کند.
«ارس امیری»، یکی دیگر از کسانی است که با اتهاماتی مشابه بازداشت شده است. او دانشجوی مدیریت هنری «دانشگاه کینگستون» و کارمند «شورای فرهنگی بریتانیا» است و در آخرین سفرش به ایران بازداشت شد. «محسن عمرانی»، پسرخاله ارس امیری میگوید وزارت اطلاعات پیش از بازداشت، او را احضار کرده و به او پیشنهاد داده است که با آنها همکاری امنیتی بکند.
نیروهای امنیتی به گرفتن قول ساده همکاری از بهداد اسفهبد بسنده نکردهاند. او سند خانهای را که در ایران داشته و خواهرش به همراه خانوادهاش در آن زندگی میکند برای آزادیاش وثیقه گذاشته و حالا با خبر شده است ابلاغی برای آخرین دفاعش به آن جا ارسال شده است. جلسه دفاعی که پس از آن حکم برای او صادر خواهد شد.
بنابر گزارش منتشر شده از اظهارات او، نیروهای سپاه وقتی از پاسخ مستقیم گرفتن از او ناامید شدند به سراغ خانوادهاش رفته و از خواهرش خواستهاند پیغام آنها را به بهداد برساند: «خواهرم گفته است من به او میگویم ولی او کاری که خودش بخواهد میکند.» اتفاقی که فشار مضاعفی بر بهداد وارد میکند. میگوید وضعیت روحی به سامانی ندارد و پس از آزادی برای مدتها دچار پارانوئید بوده است. او از کارش در فیسبوک استعفا داده و توانایی تمرکز برای ادامه فعالیتهایش را ندارد. با اطلاع مدیرانش در فیسبوک حسابهایش بسته شدهاند و به پیغامهای مشکوکی که در واتساپ و اینستاگرام دریافت میکند پاسخ نمیدهد: «فقط نمیدانم و نمیتوانم پیشبینی کنم حرکت بعدیشان چه خواهد بود؟»
شادی صدر پیرو همین بخش از صحبتهای آقای اسفهبد تاکید میکند همه افرادی که احتمالا اطلاعاتشان به این طریق ممکن است در اختیار نیروهای امنیتی قرار گرفته باشد باید بدانند چه میزان نسبت به آنها داده وجود دارد: «تمام حرف من این است هر کدام از این آدمها ممکن است مورد تعقیب، تهدید یا آزار قرار بگیرند و احساس کنند امنیتشان به خطر افتاده. چندین بار گفتم باز هم تکرار میکنم قدرت ما در آگاه کردن مردم است. ما همه باید به درستی در کنار قربانی این شکنجه بایستیم اما یک قدم پایمان را فراتر بگذاریم و این اتفاق را به یک درس مهم تبدیل کنیم تا جلوی تکرار این اتفاقات و این شکنجهها را بگیریم.»