آسمان سراسر ایران در محاصره آلودگی؛ مسئولان می‌گویند باید عادت کنید

مسئولان دولتی مقابله با آلودگی هوا را به مدیریت باد و باران پیوند زده‌اند و طی روزهای اخیر به‌صراحت از تداوم این وضعیت خبر داده‌اند

مردی به دلیل آلودگی شدید هوا ماسک زده است‌ــ ایرنا

آلودگی هوای تهران روز چهارشنبه هجدهم تیر هم مانند بسیاری از روزهای گذشته ادامه یافت و وضعیت هوا برای گروه‌های حساس، «ناسالم» و در محدوده‌ نارنجی اعلام شد. البته این وضعیت تنها به پایتخت محدود نمی‌شود و در روزهای اخیر، آسمان بسیاری از شهرها، از جمله اهواز، مشهد، کرج، زاهدان، کاشان، کرمان و شهرهای دیگر، غبارآلود بود و توده‌های سنگین گردوخاک بخش‌های گسترده‌ای از آسمان ایران را فرا گرفته‌اند.

با این حال واکنش مسئولان به این پدیده توصیه‌هایی کلی بود. از جمله اینکه مردم از حضور در فضای باز خودداری کنند و ماسک بزنند. همچنین، زمزمه‌هایی از تداوم این شرایط در روزهای آینده و حتی تا پاییز هم به گوش رسید. حال‌ آنکه تا چند سال قبل، آلودگی هوا به ماه‌های سرد سال محدود بود، اما اینک در همه روزهای سال دیده می‌شود.

کانون‌های گردوغبار مرزی و فرامرزی

بر پایه داده‌های کارشناسی، در حال حاضر، منشا گردوغبارها در آسمان ایران هم کانون‌های فرامرزی و هم کانون‌های داخلی‌اند.

در استان‌های شرقی مانند خراسان‌ جنوبی، خراسان‌ رضوی و سیستان‌ و‌ بلوچستان، گردوغبار عمدتا از دو منبع ناشی می‌شود: بخشی از بیابان‌های خشک و بی‌پوشش افغانستان و بخش دیگر از کانون‌های فعال درون همان استان‌ها.

استان‌های غربی مانند کردستان، ایلام، لرستان و خوزستان به‌شدت تحت تاثیر طوفان‌های گردوخاکی‌اند که از بیابان‌های خشک سوریه و عراق به داخل ایران نفوذ می‌کنند.

در این میان، به گفته بهزاد رایگانی، سرپرست ستاد ملی سياست‌گذاری و هماهنگی مديريت پديده گردوغبار در سازمان حفاظت محیط‌زیست، غبارهای نقاط مرکزی ایران منشا داخلی دارد. مثل استان البرز و تهران که تمام کانون‌های غبار آن‌ها داخلی‌اند.

تهران و کرج گرفتار کانون‌های داخلی گردوغبار

در حالی‌‌ که ارگان‌های دولتی همواره وسایل نقلیه با سوخت فسیلی را عامل اصلی آلودگی هوای کلان‌شهرهایی مانند تهران معرفی می‌کردند، رخدادهای یک ماه اخیر روایتی متفاوت را پیش‌ روی ما قرار می‌دهد. پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ از جمله کرج و اصفهان حتی در خلوت‌ترین روزهای خود هم یک روز هوای سالم نداشتند. این وضعیت نشان می‌دهد که منشا آلودگی هوا تنها ترافیک و سوخت‌های فسیلی نیستد و عوامل دیگری نیز در این بحران نقش دارند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بر اساس داده‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست و به گفته رایگانی، در کلان‌شهر کرج، منشا گردوغبار عمدتا یک کانون داخلی است: دشتی واقع در پایین‌دست بویین‌زهرا و بالادست اشتهارد و نظرآباد که به «اراضی پایین‌دست تالاب صالحیه» شناخته می‌شود. این ناحیه که به‌ دلیل خشکسالی‌های پی‌در‌پی خشک و رها شده، اکنون به یکی از مهم‌ترین منابع گردوغبار منطقه تبدیل شده است.

در تهران اما منشا گردوغبار متنوع‌تر و گسترده‌تر است. بخشی از این آلودگی به معادن شن‌وماسه و فرایندهای صنعتی جداسازی شن مربوط می‌شود که با انتشار ذرات ریز در هوا، به‌ویژه در مناطق جنوبی پایتخت، شرایط بحرانی ایجاد کرده‌اند. بخش دیگر هم از زمین‌های کشاورزی برمی‌خیزد که به دلیل خشکسالی بی‌سابقه، امسال زیر کشت نرفته‌اند و به کانون‌های فعال گردوغبار بدل شده‌اند. این نخستین بار است که چنین زمین‌هایی در تهران، منبع گردوغبار شناخته می‌شوند.

عرصه‌های طبیعی بیابانی اطراف تهران نیز با توجه به خشک‌ بودن هوا و نبود پوشش گیاهی، به این چرخه افزوده شده‌اند.

به‌تازگی، رضا شهبازی، معاون زمین‌شناسی سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات‌ معدنی، از تالاب خشک‌شده صالحیه در جنوب غربی تهران به‌عنوان مهم‌ترین کانون فعال گردوغبار در پایتخت نام برد و اعلام کرد: «تشدید خشکسالی، وزش بادهای منطقه‌ای و فعال شدن کانون‌های داخلی شرایط پایدار آلودگی هوا را رقم زده است.»

با این حال، صدیقه ترابی، معاون محیط‌زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست تاکید دارد که کاهش بارندگی و تداوم خشکسالی‌های چند سال اخیر عامل اصلی وقوع پدیده گردوغبار در تهران است و نمی‌توان خشکیدگی تالاب صالحیه در استان البرز را منشا اصلی این گرد‌وغبار تلقی کرد.

مدیریت باد و باران

آلودگی‌ هوا و گردوغبار موجود در آسمان تهران و دیگر شهرهای ایران به هر دلیلی که باشد، زنگ هشدار به خطر افتادن جان و سلامتی مردم را به صدا درآورده است. به‌خصوص که مسئولان دولتی مقابله با آلودگی هوا را به مدیریت باد و باران پیوند زده‌اند و طی روزهای اخیر به‌صراحت از تداوم این وضعیت خبر داده‌اند.

در همین زمینه، معاون محیط‌زیست انسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست گفت که تا وقتی باران نبارد، این وضع ادامه خواهد داشت. همچنین بر اساس گزارش سازمان هواشناسی، خشکسالی بلندمدت که اکنون وارد پنجمین سال شده، امسال شدت بیشتری پیدا کرده و به همین دلیل شدت پدیده گردوغبار بیشتر است.

آلودگی هوا چه در نتیجه‌ سوخت‌های فسیلی باشد و چه برخاسته از کانون‌های گردوغبار، دیگر پدیده‌ای گذرا یا غیرمنتظره نیست. دست‌کم در پنج سال گذشته، هوای آلوده در فصول گرم و سرد به بخشی پایدار از زندگی روزمره‌ ساکنان تهران و بسیاری دیگر از نقاط ایران بدل شده است. به همین دلیل، انتظار عمومی این است که نهادهای مسئول برای مواجهه با این بحران، برنامه‌هایی مشخص و کارآمد در دو سطح کوتاه‌مدت و بلندمدت داشته باشند؛ انتظاری که تاکنون پاسخی درخور نگرفته است.

البته برخی نهادها همچون سازمان حفاظت محیط‌زیست به تدوین دستورالعمل‌هایی اقدام کرده‌اند؛ از جمله مقررات بهره‌برداری از معادن برای کنترل گردوغبار که به وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) ابلاغ شده، اما اجرای این مصوبات ظاهرا معلق مانده است و به گفته سرپرست ستاد ملی سياست‌گذاری و هماهنگی مديريت پديده گردوغبار در سازمان حفاظت محیط‌زیست، گزارش‌های مقطعی ارسالی از وزارت صمت، نه آن‌گونه که انتظار می‌رفت کامل بودند و نه در بهبود ملموس وضعیت آلودگی موثر واقع شدند.

در زمینه‌ برنامه‌ریزی نیز، مقام‌های مسئول عملا از ارائه‌ راهکارهای کوتاه‌مدت موثر عقب‌نشینی کرده‌اند. به‌ گفته‌ رایگانی، گستردگی وسعت مناطق خشک‌شده و کمبود شدید بودجه امکان اجرای پروژه‌هایی همچون پوشاندن خاک با مواد تثبیت‌کننده یا ایجاد بادشکن در کوتاه‌مدت را از میان برده است. در برخی مناطق، یک‌سوم کل وسعت استان درگیر خشکی شدید است؛ گستردگی که به‌گفته‌ مسئولان، هیچ بودجه دولتی قادر به پوشش فوری آن نیست.

در مقابل، سازمان محیط‌زیست از طراحی برنامه‌های بلندمدت برای شناسایی و مهار کانون‌های پرخطر در هر استان سخن می‌گوید. با این حال، روند کند تدوین و اجرای این برنامه‌ها و نبود شفافیت درباره‌ مراحل اجرایی آن‌ها، این نگرانی را تقویت کرده است که حتی در بلندمدت نیز قرار نیست تغییری جدی‌ در شرایط موجود پدید آید.

مهم‌تر از همه اینکه همان‌طور که برخی کارشناسان یادآور شده‌اند، پیش از هر برنامه‌ای باید یک واقعیت تلخ را پذیرفت: ایران در منطقه‌ای خشک و نیمه‌خشک قرار دارد و در چنین اقلیمی، پدیده‌ گردوغبار، طبیعی و مکرر است، اما طبیعی‌ بودن این پدیده نباید بهانه‌ای برای بی‌برنامگی یا عادی‌سازی آن باشد؛ بلکه خود هشدار آشکاری ا‌ست که نشان می‌دهد سیاست‌گذاری محیط‌زیستی باید از واکنش‌های شعاری به کنش‌های پایدار و راهبردی تغییر کند.

خروجی جلسات اضطراری: ماسک بزنید

اکنون در شرایطی که نفس کشیدن در بسیاری از شهرهای ایران، به‌ویژه تهران، دشوار و گاه خطرناک شده، خروجی جلسات اضطراری مسئولان در مواجهه با بحران گردوغبار، همچنان در حد «توصیه»، «هشدار» و «امید به همکاری‌های منطقه‌ای» باقی مانده است.

خروجی نشست اضطراری روز ۱۶ تیرماه به ریاست معاونت محیط‌زیست انسانی نیز که بار دیگر با تاکید بر راهکارهایی تکراری چون اطلاع‌رسانی فوری، محدودیت فعالیت‌های فضای باز و تقویت نظام هشدار سریع برگزار شد، این موضوع را اثبات می‌کند.

در این جلسه، اگرچه داده‌های هواشناسی و منشا گردوغبار بررسی شدند، از تصمیم‌های اجرایی و الزامی برای کنترل فوری وضعیت، خبری نبود. راهکارهای بلندمدت نیز همچنان در مرحله‌ «بررسی» و «برنامه‌ریزی» باقی ماندند.

در همین حال، فاطمه کریمی، یکی از مدیران شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، در اظهاراتی تامل‌برانگیز گفت: «مردم باید به گردوغبار عادت کنند. از سال‌های آینده در کشور تداوم خواهد داشت.» این جمله نه‌تنها اعترافی تلخ به شکست سیاست‌های مهار آلودگی ا‌ست، بلکه نشان می‌دهد نهادهای مسئول بیش از آنکه در پی راه‌حل باشند، به تطبیق افکار عمومی با فاجعه‌ای مزمن دل بسته‌اند.

هم‌زمان، گزارش‌های بهداشتی از افزایش محسوس آسیب‌ها خبر می‌دهند. به‌ گفته مدیر روابط عمومی اورژانس، تنها در ۴۸ ساعت منتهی به روز سه‌شنبه، تماس‌های تلفنی با مراکز اورژانس در استان‌های درگیر با گردوغبار، ۱۵ درصد افزایش یافت. بیشترین ماموریت‌ها نیز در استان تهران ثبت شده‌اند. این در حالی ا‌ست که آلودگی هوا در حال حاضر دومین عامل مرگ‌ومیر در ایران شناخته می‌شود. آماری که به‌روشنی نشان می‌دهد، تاخیر در تصمیم‌گیری و تداوم سیاست‌گذاری‌های سطحی، مستقیما با جان مردم در ارتباط است.

بازگشت به طبیعت، بازگشت به عقلانیت

در حالی‌ که نهادهای رسمی کشور هنوز درگیر تدوین آیین‌نامه‌ها، هشدارهای فوری و نشست‌های بی‌ثمرند، کارشناسان محیط‌زیست سال‌ها است راه‌حل‌های روشن و عملی برای مقابله با گردوغبار و بحران‌های زیست‌محیطی ارائه داده‌اند؛ راه‌حل‌هایی که نه بر کنترل موقت، بلکه بر اصلاح ساختار و بازنگری در الگوی توسعه مبتنی‌اند.

محمد درویش، از فعالان برجسته‌ محیط‌زیست، در گفتگو با روزنامه فرهیختگان، تاکید کرد که منبع اصلی بحران، تغییر اقلیم و گرمایش زمین است؛ بنابراین راه‌حل نیز باید در همان سطح جستجو شود: «اولویت باید احیای تالاب‌ها و رودخانه‌ها باشد. از سراب تا پایاب. دولت باید موظف شود قانون برنامه چهارم توسعه را که تامین حقابه‌ تالاب‌ها را پس از شرب و پیش از کشاورزی و صنعت الزامی کرده است، عملیاتی کند.»

او با اشاره به اینکه سازمان حفاظت محیط‌زیست باید هر ساله از عملکرد خود در این زمینه به دولت و مردم گزارش ارائه دهد، افزود: «امروز تالاب‌هایی مانند گاوخونی، هورالعظیم، شادگان، بختگان، پریشان، جازموریان و حتی دریاچه ارومیه، همگی قربانی توسعه‌ افسارگسیخته‌ کشاورزی و صنعت شده‌اند. در حالی‌ که حقابه‌ بسیاری از این منابع طبیعی تصویب شده است، اما پرداخت نمی‌شود؛ چون آب آن‌ها به بخش کشاورزی یا صنایع فروخته شده است.»

طبق گزارشی از مرکز پژوهش‌های مجلس، تنها در سال ۱۴۰۳، خسارت ناشی از درمان بیماری‌های مرتبط با آلودگی هوا از مرز ۲۳ میلیارد دلار گذشت. رقمی تقریبا معادل کل درآمد نفتی جمهوری اسلامی. همچنین طبق گزارش وزارت بهداشت سالانه بیش از۳۰ هزار نفر در اثر آلودگی هوا جان می‌بازند.