شاید دوران دوجکوین هنوز به پایان نرسیده باشد، اما وزارت «دوج» (DOGE) که همان اداره بهرهوری دولت آمریکا (Department of Government Efficiency) است، بهزودی رهبر، حامی و چهره تاثیرگذارش را از دست میدهد، زیرا ایلان ماسک آماده میشود تا دوباره بر کسبوکارهای متعدد خود تمرکز کند.
ثروتمندترین مرد جهان نهتنها از خدمت در دولت کنارهگیری میکند، بلکه بهطور کلی از سیاست فاصله خواهد گرفت. بنیانگذار اسپیساکس در پایان دوره ۱۳۰ روزه حضورش در دولت ترامپ بهعنوان کارمند ویژه دولت (special government employee) در پیامی در اکس، از اینکه دونالد ترامپ فرصتی برای کاهش هزینهها در اختیار او گذاشت، قدردانی کرد.
ماسک طی بیش از چهار ماه گذشته هدایت اداره بهرهوری در دولت ترامپ را بر عهده داشت که هدف آن کاهش هزینههای بیمورد از بودجه دولت بود. ایلان ماسک میگوید این هدف تقویت خواهد شد.
جایگاه ماسک بهعنوان یک «کارمند ویژه دولتی» از ابتدا هم موقتی بود، زیرا طبق قانون، افراد میتوانند این سمت را فقط تا ۱۳۰ روز در اختیار داشته باشند. البته ایلان ماسک اگر میخواست، همچنان میتوانست بهعنوان مشاوری غیررسمی برای دونالد ترامپ یا حتی مقامی دیگر در دولت باقی بماند. در نتیجه به نظر میرسد که او کلا چنین قصدی ندارد و ممکن است دلیل آن هم بسیار ساده باشد.
ماسک اخیرا در یک جلسه همراه با دونالد ترامپ در قطر گفت: «در حوزه هزینهکرد سیاسی، در آینده خیلی کمتر خرج خواهم کرد» و وقتی از او خواستند بیشتر توضیح دهد، پاسخش کوتاه و قطعی بود: «فکر میکنم کافی باشد.»
برخیها این گفته را به این معنا تعبیر کردهاند که ماسک یا از حملات و تهدیدهای دموکراتها خسته شده، یا با ترامپ به اختلاف خورده است، اما از نگاه درک هانتر، پادکستر معروف آمریکایی و نویسنده مقاله نشریه هیل، هیچیک از این دلایل درست نیستند و ایلان ماسک در واقع با تفاوت ناامیدکننده میان دنیای خصوصی با سازوکارهای دولتی روبرو شده است.
او مینویسد که در دولت اول ترامپ نیز شاهد این مسئله بود که رئیسجمهوری آمریکا اغلب سعی میکرد مانند دنیای تجارت عمل کند. ترامپ اوایل واقعا باور داشت که دموکراتها نیز برای پیشبرد منافع کشور با او همکاری خواهند کرد. همانطور که در دنیای تجارت، طرفهای ذینفع دور هم مینشینند و سعی میکنند به توافق برسند و اگر هر دو طرف به این نتیجه برسند که بهاندازه کافی سودی میبرند که خود و سهامدارانشان را راضی کند، معامله سر میگیرد و قرارداد امضا میشود.
شاید این مقایسهای ساده به نظر برسد، اما نکته اصلی را بهروشنی بیان میکند: دولت مثل تجارت عمل نمیکند و احتمالا این همان چیزی است که ماسک را دلسرد کرده است.
دونالد ترامپ وقتی وارد سیاست شد، تصور میکرد که میتواند با دموکراتها بنشیند و بر سر توافقهایی مذاکره کند که در آنها، هر دو طرف چیزی را که میخواهند، به دست میآورند. هیچکس همهچیز را به دست نمیآورد، اما همه ادامه میدهند تا روز بعد، برای آنچه باقیمانده است، مبارزه کنند. اما برخلاف دنیای تجارت، در سیاست «طرف مقابل» گاهی حاضر است با دست خالی از میز مذاکره بلند شودــ حتی اگر ۹۹ درصد آنچه میخواهد به او واگذار شودــ فقط برای اینکه طرف مقابل به هیچ پیروزی دست پیدا نکند؛ رفتاری که اگرچه بسیار مخرب و برخلاف منطق است، در سیاست واقعیتی کاملا ملموس است.
چاک شومر، رهبر اقلیت سنا از حزب دموکرات، همین درس را عملا تجربه کرد. او از معدود دموکراتهایی بود که ماه گذشته برای جلوگیری از تعطیلی دولت رای داد، آنهم فقط برای جلوگیری از چیزی که حزب خودش آن را «تهدیدی برای دموکراسی» توصیف میکرد. اما از آن زمان بهشدت هدف حمله قرار گرفته است و حالا حتی رسانههای طرفدار دموکراتها هم مدام از او میپرسند که آیا بابت آن رای استعفا میکند یا خیر؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ایلان ماسک هم پیش از ورود به دولت، در دنیایی زندگی میکرد که در آن، تصمیمهایش بیچونوچرا اجرا میشدند. او مالک شرکتهایی بود که رئیس حرف آخر را میزد، اما در دولت، او و تیمش با واقعیتی متفاوت روبرو شدند: انواع و اقسام اسراف، فساد و سوءاستفاده کشف شد، اما نه واکنش خشمگینی در پی داشت، نه ساختار رسمی آنها را پذیرفت و نه برای مقابله با آنها اقدام موثری صورت گرفت.
هیچیک از یافتههای وزارت دوج در لایحه بزرگ و معروف جمهوریخواهان موسوم به «بزرگ و زیبا» (Big, Beautiful Bill) که اکنون در سنا منتظر بررسی سنا است، گنجانده نشد و این یعنی تمام آن فسادها میتوانند دوباره در دولت آینده یا کنگره بعدی، بهراحتی بازگردند.
درک هانتر در ادامه مقاله مینویسد: «تمام زحماتی که وزارت دوج کشید، ممکن است بیثمر بماند و این چیزی نیست که کارآفرینی باانگیزه مثل ماسک که به پیشرفت به سمت چشمانداز نهایی، حتی با وجود موانع، عادت دارد، بتواند بپذیرد. درست است که ماسک از چالش لذت میبرد و از همه مهمتر، از دستیابی به اهدافی بهظاهر غیرممکن انرژی میگیرد، اما در دولت احتمالا به مانعی برخورد کرده است که حتی او هم نمیتواند از آنها بگذرد.»
ماسک با دونالد ترامپ رابطه خوبی دارد، زیرا هر دو ذهنیتی تجاری دارند و و برخاسته از بخش خصوصیاند، اما تفاوت مهمی میان آنها وجود دارد: ترامپ از مبارزه و درگیری لذت میبرد، در حالی که ماسک از دستاورد و نتیجه انرژی میگیرد و مشکل اینجا است که در سیاست و دولت، دستاورد واقعیــ اگر حاصل شودــ هم معمولا دوامی ندارد و اغلب لحظهای و ناپایدار است.
در گزارش هیل آمده است: «آیا توجه کردهاید که ماسک در سالهای اخیر با فاکسنیوز مصاحبههای زیادی داشته، اما با رسانههای دیگر نه؟ چون بسیاری از این رسانهها نه با او، بلکه درباره او صحبت کردهاند؛ آن هم با لحنی تند و تخریبگر. به او تهمت زدند، بدنامش کردند، گفتند که تمام این کارها را برای پول بیشتر انجام میدهد. حتی او را نازی، سفید خودبرترپندار، طرفدار آپارتاید و با دهها لقب دیگر خطاب کردند. همه با هدف زیر سوال بردن انگیزهها و مشروعیت اقدامهایش، بدون گفتگوی مستقیم با خود او. درحالی که گناه ماسک فقط این بود که دموکرات نماند و برای همین، رسانهها و ساختارهای صنعتیــرسانهای جناح چپ، در برابر تهدیدهای مکرر علیه جان او سکوت کردند. حتی جمهوریخواهان هم که فرصت داشتند، به دستاوردهایش توجهی نکردند.»
بنابراین آیا واقعا جای تعجب دارد که این نابغه فناوری خسته شده باشد و بخواهد به جایی بازگردد که در آن نوآوری و کارآمدی و نتیجهمحوری ارزشمندند و واقعا میتواند به دستاوردهای بزرگ برسد؟