بر اساس گزارش خبرگزاری عربستان سعودی، شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی، و حسین امیرعبداللهیان همتای ایرانیاش، در یک تماس تلفنی فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را به یکدیگر تبریک گفته و توافق کردهاند بهزودی نشستی دوجانبه داشته باشند تا زمینه بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریهای دو کشور فراهم شود.
خبرگزاری مهر هم ۲۴ مارس نوشت که سفیر عربستان سعودی در جشن نوروز سفارت ایران در تاجیکستان شرکت کرده است. محمدتقی صابری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان، در این خصوص در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «در مراسم جشن نوروز ١۴٠٢ در سفارت ایران در تاجیکستان، میزبان سفیر محترم عربستان سعودی بودیم.» او افزود: «روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به عنوان دو کشور تاثیرگذار و مهم جهان اسلام در منطقه غرب آسیا میتواند زمینهساز ایجاد روندی جدید و نقشی افزاینده در خدمت به منافع کشورها و ملتهای منطقه باشد.»
محمد الجدعان، وزیر دارایی عربستان سعودی، ۱۵ مارس در نخستین همایش بخش خصوصی صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی گفته بود: «برای سرمایهگذاری عربستان سعودی در ایران فرصتهای بسیاری وجود دارد و تا زمانی که به مفاد هر توافقی احترام گذاشته شود، ما بر سر راه سرمایهگذاری هیچگونه مانعی نمیبینیم». او افزود: «برای تمرکز بر توسعه اقتصادی و توجه به نیازمندیهای هر ملت به ثبات و سرمایه نیاز است و شکی نیست که ایرانیان به هر دو عامل یادشده احتیاج دارند.»
بنابراین، گامها و موضعگیریهای مثبتی وجود دارد که میتوان بر آنها تکیه کرد و آنها را زیربنای اعتمادسازی و حرکت به سمت شکلگیری چشماندازی جامع برای روابط ریاض و تهران دانست که از مشکلات گذشته فراتر خواهد رفت و برای حل آنها تلاش خواهد شد؛ هرچند برخی این اقدامها را هنوز در مرحله آزمایش ببینند.
در ماههای گذشته و در جریان سفرهایم به ریاض و گفتوگو با شخصیتهای مختلفی که تحولات روابط عربستان سعودی و ایران را پیگیری میکنند، متوجه شدم که باور عمومی بر این است که باید بین عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور همسایه، روابط دیپلماتیک عادی وجود داشته باشد؛ بهویژه اینکه درباره مردم ایران هیچ نگرش منفی وجود ندارد و تنها راه حل اختلافهای موجود گفتوگوی شفاف و عملی و احترام به میثاقهای بینالمللی است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از اینرو، این دیدگاه در میان شمار زیادی از نخبگان برجسته وجود دارد که روابط حسنه تهران و ریاض در گام نخست، به سود عربستان سعودی است و این تحول گامی در راستای حمایت از امنیت و ثبات در منطقه خلیج فارس و نقطه ورود به ریشه تنشهای کنونی و رسیدگی به آنها است. در غیر این صورت، منطقه همچنان در باتلاق آشفتگیها و بحرانهای پیچیده باقی میماند که ممکن است به رویارویی مسلحانه مستقیم منجر شود و برای همگان پیامدهای فاجعهباری به همراه داشته باشد.
شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی، در مصاحبهای که با روزنامه الشرقالاوسط داشت، با اشاره این باور، گفت: «ما در عربستان سعودی امیدواریم صفحه جدیدی در روابط با ایران باز کنیم و همکاریها را به گونهای افزایش دهیم که بر تحکیم امنیت و ثبات و پیشبرد چرخهای توسعه و شکوفایی نه تنها در دو کشور، بلکه در سراسر منطقه تاثیر مثبتی داشته باشد.»
اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا عربستان سعودی چنین موضعی دارد؟ به باور من، دلیل اصلی این امر چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی است؛ زیرا موفقیت در این چشمانداز بزرگ مستلزم برقراری امنیت و ثبات اقتصادی است و در صورت ادامه تنشها در منطقه خلیج فارس، تداوم چالشهای ناشی از دزدی دریایی، اقدامهای تروریستی و هدف قرار دادن تاسیسات مهم از جمله تاسیسات نفتی، دستیابی به اهداف این چشمانداز عملا دشوار میشود.
نکته مهم دیگر این است که دولت عربستان سعودی نمیخواهد داراییهای خود را در درگیریها و جنگها هزینه کند، بلکه قصد دارد این پول را در زیرساختها و پروژههای بزرگی مانند نئوم، قدیه، شرکت هواپیمایی ریاض، پروژه دریای سرخ و پروژههای بزرگ دیگر که گردشگران را به این کشور جذب میکند، سرمایهگذاری کند؛ تحولی که میتواند فرصتهای شغلی جدیدی برای شهروندان سعودی فراهم کند و به پیشرفت اقتصاد محلی و تنوع بخشیدن به منابع درآمد ملی بینجامد.
علاوه بر آن، عربستان سعودی در طول چندین دهه گذشته، سیاست تثبیتشدهای دارد که اساس آن اجتناب از درگیریهای خارجی و تمایل به دستیابی به راهحلهای مسالمتآمیز است. حتی تصمیم عربستان سعودی به قطع روابط دیپلماتیک با ایران در سال ۲۰۱۶ ناشی از حمله معترضان خشمگین ایرانی به نمایندگیهای دیپلماتیک عربستان سعودی در این کشور بود.
جنگ یمن نیز گزینه مطلوبی برای عربستان سعودی نبود و حوثیها با اشغال صنعا، پایتخت یمن، و تهدید مرزهای عربستان سعودی باعث شدند ریاض در مرزهای کشورش خطری واقعی را احساس کند. همین نگرانی عربستان سعودی را بر آن داشت تا برای دفاع از منافع ملی خود دستبهکار شود؛ زیرا عربستان سعودی نمیتواند وجود یک گروه مسلح را که به یک کشور خارجی وابسته است، در مرزهای خود بپذیرد؛ حضوری که میتواند به بازتولید تجربه حزبالله لبنان در جنوب عربستان منجر شود و به جمهوری اسلامی ایران و بهویژه سپاه پاسدارانش عمق امنیتی و نظامی بدهد تا از آن علیه منافع عربستان سعودی بهرهبرداری کند.
با این حال، به همان میزان که نیروهای عربستان سعودی برای دفاع از قلمرو کشور و ضربه زدن به تواناییهای نظامی حوثیها تلاش کردند، دولت عربستان سعودی هم به تلاشهایش برای دستیابی به راهحل این بحران از طریق گفتوگوهای سیاسی، توقف جنگ و آتشبس ادامه داد. ریاض پیوسته در تلاش برای ورود به گفتوگوهای مستقیم بود تا زمینه را برای توقف جنگ یمن و آغاز تشکیل دولت وحدت ملی که حوثیها نیز بخشی از آن باشند، فراهم کند و به دنبال آن گامهایی در راستای بازسازی یمن برداشته شود.
همانگونه که در بالا اشاره کردم، در عربستان سعودی تمایل به حل مشکلات با ایران وجود دارد، اما سابقه «بیاعتمادی» به دلیل وجود تعدد مراکز قدرت در ایران و پایبند نبودن تهران به تعهدات گذشته حامیان گفتوگو با ایران را به دقت و احتیاط وامیدارد. در نتیجه، این پرسش مطرح میشود که آیا رهبران ایران این بار درباره رسیدن به روابط دائمی با عربستان سعودی جدیاند؟
هرچند نمیتوان در مورد آنچه در ذهن رهبر جمهوری اسلامی ایران میگذرد گمانهزنی کرد، میتوان گفت که اگر ایران به کاهش تنش با کشورهای همسایه تمایل زیادی نداشت، توافقی که ۱۰ مارس در پکن بین عربستان سعودی و ایران با میانجیگری چین اعلام شد، نمیتوانست منعقد شود. در واقع، ایران متوجه شده که انزوای منطقهای که سالها به درازا کشید، باعث شده است این کشور با چالشهای بسیاری همچون بحران اقتصادی و از دست دادن جایگاهش در منطقه روبرو شود و در تنگنای نابسامانیهای متعدد اجتماعی و اقتصادی فرو رود.
منطقه خلیج فارس طی سالهای گذشته از حوادث امنیتی و گفتمانهای نژادپرستانه و فرقهای آسیبهای زیادی دیده است و شهروندان کشورهای مختلف منطقه بهویژه عربستان سعودی و ایران میخواهند زندگی صلحآمیزی داشته باشند.
دکتر سعد العجمی، وزیر پیشین اطلاعرسانی کویت، در مقالهای درباره اهمیت توافق پکن نوشت: «ریاض با امضای توافقنامه با تهران، بزرگترین شواهد اعتمادسازی و اعتبار سیاست خود را در قبال ایران ارائه کرد، زیرا انعقاد این توافق به این معنی است که عربستان سعودی با وقوع هر جنگی در منطقه مخالف است؛ حتی اگر ایالات متحده و اسرائیل به دلیل اینکه مذاکرات احیای برجام با بنبست روبرو شد، تاسیسات هستهای ایران را هدف حمله قرار دهند. واقعیت این است که ریاض هرگز به دنبال برافروختن آتش جنگ در منطقه نیست، بلکه پیوسته خواهان ثبات و امنیت برای همه کشورها است.»