دادگاه
قاضی – متهم بایسته.
متهم – ببخشید آقای قاضی من پام درد میکنهِ ممکنه خودتون پاشین واستین؟
– چرا پات درد میکنه؟
- از اون لباس شخصیه بپرسین.
- خیله خب. همونطور نشسته خودت را معرفی من.
- اسمم متهمه.
- شوخی داری؟
- نه والله جناب. واسه شما چه فرقی میکنه اسمم چیه. بنویسین یکی از دستگیر شدگان جنبش انقلابی.
- اغتشاشات.
- جنبش انقلابی.
- خفه. اغتشاشات.
- میتونم وکیل داشته باشم؟
-بع-له. چند تا میخوای؟ گفتم بیارن برات.
- فکر می‌کنم شوخی میفرمائید.
- ببین بچه جون دو تا اتهام داری یکی از یکی بدتر. یکی توهین به رهبری یکی توطئه علیه تمامیت ارضی مملکت.
- بعله.
- اول توهین به رهبری. بلانسبت بلانسبت زبانم لال روم به دیوار صد استغفرالله چرا گفتی رهبر الدنگ ما؟
ـ اهه! چرا آقای رئیس تشریف بردند زیر میز؟
منشی دادگاه – ایشان همیشه برای به زبان آوردن این عبارت سخیف زیر میز تشریف می‌برند.
متهم - آقا اونوریا می‌گفتن «ننگ ما ننگ ما»، پس ما هم باید جواب می‌دادیم «رهبر الدنگ ما».
رئیس - خفه شو!
- باشه آقای قاضی.
- چرا چنین مزخرفی گفتی؟ تو اصلاً میدانی الدنگ یعنی چی احمق ؟
- بله قربان. در فرهنگ دهخدا و باقی فرهنگ‌ها آمده الدنگ یعنی شخص بیکاره و مفتخور و مزاحم و بی غیرت و بی معنی و بی سر و پا. ما هرچی حساب کردیم دیدیم توصیف کامل مقام معظم رهبری است. شما خودتان قضاوت کنید. فردا باید جوابگو باشید.
- متهم خفه! به جرم اقدام علیه تمامیت ارضی کشور، ده سال زندان!
***
