قیام برای زندگی

تداوم و شکل اعتراضات در داخل و خارج از کشور، نشان‌دهنده عزم جزم مردم برای تغییری اساسی است

نزدیک به ۴۰ روز از آغاز اعتراضات سراسری مردم در ایران می‌گذرد و با وجود سرکوب شدید، روز به روز معترضان قدرتمندتر می‌شوند و بدنه حاکمیت در حال ضعیف‌ترشدن است. اینک حتی کسانی که زمانی معتقد بودند با بحث و مجادله می‌توان حکومت را به اصلاح وادار کرد، به این نتیجه رسیده‌اند که این نظام اصلاح ناشدنی است و فساد به قدری در آن ریشه دوانده است که اگر بخواهیم فساد را از آن برکنیم، چیزی از حکومت نمی‌ماند.

تداوم و شکل اعتراضات در داخل و خارج از کشور، نشان‌دهنده عزم جزم مردم برای تغییری اساسی است. واتسلاو هاول، اولین رئیس ‌جمهوری چکسلواکی (سپس جمهوری چک) بعد از انقلاب ۱۹۸۹، در بخشی از کتاب «قدرت بی‌قدرتان» می‌گوید: «اگر ناظری بیرونی که از زندگی در چکسلواکی هیچ اطلاعی ندارد، بخواهد فقط قوانین کشور را از نظر بگذراند، به هیچ عنوان سر درنمی‌آورد که گلایه و شکایت ما از چیست. بسیاری چیزها از دید ناظر بیرونی پنهان می‌ماند؛ از جمله دست‌های سیاسی پشت‌پرده دادگاه‌ها و اقدام‌های مدعی‌العموم، محدودیت وکلا در دفاع از موکلان خود، ماهیت بسته محاکمه‌ها در عمل، کارهای خودسرانه نیروهای امنیتی، اقتدار و سلطه آن‌ها بر دستگاه قضا، اجرای گسترده و بی‌معنای چند بخش از مجموعه قوانین که تعمدا ابهام‌آمیزند، و البته بی‌اعتنایی کامل دولت به بخش‌های ایجابی قوانین، یعنی حقوق شهروندان.»

اما در مورد جمهوری اسلامی ایران وضعیت از این هم واضح‌تر است. ناظران بیرونی هم از سال‌ها پیش درگیر مهار کردن برنامه‌های هسته‌ای و موشکی و پهپادی نظامم جمهوری اسلامی و نیز دخالت‌های منطقه‌ای آن بوده‌اند. اما این بار مردم ایران، بی‌توجه به اینکه آیا ناظران بیرونی از آن‌ها حمایت می‌کنند یا خیر، منسجم و یکپارچه در مقابل این حکومت ایستاده‌اند.  

قدرت فردی 

نافرمانی‌های مدنی کم‌هزینه، هرچند کوچک، در صورت تداوم و تعدد، باعث می‌شود که تلاش حاکمیت برای قدرتمند نشان دادن خود فرو بریزد و به قولی، رشته کار از دستشان خارج شود. چند نمونه از جمله کارهای به ظاهر کوچک، اما بسیار بزرگ معترضان که در روزهای اخیر شاهد بودیم، عبارتند از: شعارنویسی روی دیوارها و در وسایل نقیله عمومی، آویزان کردن بنرهایی با مضمون‌های اعتراضی یا تصاویر کشته‌شدگان اعتراضات، بازتاب تصویر مهسا امینی روی دیوار ساختمانی در اکباتان، شعارهای مستمر شبانه‌ای که مردم از پنجره‌های خانه‌‌ها سر می‌دهند، به اشتراک گذاشتن تصاویری از دانش‌آموزان مدارس دخترانه بدون حجاب، به آتش کشیدن مجسمه قاسم سلیمانی، سردادن شعارهایی که نشان‌دهنده اتحاد تمام ایرانیان است، همراهی ورزشکاران و هنرمندان با معترضان، بی‌توجهی مردم به سناریوهای ساختگی حکومت در مورد کشته‌شدگان اعتراضات، ساخت ترانه‌ها و سرودهای اعتراضی، حضور نیافتن در کلاس‌های درس یا محل کار، و … تمام این موارد نشان‌دهنده تاثیر قدرت فردی  تک تک معترضان است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این قدرت فردی در میان ایرانیان خارج از کشور هم به شکل قدرت جمعی نمود یافته است. شرکت در تظاهرات‌ها به قصد همراهی با خیزش سراسری مردم ایران، تصاویر باشکوهی به جهانیان نشان داده است. نمونه بارز آن، تجمع روز شنبه، ۳۰ مهر (۲۲ اکتبر) در برلین بود که حدود ۸۰ تا یکصد هزار نفر در آن شرکت کردند. در همین روز تجمعات دیگری نیز در برخی از دیگر شهرهای جهان برگزار شد. پیش از آن نیز یک گردهمایی ۵۰ هزار نفری در تورنتو، و گردهمایی‌های بزرگ دیگری در حدود ۱۵۰ شهر دیگر جهان برگزار شده بود.

بازتاب اعتراضات داخل کشور و حضور گسترده ایرانیان خارج از کشور در این تظاهرات‌ها توجه مقام‌های غربی را به این موضوع جلب کرده است. حتی اگر آن‌ها به ادامه مذاکرات با نظام جمهوری اسلامی تمایل داشته باشند، در مورد چگونگی این تصمیم تجدیدنظر کرده‌اند. در آمریکا، کانادا و اتحادیه اروپا، تغییرات تدریجی در سیاست آن‌ها در قبال ایران دیده می‌شود.

 بعد از ارسال تجهیزات نظامی، از جمله پهپادها و موشک‌های ایرانی به روسیه، نیز کشورهای غربی بیش از پیش متوجه خطر دخالت‌های جمهوری اسلامی شده‌اند، چون این بار مستقیما منافع آن‌ها در خطر قرار گرفته است. به نظر می‌رسد که این امر، در کنار تداوم نارضایتی‌ها در ایران، کشورهای غربی را به تجدیدنظر در مورد ادامه مذاکرات یا آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده جمهوری اسلامی ایران واداشته است.

مقابله با دروغ

نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران، سال‌ها است که با دروغ و سرپوش گذاشتن بر حقایق، قصد دارد آنچه خود می‌خواهد، به جامعه القا کند. با این حال، به‌رغم استفاده این نظام از تمام ابزارها برای باورپذیر کردن دروغ‌های خود، اینک به بن‌بست رسیده است. اوج بی‌اعتمادی مردم به نظام در دی‌ماه ۱۳۹۸ و پس از ساقط شدن هواپیمای مسافربری ۷۵۲ اوکراینی به امر و دست سپاه بود.  

این بارهم به نظر می‌رسد که نه اعتراف‌گیری‌های اجباری و نه محدودیت‌های اینترنتی، باعث نشده است که مردم از دیدن واقعیتی که پیرامون آن‌ها در حال وقوع است غافل شوند. مردم این بار به شکل بسیار واضحی چهره جمهوری اسلامی را می‌بینند و قضاوت می‌کنند. وقتی خانواده کشته‌شدگان در مقابل دوربین صدا و سیما قرار می‌گیرند و حرف‌های دیکته‌شده مقام‌های جمهوری اسلامی را به اجبار بر زبان می‌آورند، دیگر بر کسی پوشیده نیست این خانواده‌ها تحت چه فشار سنگینی قرار گرفته‌اند. 

وقتی مردم حرف‌های ورزشکار خود را می‌شنوند که خلاف آنچه عقیده داشته و عمل کرده است، چیزی ‌می‌گوید، به استقبال او به فرودگاه می‌روند. این بار بیش از پیش به نظر می‌رسد که پرده برافتاده و نیرنگ‌ها و فتنه‌ها برای مردم نمایان شده است.

مبارزه و بقا

هدف اصلی کسانی که علیه حکومت اعتراض می‌کنند، اعلام نارضایتی از وضعیت موجود و تلاش برای  تغییر حکومت و زندگی بهتر است. در واقع، مولفه اصلی هر مبارزه‌ای «زندگی» است. اصل «مبارزه و بقا» در برابر یک نظام سرکوبگر، به این معنی است که معترضان باید همزمان با مبارزه و تلاش برای به دست آوردن حق، برای بقا و حفظ زندگی خود نیز تلاش کنند. حفظ جان انسان‌ها اولین اصلی است که باید در مبارزات به آن توجه داشت؛ به ویژه در برابر نیروهایی که حتی از کشتن کودکان ابایی ندارند. تداوم این اعتراضات و اتحاد تمام قشرهای جامعه، باعث فرسودگی و ریزش نیروهای نظامی-امنیتی خواهد شد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه