آیا بحران افغانستان از کودتای ۲۶ تیر سردار محمد داود آغاز شد؟

سردار محمد داود با وجود اعلام جمهوری، حکومتش را مستبدانه اداره می‌کرد

سردار محمد داود برای مشروعیت بخشیدن به دولتش که هم رئیس‌جمهوری، هم نخست‌وزیر و هم وزیر خارجه‌اش بود، اقدام به اصلاحات اقتصادی و اجرای برنامه‌های توسعه‌ای کرد-Public Domain

رادیو افغانستان‌، صبح ۱۷ ژوئیه سال ۱۹۷۳ میلادی‌، برنامه عادی خود را قطع کرد و آهنگ‌های میهنی و مارش نظامی پخش کرد. سپس صدای سردار محمد داود از رادیو به گوش رسید: «هم‌وطنان عزیز! باید به اطلاع شما برسانم که دیگر این نظام از بین رفت و نظام جدیدی که همان نظام جمهوریت است و با روحیه حقیقی اسلام موافق است، جایگزین آن گردید.»

به این ترتیب به سلطنت ۴۰ ساله محمد ظاهر شاه و به باور روشنفکران چپ افغانستان به سلطه ۲۰۰ ساله خاندان محمد‌زایی خاتمه داده شد، اما نکته جالب این بود که رئیس‌جمهوری افغانستان از خاندان محمد‌زایی و پسرعموی محمد ظاهر شاه بود. حکومت سردار محمد داود، ۲۶ تیر ۱۳۵۲، با یک کودتای سفید و بدون خونریزی سقوط کرد، اما باور تعدادی از افغان‌ها این است که هم‌زمان با سقوط حکومت سردار محمد داود‌، آرامش و ثبات نیز از این کشور رفت و زمینه بحران ۴۰ ساله در افغانستان فراهم شد.

با این حال، عده‌ای با این دیدگاه که کودتای ۲۶ تیر سرآغاز بحران افغانستان است، مخالف‌اند و محمد داود را یک چهره اصلاح‌طلب می‌دانند که برنامه‌های توسعه‌‌طلبانه‌اش اگر با کودتا روبه‌رو نمی‌شد، افغانستان را به یک کشور پیشرفته در جهان تبدیل می‌کرد.

محمد داود از سال‌های دور سودای گرفتن قدرت را در سر داشت. در مورد او می‌گفتند که حاضربود فرد اول یک شهرستان باشد، اما فرد دوم یک مملکت نباشد. او چند سال پیش از انجام کودتا، اقدام به نفوذ در ارتش افغانستان کرد و اکثر افسران و نظامی‌های ناسیونالیست و مارکسیست تحصیلکرده در روسیه را به دور خود جمع کرد. او خود را یک ناسیونال سوسیالیست معرفی می‌کرد و به این ترتیب عده‌ای از افسران نظامی با او همدست شدند و کودتا کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سردار محمد داود برای مشروعیت بخشیدن به دولتش که هم رئیس‌جمهوری، هم نخست‌وزیر و هم وزیر خارجه‌اش بود، اقدام به اصلاحات اقتصادی و اجرای برنامه‌های توسعه‌ای کرد. او ابتدا روی جاده‌سازی در افغانستان متمرکز شد، زیرا ستون فقرات رشد اقتصادی را در داشتن جاده‌های ترانزیت می‌دانست. همچنین کارخانه‌های زیادی در زمان حکومت او در افغانستان تاسیس شد و جمعیت قشر کارگر نیز افزایش یافت. سردار محمد داود برنامه‌های توسعه دوساله، سه‌ساله و پنج‌ساله به منظور صنعتی کردن افغانستان تنظیم کرد، اما در بعد سیاسی، همچنان درگیر تنش‌های مرزی با پاکستان بود. به همین دلیل به جای نزدیک شدن به آمریکا که متحد منطقه‌ای پاکستان بود، به روس‌ها نزدیک شد.

برنامه‌های توسعه‌ای داود خان به مذاق روس‌ها خوشایند بود، زیرا آن را در راستای سیاست اقتصادی دولتی می‌دیدند. روس‌ها هم در کنار همکاری با دولت سردار داود، برای گسترش این برنامه‌ها‌ و نفوذ بیشتر در دستگاه حکومتی او تلاش می‌کردند. هزاران جوان در دوره حکومت داود خان برای تحصیل به روسیه رفتند. تعدادی از این جوان‌ها در بازگشت از روسیه به مارکسیست‌های دو‌آتشه تبدیل شده بودند و به سرعت به حزب دموکراتیک خلق افغانستان که در آن زمان مخفیانه فعالیت می‌کرد جذب شدند.

مداخله بیش از حد روس‌ها و نفوذ خزنده آنان، از چشم سردار محمد داود پنهان نماند. او تصمیم گرفت مسیرش را عوض کند و به آمریکا نزدیک شود، اما دیگر دیر شده بود و روس‌ها نمی‌خواستند به او فرصت این کار را بدهند. آخرین میخ به تابوت روابط روسیه و افغانستان در دیدار سردار داود از مسکو کوبیده شد و سردار محمد داود پس از یک تنش لفظی با بریژنف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی، محل ملاقات را ترک کرد. پس از آن بود که روس‌ها نگران از تغییر رویکرد سیاسی سردار محمد داود خان، به فکر برکناری او افتادند. سردار محمد داود در آخرین روزهای قبل از کودتای هفتم اردیبهشت تهدید حزب دموکراتیک خلق افغانستان را به‌خوبی حس می‌کرد.

این حزب در مراسم خاکسپاری میر اکبر خیبر، یکی از رهبران حزب دموکرات، به دولت سردار محمد داود اخطار داد. سردار محمد داود به سرعت رهبران حزب را بازداشت کرد و تعدادی را نیز در حصر خانگی نگه داشت. اما حزب تا حد زیادی در نیروهای امنیتی افغانستان نفوذ کرده بود و هواداران حزب در ارتش افغانستان سحرگاه روز هفتم اردیبهشت ۱۳۵۷ با تانک‌هایشان به کاخ ریاست جمهوری حمله کردند. پس از درگیری خونین میان کودتاچیان و نیروهای وفادار به سردار محمد داود، سرانجام او و تمامی اعضای خانواده‌اش به قتل رسیدند و پرونده جمهوری پنج‌ساله او که با کودتا آغاز شده بود، با کودتا نیز بسته شد.

آمریکا پس از کودتای اردیبهشت، روس‌ها را نزدیک به آب‌های گرم اقیانوس هند دید و مصمم شد که آنان را در افغانستان متوقف کند. آمریکا با کمک به مجاهدین و شکل‌دهی جریان مقاومت در مقابل دولت وقت و نیروهای مهاجم روسی، افغانستان را به ویرانه‌ای تبدیل کرد. پس از پیروزی مجاهدین نیز آنچه سالم مانده بود را خود مجاهدین از بین بردند. پس از آن، طالبان این کشور را صدها سال به عقب بردند و اکنون پس از گذشت ۴۹ سال از کودتای ۲۶ تیر، هنوز هم در افغانستان افراد زیادی بر این باورند که سردار محمد داود بانی شکل‌گیری بحران افغانستان بود.