پنجمین جشنواره بین‌المللی شعر صلصال؛ شاعران آواره‌ در جهان، زیر یک سقف

این جشنواره، با شرکت ۲۲ شاعر از افغانستان، ایران، تاجیکستان، عراق و سوئد، رنگ‌و‌بوی جشنواره‌ای بین‌المللی را داشت

شهر کوچک اوپسالا در سوئد، برای پنجمین بار میزبان جشنواره شعر صلصال بود. این جشنواره روز شنبه ۲۱ خرداد، در سالن تئاتر رگینا در مرکز شهر اوپسالا برگزار شد. اتحادیه فرهنگی صلصال، که نتیجه کار و تلاش جمعی از شاعران و نویسندگان افغانستان است، برای پنجمین سال متوالی این جشنواره را برگزار کرد. اما این بار، این جشنواره با شرکت ۲۲ شاعر از افغانستان، ایران، تاجیکستان، عراق و سوئد، بیشتر رنگ‌و‌بوی جشنواره‌ای بین‌المللی را به خود گرفت.

جشنواره شعر صلصال در پنجمین سال برگزاری‌اش، به خلوت انسی برای شاعران افغان تبدیل شد که سفره‌ دل بگشایند و از زخم‌های کهنه‌ای بگویند که در یک سال گذشته، با فروپاشی دولت و خفه شدن صدای هنر و آزادی بیان در افغانستان، دوباره سر باز کردند. در این جشنواره، شماری از شاعران افغان شرکت داشتند که به‌تازگی با موج جدید آوارگان از افغانستان خارج شدند و به کشورهای اروپایی رسیدند. اما روایت اندوه نه فقط در شعر این شاعران تازه‌رسیده  بلکه در شعر همه شاعران افغان به‌وضوح شنیده می‌شد.

برگزارکنندگان این جشنواره هدف از این گردهمایی را زنده نگه داشتن فرهنگ و ادبیات فارسی در کشورهای میزبان عنوان می‌کنند و معتقدند که دور هم جمع شدن سالانه شاعران و ادیبان فارسی‌زبان گوشه‌و‌کنار جهان تلنگری است برای پاسداری و ارج‌‌گذاری فرهنگ و ادب فارسی. سید ضیا قاسمی، شاعر و نویسنده اهل افغانستان و دبیر جشنواره شعر صلصال، به ایندیپندنت فارسی گفت: «برگزاری این جشنواره ارج نهادن به شعر و ادب فارسی است و پاسداری از زبان مادری در سرزمین‌های میزبان است تا دوری از سرزمین مادری سبب از بین رفتن ریشه‌های زبان و ادبیات ما نشود و فرزندانمان را از نعمت آشنایی با زبان و فرهنگ آن سرزمین‌ها محروم نسازد.»

شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان سال‌ها است که به دلایل گوناگون، رهسپار دیار غربت می‌شوند و بخش بزرگی از آثار ادبی زبان فارسی نیز در غربت خلق شده است. هرچند قصه مهاجرت و آوارگی شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان جدید نیست، با سقوط افغانستان به‌دست طالبان، یک بار دیگر تمام دستاورد ۲۰ ساله ادبی و هنری افغانستان، در کنار رسانه‌ها و آزادی بیان و حقوق بشر، خاکستر شد. پس از ۲۰ سال رشد و بالندگی در سرزمین مادری، چکمه‌های سیاه طالبانی گلوی شاعران، نویسندگان و خبرنگاران را چنان فشرد که همه صداها خاموش شدند.

بخش اعظم شاعران و نویسندگان نخبه افغانستان در ۹ ماه گذشته، از این کشور خارج شدند. شماری از آن‌ها به کشورهای اروپایی و آمریکا رسیدند اما شماری دیگر هنوز در اقامتگاه‌های موقت در کشورهای همسایه به سر می‌برند و با آینده‌ای نامعلوم مواجه‌اند. این دقیقا تصویر ۲۵ سال قبل، هنگام جنگ‌ داخلی در افغانستان، را زنده می‌کند، زمانی که همه نخبگان ادبیات افغانستان در چشم‌برهم‌زدنی، از کشور خارج شدند و سکوت خانه را فرا گرفت. اما در آن سوی مرزها، جریان جدیدی به نام «شعر مهاجرت» و «شعر مقاومت افغانستان» پا گرفت و شاعرانی زبردست را به جامعه ادبی افغانستان معرفی کرد.

حکیم علیپور، شاعر اهل افغانستان، که به‌تازگی همراه همسر شاعرش، به‌دلیل آنچه ناامنی و ترس از افتادن به دست طالبان عنوان می‌کند، کشور را ترک کرد و به آلمان پناهنده شد. او به ایندیپندنت فارسی گفت: «هنر محصول کار جمعی است. هرچند هنر در خلوت آفریده می‌شود، اما در جمع به رشد و بالندگی می‌رسد.» او با اشاره به خروج جمع بزرگی از فرهنگیان و هنرمندان از افغانستان، گفت: «اکنون، انبوهی از تجارب و دستاورد هنری و ادبی ۲۰ ساله افغانستان یک‌باره از کشور بیرون شده و در گوشه‌های جهان پراکنده گردیده است. با این وضع، خفقان حاکم در زیر سلطه طالبان، به نیروهای جوان‌تر اجازه پیش رفتن و رسیدن به بالندگی را نخواهد داد.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در جشنواره شعر صلصال، علاوه بر شاعران افغان، شماری از شاعران ایرانی، تاجیک، عراقی و سوئدی نیز شرکت داشتند. شعر شاعران ایرانی و تاجیک حال‌و‌هوایی چندان متفاوت با شاعران افغان نداشت؛ زیرا درد و اندوه چتری گسترده بر آسمان هر سه سرزمین فارسی‌زبان است، و رنج مشترک فضای شعری مشترک پدید آورده است.

فردوس اعظم، شاعر تاجیک، با شعر «دنیا سکوت کرد و حقوق بشر سقوط»، روایت این روزهای تاریک افغانستان را به تصویر کشید و شاعران ایرانی ظلمت و خفقان موجود در ایران را که این روزها میان افغانستان و ایران مشترک است، ترسیم کردند. خلود، شاعر زن عراقی، اندوه زنان سرزمین عرب را در شعرش روایت کرد و شاعری سوئدی از آرامش روزهای بهاری سوئد گفت و با زبان شعر از رنج‌های آرام زندگی انسان غربی گفت که برای ما شرقی‌ها نوعی لذت محسوب می‌شود.

در این میان، شعر زنان صدای رساتری داشت، صدای اعتراض، صدای شکستن زنجیرها، صدای مهاجرت و هزاران صدای خفه‌شده دیگر. فاطمه شمس، شاعر ایرانی ساکن آمریکا، در این جشنواره، غزلی درباره مهاجرت خواند و محبوبه ابراهیمی، شاعر افغان، ایستادن زن میان عشق، دین و وطن را به تصویر کشید. بریده‌ای از شعر ابراهیمی که در ادامه می‌آید از رهیدن زن از چنگال دین و زنجیرهایی که بر دست و پایش می‌بندند می‌گوید:

هرچه جان کندم، جای در بازوان دین نیافتم

حرمسرا بزرگ بود

من وحشی بودم و نمی‌توانستم برای معاشقه در نوبت بایستم

از سنگسار ترسیدم

قفل‌ها را شکستم و گریختم

در ۲۰ سال گذشته، زنان افغانستان تجربه‌های چشمگیری در زمینه شعر و ادبیات داشتند. با ایجاد فضای آزادی بیان، که هرچند به دور از نقد و قضاوت‌های اجتماعی هم نبود، فرصت خوبی برای زنان شاعر و نویسنده افغانستان فراهم شد تا جرات حرف زدن از خود و مبارزه با جبر حاکم بر زندگی زنان را داشته باشند. اما با تسلط طالبان بر کشور، این فرصت تا زمانی نامعلوم از بین رفت و شمار زیادی از شاعران زن از ترس مجازات طالبانی، یا کشور را ترک کردند یا مهر سکوت بر لب نهادند.

فرنگیس سوگند، شاعر جوان افغان که خود محصول مبارزه و روشنگری نسل نو افغانستان در ۲۰ سال گذشته است و با زبانی صریح از زنانگی‌اش می‌سراید، به ایندیپندنت فارسی گفت: «زنان افغانستان زنان ۳۰ سال پیش نیستند. من ایمان دارم که خفقان حاکم بر آزادی بیان در افغانستان شاید سبب جلوگیری از تکثیر شود، اما جلو سرایش زنان را نخواهد گرفت و زنان قوی‌تر و دردمند‌تر خواهند سرود. اما افسوس این است که کمتر امکان شنیده شدن را خواهند داشت.»

پنجمین جشنواره شعر صلصال پس از خوانش شعرها، با نوای دمبوره حمید سخی‌زاده، هنرمند اهل افغانستان، به پایان رسید. اما در ادامه، در روز یکشنبه ۲۲ خرداد، اتحادیه صلصال نخستین جشنواره دمبوره (ساز محلی افغانستان) را نیز افتتاح کرد. در این جشنواره، هنرمندان دمبوره‌نواز و خوانندگان ساکن کشورهای اروپایی دور هم جمع شدند، دمبوره نواختند و روایت زندگی انسان شرقی را با نوای حزین دمبوره در هم آمیختند.

بیشتر از فرهنگ و هنر