استفاده ابزاری مجدد حزب‌الله از مسئله فلسطین در انتخابات آینده لبنان

با گذشت زمان دیگر نقاب از چهره رژیم تهران و حزب‌الله افتاده است و قدرت تجارت کردن با مسئله  فلسطین را از دست داده‌اند

حزب‌الله در انتخابات ۲۰۰۵ و انتخابات ۲۰۰۹ هم نتوانست اکثریت را در پارلمان به دست آورد- ISSOUF SANOGO / AFP

حزب‌الله هر مناسبتی را بهانه‌ می‌کند تا بر مخالفان خود بتازد و آن‌ها را خائن و مزدور بخواند. از دیدگاه این حزب، هر فرد و جناحی ‌که در لبنان طرفدار دولت و حاکمیت مستقل و خواستار پایان سیطره ایران در این کشور باشد، خائن و مزدور است. هم‌زمان با نزدیک شدن انتخابات مجلس، هاشم صفی‌الدین، رئیس شورای اجرایی حزب‌الله، در سخنرانیِ خود به دو موضوع اشاره کرد؛. نخستین نکته این بود که اگر نتایج انتخابات به نفع حزب‌‌الله نباشد، از سوی این سازمان پذیرفته نمی‌شود.

او در این باره گفت: «نتیجه انتخابات هرچه باشد، منجر به تضعیف حزب‌الله نمی‌شود و نیروی سیاسیِ از آن بیرون نمی‌آید که توان مقابله با این سازمان را داشته باشد.» معنای سخن هاشم این است که سقف دموکراسی در لبنان، حزب‌الله است و لبنانی‌ها تا جایی می‌توانند از دموکراسی بهره‌مند شوند که با منافع حزب‌الله تصادم نداشته باشد. همچنین، از سخن هاشم صفی‌الدین می‌توان دریافت که اگر حزب‌الله در انتخابات بازنده شود، او توسل به زور را برای تحمیل واقعیت جدید، نامحتمل نمی‌داند.

البته حزب‌الله در انتخابات ۲۰۰۵ و انتخابات ۲۰۰۹ هم نتوانست اکثریت را در پارلمان به دست آورد، اما توانست با زور سلاح ارزش‌های دموکراسی را نادیده بگیرد و خود را بر لبنان تحمیل کند. ولی اکنون به نظر می‌رسد که حزب‌الله به این باور رسیده است که اکثریت لبنانی‌ها دولت کوچکی را که این سازمان به وجود آورده است، نخواهند پذیرفت و از دولت مشروع و رسمی لبنان پشتیبانی خواهند کرد. 

دومین موضوعی که هاشم صفی‌الدین در سخنرانی خود به آن پرداخت، استفاده تبلیغاتی از مسئله فلسطین برای توجیه وابستگی حزب‌الله به ایران بود. او در این باره گفت: «بعضی‌ها ما را به دوری‌‌گزینی از ریشه‌های عربی متهم می‌کنند. در حالی‌ که ما از دیگران عرب‌تریم. از سوی دیگر، مهم‌ترین مسئله در جهان عرب مسئله فلسطین است و هرکس ادعای گرایش به عمق عربی دارد، باید برای آزادی آن مبارزه کند، که حزب‌الله دقیقا همین کار را می‌کند.»

البته او و سایر رهبران حزب‌الله برای دلپذیر کردن سخنان موهوم خود، مسئله فلسطین را یدک می‌کشند، اما پرسش اساسی این است که رژیم جمهوری اسلامی ایران و شبه‌نظامیان وابسته‌اش در لبنان، تاکنون چه کاری به نفع فلسطینیان و آزادی فلسطین انجام داده‌اند؟

نیمی از مردم فلسطین امروز در بیرون از سرزمین خود زندگی می‌کنند. آمارهای پنج سال اخیر نشان می‌دهد که شش میلیون فلسطینی در سراسر جهان آواره شده‌اند؛ از جمله سه میلیون فلسطینی در اردن، و نیم میلیون در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس زندگی‌ می‌کنند. فلسطینی‌های مهاجر ساکن کشورهای یادشده، مانند سایر خارجیان ساکن در آن‌ها، زندگی آسوده و شرافت‌مندانه‌ای دارند و از همه حقوق مدنی‌ تضمین‌ شده در قوانین بین‌المللی مانند حق آموزش، حق کار، حق دسترسی به خدمات درمانی و بهداشتی، و حق خرید خانه و زمین و امثال آن برخوردارند.

این در حالی است که در ایران نه مهاجری از فلسطین وجود دارد و نه از لبنان، عراق، یمن، و سوریه. آنچه رژیم جمهوری اسلامی ایران برای مردمان این کشورها انجام داده، همبستگی لفظی و ارسال عملی گلوله و موشک بوده است. رژیم ایران به جای اینکه از آوارگان این کشورها در خاک خودش پذیرایی کند، به آن‌ها گلوله می‌فرستد تا هزاران نفر از فرزندان‌ آنان کشته شوند. این در حالی است که حتی یک نفر اسرائیلی که رژیم تهران مدعی دشمنی با آن است، تاکنون با گلوله‌های جمهوری اسلامی ایران به قتل نرسیده است.   

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رژیم تهران از سال ۱۹۷۹ تا امروز به بهره‌برداری از مسئله فلسطین مشغول بوده و از آن مانند مواد سوخت در پیشبرد اهداف توسعه‌طلبانه خود استفاده کرده است. تهران برای برهم زدن وحدت میهنی و ملی فلسطینی‌ها، آن‌ها را علیه هم برانگیخته است؛ جهاد اسلامی و حماس را علیه یکدیگر، و هر دوی آن‌ها را علیه تشکیلات خودگردان فلسطینی و سایر گروه‌های فلسطینی تحریک می‌کند که در نتیجه‌ آن، شکاف میان نوار غزه و کرانه غربی و گروه‌های فلسطینی گسترش یافته است و دولت اشغالگر اسرائیل از آن به سود اهداف اشغالگرانه خود بهره می‌برد. 

فلسطینی‌ها به یاد دارند که وقتی یاسرعرفات در سال ۱۹۸۲ در بیروت محاصره شد، جمهوری اسلامی ایران هیچ اقدامی برای نجات او نکرد. بلکه چندی بعد، شبه‌نظامیان شیعه «جنبش امل» که با خمینی بیعت کرده بودند، دست به کشتار هولناکی در اردوگاه‌های فلسطینی زدند. پس از آن، رژیم سوریه موفق شد «جنبش فتح» را دو پاره کند. این رژیم ابوموسی، از رهبران این جنبش، را تحریک کرد تا از آن انشعاب کند و سازمان دیگری به نام «فتح الانتفاضه» تشکیل دهد.

این رویداد سپس به اختلاف‌ها و انشعاب‌های دیگری در «سازمان آزادی بخش فلسطین» انجامید. افزون بر آن، همه می‌دانند که چگونه رژیم جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد تا از طریق تبلیغات نظری و غیرواقع‌بینانه، پیمان اسلو و قرارداد «وای ریور» را تخریب کند و در میان فلسطینی‌ها درباره این قراردادها سوء‌تفاهم ایجاد کند. 

یکی دیگر از اقدام‌های رژیم تهران در راستای برهم زدن همبستگی و هماهنگی امنیتی فلسطینی‌ها، این بود که این رژیم در ژانویه ۲۰۰۲ مقداری سلاح را با یک کشتی به فلسطین فرستاد، اما پیش از اینکه کشتی به هدفش برسد، تهران به گونه هدفمندی ماجرا را افشا کرد، و نیروی دریایی اسرائیل آن کشتی را توقیف و محموله آن را در بندر اشدود تخلیه کرد. سلاح‌های یادشده در تلویزیون‌های آمریکایی به نمایش گذاشته شد و همچون سوژه‌ای تبلیغاتی علیه یاسرعرفات از آن بهره‌برداری شد و او شخصا متهم به ارتکاب اعمال تروریستی شد، در حالی‌ که عرفات این اتهامات را رد می‌کرد.

اما بعدها روشن شد که این برنامه را جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده بوده است تا از این طریق روابط عرفات را با آمریکا قطع کند و یک بهانه قوی در اختیار تل‌آویو قرار دهد تا در آینده اقدام به ترور این رهبر فلسطینی کند. اما در هر حال، جغرافیا واقعیتی انکارناپذیر است که در امتداد هزاران سال ثابت باقی می‌ماند و هیچ قدرتی نمی‌توان آن را نابود کند.

در مجموع، چنین می‌نماید که جمهوری اسلامی ایران جهان را درمی‌نوردد، اما جز اظهارات و رجز‌خوانی‌های توخالی، توان یا اراده نزدیک شدن به قدس را ندارد. ولی با گذشت زمان دیگر نقاب از چهره این رژیم و حزب‌الله افتاده است و قدرت تجارت کردن با مسئله فلسطین را از دست داده‌اند. از سوی دیگر، اقدام‌های عملی حزب‌الله، حمله‌های لفظی هاشم صفی‌الدین بر اعراب را بی‌اثر می‌کند. 

در این مرحله حساس از تاریخ لبنان، برای حزب‌الله بهتر این است که به جای خائن خواندن عرب‌ها و لبنانی‌ها و زیر سوال بردن عربیت عرب‌ها و میهن‌دوستی لبنانی‌ها، از میلیاردها دلاری که از خزانه مردم فقیر و مستمند ایران، از رژیم تهران به دست می‌آورد، چشم بپوشد و بر لبنانی بودن خود تمرکز کند و به ریشه‌های عربی خود بازگردد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه