در جست‌وجوی صلح پایدار از نشست مادرید تا پیمان ابراهیم

اسرائیل موفق شده است بدون صلح با فلسطینی‌ها، پیمان ابراهیم را منعقد کند

در پی پیمان ابراهیم توافق‌های عادی‌سازی روابط با چهار کشور عربی مانند امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان به امضا رسید-ALEX WONG /Getty Images via AFP

جورج بوش پدر، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، پس از اینکه در سال ۱۹۹۱ موفق شد نیروهای عراقی را از کویت بیرون براند، تلاش کرد این پیروزی نظامی را با یک پیروزی سیاسی دیگر تکمیل و در نتیجه سیطره آمریکا بر جهان را تثبیت کند. از این جهت اعلام کرد که «وقت آن رسیده است که بر منازعه اعراب و اسرائیل نقطه پایان گذاشته شود». بعد از آن، در ۳۰ اکتبر همان سال، کنفرانس صلح مادرید که مهم‌ترین رویداد در تاریخ صلح اعراب و اسرائیل به شمار می‌رود، به رهبری آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در مادرید برگزار شد؛ اما با وجود گذشت بیش از ۳۰ سال از این کنفرانس، تا به حال هیچ راه‌حل فراگیر و پایداری برای منازعه اعراب و اسرائیل به دست نیامده است.

درست است که در اثر تلاش‌های صلح‌جویانه، میان اسرائیل و برخی از کشورهای عربی روابط دیپلماتیک و اقتصادی برقرار شد و اخیرا نیز برای عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه توافق‌هایی شد که البته فوایدی نیز در پی داشت، هنوز هم مسئله اساسی و محوری یعنی منازعه اسرائیل و فلسطین حل‌نشده باقی مانده است و رسیدن به یک صلح منطقه‌ای همه‌جانبه و پایدار هنوز دور به نظر می‌رسد.

البته کنفرانس صلح مادرید این نظریه را که نشست کشورهای منطقه با اسرائیل ممکن است اسرائیل را تشویق کند که برای رسیدن به صلح با همسایگانش حاضر به کوتاه‌آمدن و امتیازدهی‌ شود، به عمل تبدیل کرد. از همین جهت بود که جیمز بیکر، وزیر خارجه وقت آمریکا، برای اینکه اسحاق شامیر، نخست‌وزیر تندرو وقت اسرائیل، را برای شرکت در کنفرانس مادرید متقاعد کند، از همه کشورهای عربی منطقه برای حضور در این کنفرانس دعوت کرد.

در این کنفرانس، فرایند صلح چندجانبه مطرح شد و بر مبنای آن گفت‌و‌گوهای چندجانبه نیز راه افتاد و درباره برخی از مسائل مشترک منطقه‌ای مانند کمبود آب، محیط‌ زیست، توسعه اقتصادی، امنیت منطقه‌ای و وضعیت پناهندگان گفت‌و‌گو شد. شماری از کشورهای عربی به دلیل فقدان پیشرفت در مسیر صلح اسرائیل و فلسطین، برای گام برداشتن در مسیر صلح چندجانبه مردد بودند، اما گفت‌وگوهای چندجانبه تابو نشست و مذاکره با اسرائیل را که در دهه ۹۰ جزو محرمات به شمار می‌رفت، شکست و در نتیجه، در زمان‌های گذشته هیئت‌های اسرائیلی به شکل نظام‌مند با همتایان خود در کشورهای متعدد عربی دیدار و گفت‌و‌گو کردند. گرچه در مورد صلح اسرائیل با فلسطینی‌ها پیشرفتی صورت نگرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته اسرائیل این حقیقت را می‌دانست که صلح با فلسطینی‌ها در بلندمدت برای امنیتش ضروری است. از همین جهت اسحاق رابین در سال ۱۹۹۳ حاضر شد در انعقاد پیمان اسلو نقش محوری ایفا کند. او پس از جدایی از شامیر، بلافاصله به سراغ رهبران فلسطینی رفت و بر اساس طرح زمین در مقابل صلح و تشکیل دو کشور، با آن‌ها به مذاکره پرداخت؛ ولی با ترور رابین در سال ۱۹۹۵ و نخست‌وزیر شدن سیاست‌مدار راست‌گرایی مانند بنیامین نتانیاهو، تلاش‌های صلح یکسره بر باد رفت.

نتانیاهو به طرح دو کشور توجهی نداشت و بر این نظر بود که با وجود لاینحل ماندن مسئله فلسطین، کشورهای عربی سرانجام اسرائیل را به عنوان یک واقعیت قبول خواهند کرد.

حالا پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال، پیش‌بینی نتانیاهو درست از آب در آمده و اسرائیل موفق شده است بدون صلح با فلسطینی‌ها، پیمان ابراهیم را به اتفاق آمریکا و امارات متحده عربی منعقد کند. در پی آن، توافق‌های عادی‌سازی روابط با چهار کشور عربی مانند امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان به امضا رسید و هم‌زمان، سیاست شهرک‌‌سازی در عمق کرانه باختری رود اردن نیز ادامه یافت. گفتنی است که شهرک‌سازی حتی پس از رفتن نتانیاهو و آمدن حکومت ائتلافی هم ادامه پیدا کرد و همچنان ادامه دارد.

به نشست اخیری که میان وزرای خارجه اسرائیل، آمریکا، امارات متحده عربی، مصر، مراکش و بحرین در صحرای نقب برگزار شد، به شکل گسترده‌ای  توجه شد و بسیاری‌ها آن را جشنواره‌ای برای صلح و آشتی تلقی کردند، اما پیامی که این نشست با دعوت نکردن فلسطینی‌ها به جهان فرستاد، با مقوله صلح و آشتی سازگاری چندانی نداشت. هرچند کشورهای عربی شرکت‌کننده در این نشست پشتیبانی خود را از حل مسالمت‌آمیز منازعه اسرائیل و اعراب اعلام کردند، گریز از مواجهه با این تناقض آشکار برایشان بسیار دشوار بود.

از سوی دیگر، بعضی‌ها بر این باورند که هدف ایالات متحده آمریکا و اسرائیل از برگزاری نشست صحرای نقب، تشکیل ائتلافی در برابر ایران بود. البته جلسه محرمانه‌ای که در این نشست برگزار شد، این نظر را تایید می‌کند. چنانچه وزیر خارجه اسرائیل نیز به‌روشنی ابراز کرد: «در نشست نقب، اساس یک ساختار جدید منطقه‌ای گذاشته شد که هدف از آن، ایجاد بازدارندگی در مقابل دشمنان مشترک ما و در راس ایران است».

افزون بر آن، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا، نیز تلاش کرد موضع کشورهای شرکت‌کننده در این نشست در رابطه به بحران اوکراین را متحد و با موضع آمریکا همسو کند، ولی روشن است که در این کار موفقیتی نداشته است.

البته تردیدی وجود ندارد که ایجاد روابط کامل و عادی میان اسرائیل و سایر کشورهای خاورمیانه، در صورتی که به کشمکش‌ها پایان دهد و پایه‌های صلح را در منطقه مستحکم کند، کار خوبی است. اما مشکل اینجا است که حکومت‌های اسرائیلی یکی پس از دیگری مسئله فلسطین را از روند مذاکرات و توافق‌های جاری در منطقه دور نگه می‌دارند و همچنان بر تصرف سرزمین‌های فلسطین، سوریه و لبنان و گسترش شهرک‌‌‌سازی ادامه می‌دهند. از این رو، تا زمانی که اسرائیل بر اساس قطعنامه‌های شورای امنیت، از تصرف این سرزمین‌ها دست برندارد، دستیابی به یک راه‌حل پایدار و فراگیر در خاورمیانه ناممکن به نظر می‌رسد.

پیمان ابراهیم هم که پیش‌تر به آن اشاره کردیم، بر چند گام محدود اقتصادی مبتنی است که انتظار می‌رود به شکوفایی اقتصادی منطقه و بهبود اوضاع معیشتی مردم فلسطین بینجامد و هم برای اسرائیلی‌ها و هم برای فلسطینی‌ها، پیامدهای مثبتی داشته باشد؛ برخلاف کنفرانس اسلو که حل‌‌و‌فصل دشوارترین مسائل و آوردن صلح پایدار و همه‌جانبه را در دستور کار خود قرار داده بود.

البته بهبود شرایط معیشتی و اوضاع اقتصادی فلسطینی‌ها و مردم منطقه هدف خوب و ارزشمندی است؛ اما منازعه اسرائیل و فلسطین هیچ‌گاه یک منازعه اقتصادی نبوده است. از این رو لازم است که سیاست‌گذاران و دیپلماتهای ذی‌نفع در موضوع، به اصل و اساس این منازعه توجه کنند و در فکر حل‌و‌فصل ریشه‌ای و همه‌جانبه آن باشند تا زمینه برای صلح پایدار و فراگیر فراهم شود و هر دو ملت اسرائیلی و فلسطینی بتوانند در این سرزمین به شکل مسالمت‌آمیز، شرافتمندانه و برابرانه در کنار هم زندگی کنند.

صلح در خاورمیانه متحقق نخواهد شد؛ مگر زمانی که حقوق همه طرف‌های منازعه در چارچوب توافق‌های منطقه‌ای و تضمین‌های بین‌المللی اعاده شود و روابط میان آن‌ها بر مبنای یک صلح پایدار، همه‌جانبه و مستحکم استوار باشد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه