تصمیم‌گیری‌های غرب در قبال خاورمیانه، ریشه در منافع اسرائیل دارد

اگر تحولات خاورمیانه را با ژرف اندیشی بیشتری، مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که هیچ اقدام و تحولی در این پهنه جغرافی رنگ نمی گیرد مگر این که فرجام آن به سود اسرائیل باشد. سیاست های راهبردی ایالات متحده آمریکا در قبال جهان عرب به گونه طراحی شده است که محور همیشگی آن را منافع اسرائیل شکل می دهد. هر فراز و نشیبی که در فراخنای این گستره آشفته سر بر می دارد، عاقبت الامر آب را به آسیاب اسرائیل می ریزد. تصمیم گیری های آمریکا در برابر تحولات خاورمیانه، هرچند به ظاهر دور از اهداف مورد توجه اسرائیل باشد اما اساسا در عمق هماهنگی و همسویی با استراتژی های رژیم اسرائیل قرار دارد.

صرف نظر از نیک پنداری و یا زشت انگاری جریانات اخیر منطقه، اقدامات پسین رئیس جمهور ترامپ، عملا نشان از استراتژی مشترک میان آمریکا و اسرائیل دارد که پیامد های این سیاست ها، ملت های عرب را با چالش های بیشتر روبرو می کند.

هیاهوی نمایشی خروج نیروهای آمریکایی از سوریه که پس از چندی مورد چشم پوشی و تجاهل قرار گرفت، نه تنها طرف های درگیر در جنگ سوریه را دچار سراسیمگی کرده بلکه دستاورد بزرگ نابودی داعش را از محور توجه و اهمیت به دور راند. دولت اسرائیل که عمق علت این جریان را می دانست در صدد اجرای همان راهبرد های نظامی بر آمد که این غوغا، فرصت را برای عملی شدن آن ها فراهم کرده بود.

البته طرح این دغدغه از سوی آمریکا، پیش آغازی برای یک اقدام بزرگتر بود که هر دو جانب آمریکا و اسرائیل در رسیدن به آن، شتاب زده بودند. قرار بود سرزمین عرب مورد دستبرد عظیمی قرار گیرد و بخشی از خاک سوریه از پیکر این کشور جدا گردد و در مغایرت با تمامی قطعنامه های بین المللی و فیصله های صورت گرفته، به رژیم اشغالگر اسرائیل واگذار شود.

روی همين منظور، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل با اشتیاق فراوان عازم ایالات متحده شد و در دیدار ویژه ای که شامگاه دوشنبه ۵ فروردین / ۲۵ مارس میان او و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت، اعلامیه‌  تثبیت حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان به امضا رسید.

با آن که اعلام این خوش خدمتی به اسرائیل در ماه گذشته صورت گرفت اما تردیدی نیست که تصمیم این اقدام، مدت ها پیش و در زمان کارزار های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اتخاذ شده است. این هدیه آمریکا به اسرائیل نه تنها خدمت بزرگی در راستای توسعه قلمرو اسرائیل بود بلکه موقعیت سیاسی بنیامین نتانیاهو که در آستانه برگزاری انتخابات قرار داشت را نیز تقویت نمود. همین سوغات بزرگ، عامل اصلی پیروزی بنیامین نتانیاهو در انتخابات شد.

اقدام بعدی آمریکا در خاورمیانه، موضوع قراردادن سپاه پاسداران در فهرست سازمان های تروریستی بود، مسئله ای که به منظور ممانعت ایران از دخالت در امور کشورهای منطقه طراحی شده بود. اما آیا تروریست خواندن سپاه پاسداران که امروز شالوده اساسی نظام سیاسی ایران را شکل می دهد می تواند به عنوان یک اقدام معقول و بجا پنداشته شود؟ سپاه پاسداران یک پروژه موقتی و گذرا نیست که رژیم ایران بتواند به این آسانی از حضور آن منصرف شود. اگر سپاه پاسداران از ساختار دولت کنونی ایران گسسته شود، نظام سیاسی ایران بلافاصله با زوال و سقوط روبرو می شود. سپاه پاسداران تنها یک تشکیلات نظامی نیست، این نهاد مورد علاقه و دوست داشتنی اصول گرایان در تمامی عرصه ها نقش فعال دارد. بزرگترین امتیازات در سطح دولت برای سپاه پیشکش می شود. سپاه یعنی همه جا و همه چیز.

در واکنشی که خامنه ای اخیرا در برابر اقدام آمریکا علیه سپاه پاسداران، داشت؛ گفت: " سپاه یک دستگاه برجسته در کشور است. اگر بحث از مقابله سیاسی با دشمن باشد، سپاه از همه پیش است. سپاه در میدان نبرد با دشمن از همگان پیشتر است. اگر مقابله با دشمنان در درون کشور باشد، سپاه پیش از همه حاضر است. اگر توطئه دشمن هزاران کیلومتر دور تر و در نزدیکی حرم حضرت زینب باشد، سپاه بی درنگ در آن جا می باشد."

سخنان خامنه ای، تأکیدی بر اهمیت بی پایان سپاه پاسداران برای رژیم ایران است و این مفهوم را می رساند که قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان های تروریستی و یا اعمال تحریم علیه سپاه پاسداران غیر ممکن است مگر این که رژیم ایران به صورت کلی در لبه پرتگاه فروپاشی قرار گیرد.

در نتیجه می توان گفت که تروریست خواندن سپاه پاسداران، دست ایران را برای دخالت و خشونت آفرینی در منطقه دراز تر می کند و بسیاری از کشورهای منطقه شاهد آشفتگی های بیشتری خواهند بود. اوضاع عراق همین حالا با چالش های تازه روبرو می باشد که ناشی از شاهکار تروریست خواندن سپاه پاسداران است.

در واکنش به اقدام آمریکا علیه سپاه، نیرو های بسیج مردمی در عراق، ابراز آمادگی برای قرار گیری در کنار سپاه پاسداران کردند. تنش های پسا اقدام آمریکا بر ضد سپاه، اوضاع متلاطم عراق را با دشواری های بیشتری روبرو کرده است. افزون بر آن، واکنش های منفی در برابر اقدام آمریکا می تواند سایر کشورهای عربی منطقه را دچار بحران و آسیب زدگی کند.

البته بهره برداری اسرائیل از داشته های منطقه، رابطه مستقیم با چگونگی اوضاع در جهان عرب دارد. هر قدر میزان بحران و آشفتگی در کشور های عربی افزایش یابد، استفاده اسرائیل به همان پیمانه از این صحنه درگیر چالش بیشتر شده می رود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه