نقش و نظر مراجع شیعه در محدود کردن ورزش زنان

«سهم من نیمی از آزادی»

عکس از شبکه‌های اجتماعی 

دختری که به جرم تلاش برای ورود به ورزشگاه به شش ماه زندان محکوم‌ شده بود خود را آتش زد و جان داد.‌

پدرش زمانی که او در بیمارستان بستری بود گفت که موافق ورزشگاه رفتن زن‌ها نیست اما پرسیده و به او گفته‌اند تماشای فوتبال از تلویزیون مانعی ندارد.

مخاطب پرسش او مراجع مدارس علمیه قم بودند. کسانی که در سال‌های گذشته سخت‌ترین مواضع را علیه ورزش  زنان داشته‌اند.

می‌گویند آیت‌الله بهجت کرامات زیادی داشته است اما فهرست مواردی که او در زندگی روزمره منع کرده بود هم بسیار بلند و بالاست. معروف است که او در بیست سال آخر زندگی حتی برنامه‌های تولیدشده در صداوسیمای جمهوری اسلامی را نیز تماشا نمی‌کرد و عقیده داشت که ديدن نامحرم از طريق تلویزيون و شنيدن صداي آن‌ها، كه مقرون به فساد و ريبه است اشكال دارد و بعض اقسام آن حرام يقيني است.

شیعیان اعتقاد دارند که برای امور زندگی و فروع دین هر فردی بعد از رسیدن به سن تکلیف باید برای خود مرجعی انتخاب کند و در مشکلات پیش‌آمده به نظریات آن مجتهد رجوع کند. هر مرجع شیعه برای مقلدان خود رساله توضیح المسایلی منتشر می‌کند که شامل بر قوانین کلی زندگی یک مسلمان شیعه است.

زنان اگرچه می‌توانند به مقام اجتهاد برسند اما نمی‌توانند مرجع تقلید شخص دیگری باشند. به این معنا که تمام زنان در امور دینی حتی در مورد زنانه‌ترین مسائل جنسی نیز باید از مرجع تقلید مرد تبعیت کنند.

در میان روشنفکران دینی این سؤال مطرح بوده است که مراجع تقلید و مجتهدان  مذکر که هیچ اطلاعات و مطالعه‌ای در امور زنان به‌جز موارد مطرح‌شده در مدارس علمیه نداشته‌اند آیا مرجع معتبر و منصفی درباره زنان هستند؟ قرن‌های متوالی  احکام مربوط به عادت ماهانه، رابطه زناشویی، بارداری و بالاتر از آن حیات اجتماعی زنان و حقوق آن‌ها توسط مردانی وضع‌شده است که نهایت سعادت زن را در ازدواج و نگهداری از فرزندان می‌دیدند.

ورزش زنان تا جایی پذیرفته‌شده است که در محیط کاملاً بسته و دور از چشم نامحرمان باشد و به بنیان خانواده و وظایف زن لطمه‌ای نزند. در این مورد حتی ورزش دختران نیز به سبب اینکه آن‌ها مادران آینده خواهند بود محدود شد.

بزرگ‌ترین علت محدودیت ورزش زنان در ایران بعد از انقلاب اسلامی، مسئله حجاب اجباری  زنان است. طبق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی " هرکس علناً در انظار عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌گردد و درصورتی‌که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی‌باشد ولی عفت عمومی را جریحه‌دار می‌نماید ، فقط به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد".

زنان ورزشکار به علت این قانون باید لباس مناسب و مورد تائید مراجع را بر تن کنند. اندازه، رنگ و گشادی این لباس‌ها در بیست سال گذشته محل اختلاف‌نظر مجتهدین ، فدراسیون‌های ورزشی و برگزارکنندگان مسابقات بین‌المللی بوده است.

محدودیت‌های اشاره‌شده تنها شامل حال ورزشکاران زن نیست بلکه زنان حامی ورزشکاران و تیم‌های ورزشی نیز به دلیل آنچه پوشش نامتعارف مردان ورزشکار خوانده می‌شود از تماشای مسابقات در محل ورزشگاه‌ها محروم هستند.

برخی از مراجع مانند محمدتقی بهجت تماشای مسابقات ورزشی از تلویزیون کار لغو و بیهوده دانسته بودند  که اگر مشتمل بر مفسده باشد مصداق لهو حرام است.

اکثریت فقهای شیعه که نظر آن‌ها در مورد تماشای مسابقات ورزشی مردان توسط زنان نظرات مشابهی دارند و بیان می‌کنند تماشای دست و پای عریان مردان باعث فساد اخلاقی زنان می‌شود.

مردان ایرانی در اماکن و معابر عمومی باید شلوار بلند بپوشند و پوشیدن لباس با آستین‌کوتاه نیز تا سال‌های زیادی ممنوع بود و در حال حاضر نیز به‌عنوان پوشش رسمی پذیرفته نمی‌شود.

برخی مراجع با  ذکر احادیثی از امام صادق میگویند زنان براثر نشستن بر زین اسب ازنظر جنسی تحریک می‌شوند پس دوچرخه و موتورسیکلت که زین باریک‌تری دارند باعث تحریک جنسی بیشتری می‌شوند. این مورد از این نظر اهمیت دارد که در این مورد به تحریک شدن جنس مخالف اشاره‌ای نشده است و صرف اینکه زنی با نشستن بر زین دوچرخه و رکاب زدن امکان دارد به عمل جنسی فکر کند و لذت ببرد باید او را از انجام این عمل منع کرد.

شدت این مخالفت به حدی بود که فائزه هاشمی در زمان اوج اقتدار پدرش و حتی با حمایت ضمنی او نیز نتوانست کاری در جهت آزاد کردن دوچرخه‌سواری زنان انجام دهد. سنت‌گرایان به پشتوانه علمای قم او را عایشه شترسوار خواندند .

علمای قم آن‌چنان بر سر مواضع سخت‌گیرانه خود بر سر ورزش زنان ایستاده‌ بودند که حتی محمود احمدی‌نژاد نیز در این مورد مجبور به عقب‌نشینی شد.

مکارم شیرازی در مورد پیگیری‌های دولتی‌ها  از آن‌ها خواسته بود" با مسئله حضور زنان در ورزشگاه سر مردم را بند نکنند ".

در آخرین  تلاش‌های زنان برای گرفتن حق برابر با مردان چشم امید آن‌ها به دو گروه دوخته‌شده است. ورزشکارانی که سال‌ها برایشان هورا کشیده‌اند و تشویقشان کرده‌اند و فدراسیون‌های جهانی  که در صورت عدمهمکاری ورزش ایران را جریمه و محروم کند.

کاربران شبکه های اجتماعی با هشتگ های #BanIRSportsFederations و bluegirl# از فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) درخواست کمک کرده اند.

 پس از پایان جنگ ایران و عراق و از میانه دهه هفتاد در غیاب مجلات پررنگ و لعاب دوران پهلوی ، پیشخوان روزنامه‌فروشی‌ها پر شد از  مجلات و روزنامه‌های ورزشی و در صدر آن‌ها فوتبال.

اوج این اقبال عمومی در جریان مسابقات فوتبالی بود که منجر به راه‌یابی تیم ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ شد.

صدها دبیرستان دخترانه در سراسر ایران زیر فشار دانش آموزان در نمازخانه‌ها تلویزیون گذاشتند و دخترها دسته‌جمعی علی دایی و خداداد عزیزی را تشویق می‌کردند.  آن مسابقه شاید اولین تجربه هزاران دختر نوجوان از فضایی استادیومی بود. دخترانی که بعدازآن تلاش کردند راهی برای ورود به "استادیوم صد هزار پسری" پیدا کنند.

۲۲ سال بعدازآن روز هنوز زنان ایرانی جایی در استادیوم‌های ورزشی ندارند. تلاش نمایندگان آن‌ها برای رایزنی با شورای نگهبان و مجتهدین دیمی به نتیجه‌ای نرسیده است. اجتماعات آن‌ها در خارج از استادیوم‌ها با خشونت به هم زده می‌شود .  

تعدادی از این دختران تلاش کردند با صورت‌های گریم شده و ظاهر پسرانه به داخل  استادیوم‌ها بروند و بازی تیم محبوبشان را ببینند. سحر خدایاری یکی از این دخترها بود که روز بازی تیم استقلال با العین قبل از ورود به ورزشگاه بازداشت می‌شود و زیر فشار حکم زندان خود را به آتش کشید و در بیمارستان جان سپرد.

*«سهم من نیمی از آزادی» یکی از شعارهای زنان در کمپین روسری سفیدها برای ورود به ورزشگاه‌ها

بیشتر از