سمت و سوی پنج پرونده امنیتی جمهوری اسلامی

کشتار سراوان؛ خروج از پروتکل الحاقی و تشدید حملات به عربستان سعودی و پایگاه‌های آمریکایی در عراق

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی - AFP

پس از رفتن تیم بایدن به کاخ سفید، جمهوری اسلامی ایران شرایط را برای انواع اقدامات در پرونده‌های امنیتی خود مناسب دیده است. دولت‌های غربی و همپیمانان آنها نیز که خود را مشتاق احیای برجام می‌دانند، با نشان ندادنِ عکس‌العمل در برابر آن اقدامات (توقف محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران به علت خروج از پروتکل الحاقی و اقدامات دیگر توسط دولت‌های اروپایی، عکس‌العمل ضعیف در برابر حمله به اربیل و واکنش نشان ندادن دولت بایدن در برابر حمله موشکی به عین‌الاسد و دزدی دریایی نفتکش کره جنوبی) و بعضا دادن پاداش (آزاد کردن منابع ارزی جمهوری اسلامی ایران در عراق)، نظامِ حاکم بر ایران را به این اقدامات تشویق می‌کنند. 

مهم‌ترین دغدغه‌ای که همسایگان ایران و قدرت‌های جهانی نسبت به آن دارند، دغدغه‌های امنیتی ناشی از رفتار‌های حکومت دینی است. اصلاح‌طلبان برای ایجاد هراس در مردم مدام از سوریه‌ای شدن ایران سخن می‌گویند. بدون احساس خطر عمومی از سوی مردم نسبت به رفتارهای نظام، بعید بود که آن‌ها از این تاکتیک استفاده کنند. مقامات نظامی نیز مدام مشغول تهدید ایالات متحده و کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. آینده جمهوری اسلامی ایران و آینده جامعه ایران که دو موضوع کاملا متفاوت هستند و در دو جهت متمایز رخ می‌نمایند، به سمت و سوی این دغدغه‌های امنیتی همگانی بستگی دارد. در این نوشته در پنج قلمرو به تحولات امنیتی سال‌های اخیر و چشم‌انداز آینده آنها می‌پردازم. 

پرونده تروریسم

سه تحول در سال‌های اخیر در فعالیت‌های تروریستی جمهوری اسلامی ایران رخ داده است که در سال‌های آینده نتایج بیشتر خود را نشان خواهند داد: 

۱. تسلیم مطلق وزارت خارجه به اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات و عمل آن به عنوان تدارکاتچی و فراهم آوردن پوشش و مصونیت لازم برای اقدامات تروریستی در همه دنیا جز سه کشور امریکا، کانادا و اسرائیل که جمهوری اسلامی ایران در آنها سفارت ندارد. نقطه تمرکز بر اروپا و آسیا بوده و خواهد بود. پرونده بمب‌گذاری  اسدالله اسدی، ترور مسعود مولوی، و ربودن روح‌الله زم و حبیب اسیود، طلیعه‌های دور تازه‌ای از عملیات تروریستی جمهوری اسلامی ایران در اروپا و آسیا هستند. 

۲. همکاری بسیار نزدیک باندهای جنایتکار و مواد مخدر با دستگاه‌های امنیتی به عنوان عوامل اجرایی ترور. جمهوری اسلامی ایران با روابطی که با آن باندها برقرار کرده است، دیگر به استخدام اعضای حزب‌الله لبنان برای اجرای عملیات ترور وابستگی ندارد. آن باندها در کشتن قاضی منصوری در رومانی و کشتن مخالفان جمهوری اسلامی ایران در ترکیه نقش داشته‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۳. تهدید ترور رهبران سیاسی آمریکایی. وقتی دولت بایدن به حملات مکرر به پایگاه‌های امریکایی و کشته شدن شهروندان امریکایی در عراق عکس‌العملی نشان نمی دهد، این امر مقامات جمهوری اسلامی ایران را به حملات تروریستی که وعده‌اش را داده‌اند (کشتن ترامپ و پمپئو) تشویق کرده و خواهد کرد. مقامات جمهوری اسلامی ایران بر این باورند که دمکرات‌ها نسبت به ترور ترامپ که از سوی آنها خائن و فاسد و نژادپرست تلقی شده است، عکس‌العملی نشان نخواهند داد و به همین دلیل تهدیدهای خود را مدام تکرار می‌کنند. 

پرونده هسته‌ای

گزارش آژانس در مورد دو سایت جدید که بقایای مواد هسته‌ای در آنها پیدا شده و تولید اورانیوم فلزی نشان می‌دهد که برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران حتی در دوران اجرای برجام نیز در جریان بوده است. توقف اعمال پروتکل الحاقی و ملزومات آن، نشانه‌ای قوی بر روند نظامی شدن این برنامه است. این برنامه‌ مهم‌ترین شیشه عمر نظام است و حکومت به هیچ وجه آن را کنار نخواهد گذارد. هدف دولت‌های غربی برای اطمینان از غیر نظامی شدن برنامه هسته‌ای ایران، با هیچ راهبرد بلندمدتی همراه نیست. این تجربه را دولت امریکا سه دهه با کره شمالی داشته است و ناموفق بوده است. 

پرونده موشکی

در پرونده موشکی جمهوری اسلامی ایران دو موضوع اهمیت دارد: توزیع موشک به نایبان جمهوری اسلامی ایران که با قوت و شدت ادامه دارد (نگاه کنید به تشدید حملات موشکی حوثی‌ها علیه عربستان سعودی و حملات موشکی و پهپادی از خاک عراق به عربستان سعودی) و افزایش برد موشک‌ها؛ نخست برای تهدید اروپا و بعد تهدید ایالات متحده. جمهوری اسلامی ایران به مرکز توزیع موشک میان گروه‌های تروریستی مثل حماس، حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن، و الحشد‌الشعبی عراق تبدیل شده است. تلاش برای تبدیل جنوب سوریه به انبار موشک نیز ادامه دارد و اسرائیل مدام آنها را بمباران می‌کند. موشک پراکنی‌های جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه جنبه دفاعی نداشته است و افزایش ظرفیت آنها نیز برای افزایش قدرت تهاجمی است. بعد از صدام حسین، هیچ کشوری در منطقه به دنبال جنگ با ایران نبوده و نیست.  

گسترش‌طلبی منطقه‌ای

با آمدن بایدن به کاخ سفید، برنامه گسترش‌طلبی جمهوری اسلامی ایران حیات دوباره‌ای یافته است و خواهد یافت. رفع تحریم‌ها راه را برای سرریز کردن ارز بیشتر به سوی نایبان باز کرده است و خواهد کرد. بازگشت به سیاست فاصله‌گیری از اسرائیل و عربستان سعودی از سوی دولت بایدن، تداوم سیاست گسترش‌طلبیِ نظامِ حاکم بر ایران را هموارتر خواهد کرد؛ به همان ترتیبی که در دوران اوباما انجام شد. یمن در دوران اوباما به دست حوثی‌ها سقوط کرد و دمشق و بغداد تحت نفوذ رژیم اسلامی در تهران قرار گرفت. در دوره بایدن، با رها کردن فشارها و آزاد کردن ارزها، جمهوری اسلامی ایران نیروی بیشتری برای لشکرهای فاطمیون و زینبیون استخدام خواهد کرد و روابط خود را با طالبان مستحکم‌تر خواهد ساخت. با همکاری‌های امنیتی میان اسرائیل، بحرین، امارات و عربستان سعودی، می‌توان شاهد حملات دیگری از نوع حمله به آرامکو بود.  

پرونده مغفول سرکوب داخلی

در بحث از پرونده‌های امنیتی جمهوری اسلامی ایران، معمولا از چهار پرونده فوق یاد می‌شود و پرونده مهم دیگر، یعنی سرکوب و کشتار جمعی مردم ایران، فراموش می‌شود. کشتارهای داخلی همیشه بخشی از پرونده‌های نظام بوده‌ است. از کشتار جمعی سران رژیم پهلوی در سال‌های ۵۷ و ۵۸ خورشیدی تا کشتار اعضای گروه‌های مخالف در سال‌های ۵۹ تا ۶۱ (تا ده‌ها هزار) و بعد کشتار چند هزار زندانی در سال ۱۳۶۷. این روند در سرکوب شورش‌های عمومی در دهه هفتاد (اسلامشهر، قزوین، اراک و مشهد)، اعتراضات کوی دانشگاه تهران و تبریز در سال ۷۸، و جنبش سبز در سال ۸۸، ادامه یافته است. 

دو رویداد در دو سال اخیر نشان می‌دهند که نظام به دلیل احساس خطر جدی سقوط، با هر گونه اعتراضی که به حکومت یا قوای قهریه آن (سپاه، بسیج، نیروی انتطامی، دستگاه قضایی، سازمان‌های اطلاعاتی) مواجه شود، با مشت آهنین برخورد خواهد کرد. دو کشتار نیزارهای ماهشهر و مرز سراوان نشان می‌دهند که خامنه‌ای دستور تیر مستقیم را به فرماندهان محلی سپاه واگذار کرده است و آنها نیز مثل آب خوردن به دستور تیر متوسل می‌شوند.. 

تحولات در پنج حیطه فوق نشان می‌دهند که حکومت خود را نسبت به گذشته شکننده‌تر تلقی می‌کند و در کنار سرکوب شدید هر گونه اعتراض در داخل و حذف نیروهای سیاسی در خارج، از همه گونه تهدیدات امنیتی علیه همسایگان و قدرت‌های غربی استفاده خواهد کرد تا با اتکا بر دشمن‌تراشی و آتش‌افروزی، همچنان به حیات خود ادامه دهد. در کنار این اقدامات، برنامه‌های هسته‌ای و موشکی آن، دولت‌های غربی را از دنبال کردن نقض حقوق بشر و عملیات تروریستی و کشتارهای جمعی در ایران منصرف خواهد ساخت، چون مجبور خواهند بود بر برنامه اتمی و موشکی تمرکز کنند. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه