«فرهنگ عاشورا» در سه روایت آیینی، انقلابی، و اقتدارگرا

عزاداری دولتی محرم، فرصتی برای بسط خشونت، تنفر و اقتدارگرایی

عزاداری محرم با مداحی حاج محمود کریمی-عکس از خبرگزاری دانشجو

اگر به دقت به روایت اسلام‌گرایان حاکم از داستان اسطوره‌ای کربلا نگاه کنیم، می‌توانیم اجزا و مولفه‌های گفتمانی را که دستگاه تبلیغات جمهوری اسلامی از آن تحت عنوان «فرهنگ عاشورا» یاد می‌کند، کشف و تبیین کنیم. ادبیات اسلام‌گرایان گواهی می‌دهد که چندان از خون‌ریزی و خشونت ناراحت نیستند و آشکارا خدا را شکر می‌گویند که عاشورایی وجود دارد تا آن‌ها از آن برای تهییج و بسیج شیعیان بهره بگیرند. البته آن چه در تریبون‌های رسمی در مورد واقعه کربلا گفته می‌شود اکثرا داستان‌سازی و روایت‌پردازی است و نه تاریخ. تریبون‌های رسمی روایتی از واقعه کربلا را مطرح می‌کنند که به نفع بقای نظام باشد (با این مضمون که نظام، حسینی است و غرب و هم‌پیمانانش یزیدی) و بخش‌هایی را که با این روایت نمی‌خواند حذف می‌کنند.

در این جستار با تبیین سه روایت متفاوت از این داستان نشان خواهم داد که روایت‌ها براساس برنامه سیاسی یا اجتماعی گروه‌ها به پررنگ‌سازی یا افزودن بر عناصر مورد نظر خود از این رویداد یا روایت‌های تاریخی آن می‌پردازند و عناصری را به زیر قالی می‌فرستند. آن چه در سال‌های دهه پنجاه تحت عنوان تحریفات عاشورا مطرح می‌شد (که بعد فراموش شد) در واقع مثال‌هایی از این روایت‌سازی‌ها است.

سه دوره از «فرهنگ عاشورایی»

برگزاری مراسم محرم در دوران قاجار وجه آیینی داشت، به این معنا که اجزا و عناصر یک آیین را به دست صحنه‌گردانان می‌داد تا مخاطب را به اوج خلسه خودبرحق‌پنداری، انحلال در جمع، و تخلیه روانی برسانند. دوران قاجار زمان رونق قابل توجه تکیه و مراسم شام غریبان و تعزیه و روضه‌خوانی بود تا حدی که نه تنها مردم کوچه و بازار بلکه قشر حاکم در آن مراسم مشارکت داشتند. در دوران پهلوی اول و تا دهه سی خورشیدی سنت قاجاری مراسم محرم سنت غالب بود.

در دهه‌های چهل و پنجاه که مذهب آیینی و سنتی افول شدیدی را تجربه می‌کرد بخش قدرت‌طلب روحانیت شیعه و دین‌گرایان تلاش کردند با سیاسی کردن دین آن را به عرصه بازگردانند.

در این دوره به عنوان مثال یک آخوند به تنهایی و بدون مخاطب به خانه ما می‌آمد و روضه می‌خواند و گاه تنها مادرم مخاطب روضه‌خوانی بود، درست مثل روضه‌خوانی‌های تک نفره برای خامنه‌ای در دوران کرونا. گاه مادرم توانایی این را نداشت که زنان محله نظام‌آباد شمالی (اقشار نسبتا کم‌درآمد) را برای نیم ساعت روضه و حتی با پختن حلوا و آش به خانه‌مان بکشاند.

انقلاب مذهبی رونق را دوباره به مراسم محرم و روضه‌خوانی بازگرداند اما با رنگ و روی سیاست و کاهش چهره آیینی آن. «فرهنگ عاشورا» در عرض چند سال، «انقلابی» شد.

اما بعد از تاسیس حکومت دینی، داستان «نهضت» کربلا در خدمت تحکیم «نظام» اقتدارگرا و تمامیت‌خواه اسلامی قرار گرفت و همه عناصر مربوط به «قیام علیه ظلم حاکم» از آن حذف شد. حاکمان به حسین پیروز در میدان کربلای ایران تبدیل شدند و تلاش کردند یزیدهای همسایه و غیر همسایه را از تخت قدرت به پایین بکشند.

عناصر فرهنگ عاشورایی اقتدارگرا

دوره سوم، اجزا و عناصر «فرهنگ عاشورا»یی خود را از دوره‌های قبلی می‌گیرد اما محوریت را به قدرت حاکم اسلام‌گرایان می‌دهد. این فرهنگ دارای پنج عنصر بارز است:

۱. قدرت را ارث خانوادگی می‌داند

در این روایت، استدلال حسین برای قیام علیه حاکم نه استبداد و تاراج منابع بلکه «غصب قدرتی است که از جد شما قرار است به شما برسد.» این یکی از مبادی آشکار اقتدارگرایی یعنی میراث پنداشتن قدرت است که شیعیان با «فرهنگ عاشورا» آن را ترویج می‌کنند. روحانیون شیعه در گذار از فرهنگ انقلابی عاشورایی به فرهنگ ولایی عاشورایی قدرت تفسیر خود را نشان دادند. کسانی که کوچک‌ترین اعمال شاه را ظلم و فساد معرفی می‌کردند، یک‌باره به تقدیس‌کنندگان قدرت مطلقه تبدیل شدند.

۲. اولویت کسب قدرت

صالحی نجف‌آبادی تنها عالم شیعه‌ای است که در دوران غلبه روایت آیینی شیعه به خود جرات داد و قیام حسین را در قالب ایدئولوژی اسلام‌گرایی یعنی کسب قدرت تفسیر و تعبیر کرد. البته روحانیون سنت‌گرا با این قرائت مخالفت کردند تا زمانی که حکومت دینی آن‌ها را در راس هرم قدرت قرار داد. طعم شیرین حکومت دینی برای روحانیت در عین آن که به مخالفت با تفسیر صالحی نجف آبادی پایان داد، به استفاده از تفسیر آیینی پایان نداد چون روحانیت شیعه می‌داند که تنها با تفسیر ایدئولوژیک نمی‌تواند از این سرمایه دینی استفاده کند. مشکل این روایت سنتی مبتنی بر حق و باطل و خدا و شیطان، آن است که از طرف حسین نیز اسطوره‌زدایی می‌کند. در صورت اسطوره‌زدایی، این سؤال برای مومنان پیش می‌آید که چرا باید برای جنگ قدرت میان دو یا چند قبیله در ۱۴۰۰ سال پیش اشک بریزند. مخالفان تفسیر روشن صالحی نجف آبادی پاسخی برای این سؤال نداشتند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ظلم در روایت قدرت‌گرا از داستان اسطوره‌ای کربلا عبارت است از محرومیت از قدرت، گویی افرادی خاص «وارثان قدرت الهی» بر روی زمین هستند و وقتی آن‌ها ارث خود را پس گرفتند دیگر ظلم به پایان می‌رسد. البته در جمهوری اسلامی هنوز افرادی بر اساس روایت انقلابی عاشورایی جنایات رژیم اسلامی را در قالب ظلم در بزرگداشت عاشورا مطرح می‌کنند (مثل نوحه‌خوانی برای کشته‌شدگان آبان ۹۸ در شهر بهبهان با ذکر نام کشته‌شدگان در یک نوحه یا سوگواری برای کشته‌شدگان جنبش سبز در یک هیات یزدی در سال ۱۳۸۹؛ مداح و مسؤول حسینیه بهبهان بعد از نوحه‌خوانی ذکر شده بازداشت شدند).

۳. همراه بردن کودکان و نوجوانان به جنگ

فرهنگ اقتدارگرای عاشورایی که حرکت حسین را بازپس‌گیری قدرت جدش می‌داند، خط قرمز ندارد. در این فرهنگ نوجوانان را می‌توان به جنگ فرستاد، از منابع عمومی نذری داد و هیات و راهپیمایی در عراق راه انداخت و مذاکره را از اساس باطل پنداشت. در مقابل، روایت آیینی که حرکت حسین را به سمت کربلا گریز از فشار خلافت اموی در مدینه می‌داند به نحوی انسانی‌تر می‌تواند همراه آوردن خانواده را توجیه کند.

روایت انقلابی و اقتدارگرا نه تنها با آوردن کودکان و زنان و نوجوانان به عرصه جنگ مشکلی ندارد بلکه آن را ایثار و فداکاری معرفی می‌کند. کسی از طرفداران نهضت حسینی با روایت اقتدارگرا و انقلابی تا به حال توضیح نداده است که همراه بردن کودکان و زنان و نوجوانان به جنگ چگونه جلوه ایثار و فداکاری است؟ قربانی کردن کودکان و نوجوانان در میدان جنگ چه معنایی برای کدام هدف اخلاقی و سیاسی دارد؟ اگر چنین است، چرا روحانیون شیعه و پاسدارانشان در دوران جنگ ایران و عراق که به صورت جنگ حسین و یزید («صدام یزید») معرفی می‌شد کودکان و نوجوانان و زنان خود را به جبهه‌ها نمی‌بردند تا فداکاری و ایثار بیشتری از خود نشان دهند؟ البته آن‌ها از حضور نوجوانان اقشار فقیری که به جنگ می‌آمدند و نام‌نویسی آن‌ها در بسیج استقبال می‌کردند.

۴. دوگانه حسین-یزید

عالم در این فرهنگ اقتدارگرا به دو بخش حسینی و یزیدی تقسیم می‌شود تا هر آن چه «با ما نیست» شیطانی معرفی شود و «ما» هم در سمت حق محض قرار گیریم. دوگانه حسین- یزید در دوران انقلاب، نظام حاکم را یزید و شمر معرفی می‌کند اما پس از استقرار، دشمنان خارجی نظام و نیز «عوامل داخلی آن‌ها» (مخالفان و منتقدان نظام) جای یزید و شمر قبلی را می‌گیرند.

۵. جهانگشایی

مجموعه دخالت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی تحت عنوان مقاومت حسینی و عاشورایی معرفی می‌شود. فرهنگ عاشورایی در جمهوری اسلامی به عامل مشروعیت‌بخش برای بسط امپریالیسم شیعی در منطقه تبدیل شده است. شکل کم‌رنگ این مولفه تحت عنوان انقلاب جهانی، در روایت انقلابی عاشورا هم مطرح می‌شد اما تا نظام سیاسی اسلام‌گرا مستقر نشد، این پروژه شکل واقعی به خود نگرفت.

همان طور که سه وجه آیینی، ایدئولوژیک نهضت‌محور و ایدئولوژیک نظام‌محور دین در ایران در حال رقابتند، در حوزه محرم و عاشورا نیز این سه وجه برای تفوق بر دیگری تلاش می‌کنند و خواهند کرد. البته بخش قرائت ایدئولوژیک نهضت‌محور به شدت تضعیف شده است چون نه حکومت آن را می‌خواهد، نه مخالفان سکولار و غیرمذهبی و نه حتی مخالفان مذهبی حکومت دینی. مشکل اساسی فروشندگان فرهنگ عاشورا به نسل جوان امروز آن است که در هر سه روایت عشق و مهربانی و زندگی جایی ندارد؛ درس عشق و مهربانی و زندگی گرفتن از واقعه‌ای که سراسر خون‌ریزی و دعوا بر سر قدرت بوده دشوار است. نتیجه مراسم محرم و بزرگداشت عاشورا در ایران در پنج دهه اخیر غیر از بسط تنفر و خشونت و اقتدارگرایی چه بوده است؟ اگر تفسیری هم مبتنی بر مدارا و عشق و دموکراسی و آزادی از این ماجرا ممکن باشد، هنوز عرضه نشده است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه