جامعه ایرانی باید منتظر یک شوک جمعیتی دیگر باشد

آیت‌الله خامنه‌ای طی سخنانی، سیاست‌های کنترل جمعیت دهه هفتاد را اشتباه خواند و از خدای متعال خواستار بخشش شد

خردادماه امسال و تنها دو هفته پس از «روز ملی جمعیت»، آیت‌الله خامنه ‎ای در سخنرانی خود بار دیگر نگرانی‌اش را از کاهش جمعیت بیان کرد-AFP

محفاظت از سلامت و حقوق زنان و دختران در وضعیت کرونایی، شعاری است که امسال از سوی سازمان ملل برای «روز جهانی جمعیت» در نظر گرفته شده است. از ژوئن سال ۱۹۸۹ میلادی که جمعیت جهان از مرز ۶ میلیارد نفر گذشت، هر ساله روز جمعیت در یازدهم این ماه برگزار می‌شود تا خطر افزایش جمعیت را به انسان‌ها گوشزد کند. در ایران اما این روز، تاریخی مجزا از تقویم جهانی دارد. «روز جمعیت» ایرانی با عنوان «روز ملی جمعیت» مصادف با روزی است که سیاست‌های جمعیتی از سوی آیت‌الله خامنه‌ای در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳و در راستای افزایش جمعیت در ۱۴ بند از سوی وی به روسای قوای سه‌گانه ابلاغ شد تا محرکی باشد برای آغاز انقلاب فرزندآوری نوین. آنچه این تقویم جمعیتی و نمونه جهانی‌اش را از یکدیگر مجزا می‌کند، رویکرد متفاوت آن‌ها به مسئله جمعیت است. یکی نگران افزایش جمعیت، و دیگری نگران کاهش آن.

تحول در جمعیت پیر 

خردادماه امسال و تنها دو هفته پس از «روز ملی جمعیت»، آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی خود بار دیگر نگرانی‌اش را از کاهش جمعیت بیان کرد و پیر شدن جمعیت را خبری دهشتناک و بد خواند و خواستار تحول آن شد. پس از این سخنان و درحالی که کشور در گیرودار ویروس کرونا بود، مسئله جمعیت و افرایش و کاهش آن به موضوع بحث محافل کارشناسی بدل شد و موجی تازه از نگرانی در میان مسئولان درباره کاهش نرخ زاد و ولد و پیر شدن جمعیت به وجود آمد. محمد اسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت، با اعلام این که ایران در ۳۰ سال آینده پیرترین کشور جهان خواهد بود، این موضوع را تلخ‌تر از همه‌گیری کرونا دانست و تاکید کرد که با تداوم وضعیت فعلی، ایران تا سال ۱۴۳۰ پیرترین کشور دنیا خواهد بود و این وضعیت، تهدیدی علیه کشور است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نگرانی‌ عمده‌ای که از سوی طرفداران سیاست افزایش جمعیت در این روزها بیان می‌شود، غالباً بر محور پیر شدن جمعیت می‌چرخد و خواست افزایش جمعیت در حالی با این کلیدواژه می‌رود تا انبساط دهه شصتی را تجربه کند که کشور درگیر بحران‌ها و چالش‌های ریز و درشت سیاسی اجتماعی و اقتصادی است و افزایش جمعیت در این زمین محدود، می‎تواند به بحرانی بی‌بازگشت منجر شود. جدا از مسایل اقتصادی، در عرصه ‌محیط زیست نیز وضعیت به گونه‌ای است که دیگر انتظار پاسخگویی به جمعیت حاضر، از آن نمی‌رود. خشکسالی نیمی از دشت‌های کشور را فراگرفته است و رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و تالاب‌ها از رمق افتاده‌اند و جنگل‌ها نیز هرازچندی به آتشی گرفتار می‌شوند، و با چنین روندی، تولید غذا برای جمعیت حاضر نیز با دشواری‌های متعددی روبه‌روست و پاسخگویی به جمعیتی فراتر از این تعداد، فراواقعی و خارج از تصور است.

عوامل کاهش جمعیت

وضعیت نابسامان اقتصادی، بیکاری، تورم، و رشد طلاق را از مهمترین عوامل باروری پایین در ایران می‌دانند که شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود، در شکل‌گیری آن نقش بسزایی دارد. احمد.الف، جامعه‌شناس، درباره عوامل مهم این کاهش و خواست افزایش جمعیت توسط حکومت به نگارنده می‌گوید:«نبودِ امید در جامعه از مهمترین دلایل کاهش نرخ جمعیت است. شما اگر به آمارهای جهانی هم نگاه کنید، رشد جمعیت متناسب با روحی که در آن کشور وجود دارد، خود را نشان می‌دهد. برای همین، این مسئله هیچگاه در جوامع مختلف یکسان نیست و تنها در کشورهای توسعه یافته است که به یک میزان ثابت رسیده است. توزیع نامناسب جمعیت در کشورهای توسعه نیافته که از مشکلات متعدد اقتصادی سیاسی و فرهنگی رنج می‌برند، عاملی است که توانایی انفجاری مهلک دارد. انفجاری که مانع شکوفایی اقتصادی و توسعه خواهد شد. این که مدام بر طبل سالمندی می‌کوبند و به این بهانه هرازچندی خواستار افزایش جمعیت می‌شوند، باید گفت که ما تنها کشور سالمند دنیا نیستیم و این پدیده‌ای جهانی است که راه حلش افزایش جمعیت نیست.

باید توجه داشت که اصل این که روزی به نام روز جهانی جمعیت پایه‌ریزی شده، برای همین منابعی است که محدود است. حال در کشور ما بحران منابع به حد بالای خود رسیده و ظرفیت زیست در این محیط روز به روز پایین می‌آید و دستور به افزایش جمعیت هم می‌دهند. این خودکشی است. کسانی که با ارقام، آینده جمعیتی ایران را تعیین می‌کنند، هیچ درکی از وضعیت موجود ندارند و تنها به مسائل امنیتی می‌اندیشند که اگر جنگ شد، نیروی کافی وجود داشته باشد؛ درست همانند تشویق به فرزندآوری در دهه شصت که تبعات وحشتناکش را دیدیم. نمی‌توان ایران را با کشوری بر فرض اروپایی مقایسه کرد و گفت که آنها این مقدار جمعیت دارند، ما چرا نداشته باشیم؛ ما که زمینش را هم داریم. این ایده از نطفه اشتباه است، زیرا ما وضعیتی پایدار نداریم. نه در اقتصاد نه در مسایل دیگر. اسیر بحرانیم و تشویق به فرزندآوری به هر بهانه‌ای و بدون در نظر گرفتن این مختصات آشفته، می‌تواند باعث تلفات شود؛ تلفاتی که تا چند نسل بر اجتماع بزرگ انسانی تاثیر سوء می گذارد.»

به سوی عدد ۱۵۰میلیون 

فراز و نشیب جمعیت در ایران، همواره دستخوش اوامر حکومت بوده است. پس از انقلاب و با تأکید آیت‌الله خمینی به داشتن فرزند بیشتر، جهشی در رشد جمعیت رخ داد و تا پایان جنگ، نرخ رشد جمعیت به حدود ۴ درصد رسید. با اعمال سیاست‌های تنظیم خانواده و فرهنگ‌سازی کنترل جمعیت در اواخر این دهه، رشد جمعیت کاهش یافت و از رقم ۹۱.۳ به ۹۶.۱ رسید. سیاست انبساط جمعیتی سبب شد تا تنها در یک دهه و بین سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ نزدیک به ۱۸ میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شود. نگرانی از افزایش انفجاری جمعیت، مسئولان را بر آن داشت تا سیاست کنترل جمعیت در ایران با شعار «دو بچه کافی است» و «فرزند کمتر، زندگی بهتر» اتخاد شود. نزدیک به دو دهه بعد و در اواخر دهه هشتاد، یک بار دیگر موضع مسئولان ایران نسبت به سیاست‌های کنترل جمعیت شکل انبساطی گرفت و تشویق به فرزندآوری آغاز شد. دلیل این رویکرد دوباره به ازدیاد جمعیت، ابراز نگرانی از رشد جمعیت سالمندان بود. 

در ۱۹ مهرماه ۱۳۹۱، آیت‌الله خامنه‌ای طی سخنانی، سیاست‌های کنترل جمعیت دهه هفتاد را اشتباه خواند و از خدای متعال خواستار بخشش شد. وی در آن سخنان، مسئولان را به تجدیدنظر در سیاست‌های جمعیتی فراخواند و خواستار کشوری با صد و پنجاه میلیون نفر شد. پس از سخنان وی، شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه مشوق‌های اقتصادی برای افزایش جمعیت را به نهادهای اجرایی ابلاغ کرد و بودجه کنترل جمعیت وزارت بهداشت حذف شد. به آن ترتیب، از ابتدای این دهه تا به امروز نزدیک به هشت میلیون نفر به جمعیت اضافه شده است و به نظر می‌رسد که با تکرار فرمان‌ها و سیاست‌های اجباری فرزندآوری، جامعه ایرانی باید منتظر یک شوک جمعیتی دیگر باشد؛ شوکی که در شرایط وخیم اقتصادی، می‌تواند هزینه زیادی برای جامعه بحران‌زده در پی داشته باشد و اندک ظرفیت‌های زیست‌محیطی و منابع موجود را نیز در معرض خطر قرار دهد.

بیشتر از