قاسم سلیمانی ۳ بار در تیررس اسرائیل بود و ترور نشد

نیروهای نظامی و امنیتی اسرائیل منتظر می‌ماندند تا سلیمانی از صحنه خارج شود

با کنار هم قرار دادن اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده است روشن می‌شود که روسای جمهور آمریکا تمایلی به کشتن قاسم سلیمانی نداشته‌اند - HO / KHAMENEI.IR / AFP

مجموعه اطلاعاتی که پیش و پس از ترور قاسم سلیمانی منتشر شده است نشان می‌دهد که این فرمانده ارشد ایرانی دست‌کم در ۳  نوبت در تیررس مستقیم نیروهای نظامی و امنیتی اسرائیل قرار داشته است ولی این نیروها از کشتن او خودداری کرده‌اند.

خودروی حامل قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران به همراه ابومهدی‌المهندس، فرمانده کتائب حزب‌الله عراق در نخستین ساعات بامداد جمعه ۱۳ دی‌ماه هدف موشک‌هایی قرار گرفت که از پهپادهای آمریکایی شلیک شده بود. دستور ترور قاسم سلیمانی را دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا صادر کرده بود.

نکته مهم در این ماجرای ترور آن است که دو رئیس‌جمهور آمریکا پیش از ترامپ دست‌کم ۳ بار در موقعیتی به‌مراتب مناسب‌تر و کم‌هزینه‌تر برای از میان برداشتن قاسم سلیمانی قرار داشتند، ولی دست به این کار نزدند.

قاسم سلیمانی در تابستان ۲۰۰۶، زمستان ۲۰۰۸ و بهار ۲۰۱۶ در موقعیت‌هایی قرار گرفته بود که با ترور شدن، تنها به اندازه فشردن یک دکمه فاصله داشت.

تابستان ۲۰۰۶؛ در تیررس پهپاد «ام‌کا»

سلیمانی در مصاحبه مفصلی که تابستان امسال با وب‌سایت دفتر علی خامنه‌ای انجام داد برای نخستین بار از نقشش در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ پرده برداشت. او در این مصاحبه از حضورش در اتاق عملیات حزب‌الله در ضاحیه لبنان و نحوه برنامه‌ریزی مشترک رهبر ایران و حزب‌الله برای مقابله با حملات اسرائیل گفت.

شیوه ورود به لبنان از طریق سوریه و رسیدن به ضاحیه در جنوب لبنان به‌رغم رصد کامل اسرائیل و جابه‌جایی دائم خودش، عماد مغنیه و سیدحسن نصرالله بخشی از این مصاحبه طولانی است.

سلیمانی می‌گوید که یکی از شب‌ها که بمباران اهداف حزب‌الله در ضاحیه شدت گرفته بود، او به همراه مغنیه و حسن نصرالله از مخفیگاه خارج می‌شوند تا به نقطه دیگری نقل‌مکان کنند.

وقتی عماد مغنیه به دنبال پیدا کردن وسیله نقلیه از او نصرالله جدا می‌شود، پهپاد MK اسرائیل بر روی آن‌ها متمرکز می‌شود: «وقتی ماشین به ما رسید تا آن لحظه MK روی سر ما بود، متمرکز بود، ماشین که رسید به ما MK متمرکز شد بر ماشین خب می‌دانید MK وقتی که ارسال مراسلات می‌کرد این دوربین به تل‌آویو منتقل می‌کرد آن‌ها در اتاق عملیات این صحنه را می‌دیدند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قاسم سلیمانی می‌گوید با وجود اینکه در میانه جنگ ۳۳ روزه، او، دبیرکل حزب‌الله لبنان و فرمانده شاخه نظامی حزب‌الله در تیررس نیروهای نظامی اسرائیل قرار داشتند اما از معرکه خارج می‌شوند بدون آنکه به آن‌ها حمله شود.

او در این مصاحبه دلیل هدف قرار نگرفتن خود و همراهانش را بیان نمی‌کند.

 اطلاعاتی که درباره ترور دو سال بعد عماد مغنیه و مذاکرات ایهود اولمرت، نخست‌وزیر اسرائیل با جورج بوش، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا منتشر شده است تا حدود زیادی دلیل خودداری اسرائیل از کشتن هم‌زمان این ۳ مهره مهم و به‌ویژه قاسم سلیمانی را روشن می‌کند.

زمستان ۲۰۰۸؛ دمشق و عماد مغنیه

وب‌سایت خبری «لبنان الآن» به نقل از منابع امنیتی‌اش در سال ۲۰۰۸ گزارش داد که عماد مغنیه، قاسم سلیمانی و یک ژنرال بانفوذ سوری به نام محمد سلیمان جلسه مشترکی با بشار اسد داشته‌اند تا او را مجاب کنند به‌ جای سرمایه‌گذاری بر سلاح‌های نظامی کلاسیک، یک برنامه موشکی گسترده را آغاز کند.  

این رسانه لبنانی در گزارش خود نوشته بود که مغنیه در این دیدار ضمن توضیح دلیل ناکامی اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه، به اسد گفته بود که جنگ با اسرائیل و حتی مقاومت در مقابل آن باید به شکل نامتقارن و موشکی انجام شود و به همین دلیل در چنین رویارویی، ادوات نظامی مانند تانک در حکم آهن‌قراضه هستند. این ۳ چهره مهم نظامی از اسد می‌خواهند تا برنامه موشکی سوریه را با جدیت دنبال کند. پیشنهادی که اسد با آن موافقت و محمد سلیمان و عماد مغنیه را مسئول انجام آن می‌کند.

در این گزارش اشاره نشده است که این جلسه دقیقاً در چه تاریخی برگزار شده است ولی با توجه به اینکه مغنیه و محمد سلیمان در سال ۲۰۰۸ ترور می‌شوند و بخشی از جلسه هم در رابطه با جنگ تابستان ۲۰۰۶ بوده است، این مذاکرات احتمالاً در پایان سال ۲۰۰۶ یا اوایل ۲۰۰۷ انجام شده است.

اما در فوریه سال ۲۰۰۷، اتفاق دیگری نیز رخ داد که سرنوشت اعضای حاضر در این جلسه را دگرگون کرد.

در فوریه ۲۰۰۷، علی‌رضا عسگری، معاون علی شمخانی، وزیر دفاع ایران در دولت محمد خاتمی در ترکیه ناپدید شد. عسگری یکی از سرداران سپاه بود که از سال ۱۹۸۲ در مأموریت‌های مختلف در لبنان حضور داشت. اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده اسبق نیروی انتظامی ایران او را یکی از رابطین اصلی ایران با حزب‌الله لبنان و مهره‌ای مهم در مدیریت تعارضات میان فراکسیون حزب‌الله و جنبش امل در سال‌های دهه ۸۰ میلادی معرفی کرده است.

با گذشت ۱۳ سال از ناپدید شدن عسگری هنوز این پرونده در ابهام قرار دارد. برخی منابع او را جاسوس سرویس‌های غربی معرفی کرده‌ و گفته‌اند که او به آمریکا پناهنده شده است. مقامات ایران مدعی‌اند او از سوی موساد ربوده شده و در این کشور زندانی است.

بر اساس اطلاعاتی که حسین علایی، فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه و اسماعیل احمدی‌مقدم درباره این سردار بلندپایه سپاه منتشر کرده‌اند ما هم‌اکنون می‌دانیم که عسگری قبل از سفر بی‌بازگشتش به ترکیه به مدت ۱۵ ماه در زندان بوده و پیش از موعد بازنشسته شده است. دلیل بازداشت او مشخص نیست.

آقای عسگری چه ربوده و چه پناهنده شده باشد اکنون این موضوع روشن است که او اطلاعات گسترده‌ای از روابط درونی حزب‌الله، نحوه مدیریت این گروه در ایران و نقش سوریه در این خط ارتباطی در اختیار دستگاه‌های امنیتی آمریکا و اسرائیل قرار داده است.

یکی از مهم‌ترین اطلاعاتی که عسگری در اختیار این سرویس‌ها قرار داد، فعالیت مخفیانه هسته‌ای سوریه در منطقه دیر‌الزور بود. یک کارشناس امنیتی آلمانی در سال ۲۰۰۹ با انتشار مقاله‌ای در روزنامه سوئیسی «نویه زوکر زایتونگ» مدعی شد که از جمله اطلاعاتی که عسگری فاش کرده این بوده است که از سال ۲۰۰۲  پیمان مشترکی میان ایران، کره‌شمالی و سوریه امضا شده و بر آن اساس متخصصان کره‌ای به شکل مخفیانه وارد سوریه شده‌اند و در منطقه دیرالزور در حال ساخت و تکمیل نخستین تأسیسات هسته‌ای سوریه هستند. محمد سلیمان، رئیس دفتر ویژه رئیس‌جمهور سوریه فردی بود که مسئولیت اجرای این پروژه را به عهده داشت.

۵ ماه پس از ناپدید شدن عسگری، در تابستان ۲۰۰۷، هفت هواپیمای اسرائیلی وارد حریم هوایی سوریه شدند و نقطه‌ای که گفته می‌شد تأسیسات هسته‌ای سوریه است را بمباران و نابود کردند.       

اما عملیات اسرائیل در سوریه به همین مورد محدود نماند. در زمستان سال ۲۰۰۸، مأموران امنیتی اسرائیل توانستند محل تردد عماد مغنیه در دمشق را شناسایی کنند. بر اساس اطلاعات جدیدی که نیویورکر اخیراً منتشر کرده است، موساد توانسته بود دو آپارتمان در دمشق را شناسایی کند که مغنیه مرتباً در آنجا حضور می‌یافت. یک آپارتمان محل سکونت معشوقه (یا همسر دوم) عماد مغنیه و آپارتمان دوم محل جلسات محرمانه او با قاسم سلیمانی و محمد سلیمان بوده است.

آپارتمان محل جلسات در محله کفرسوسه دمشق و در خیابانی قرار داشت که دفتر مرکزی سازمان امنیت سوریه هم در آن‌ واقع شده است. انتخاب این محل برای تشکیل جلسات برای آن بوده که تدابیر امنیتی در بالاترین سطح ممکن قرار داشته باشد.

اکنون می‌دانیم که طرح ترور عماد مغنیه به‌ ویژه پس از جنگ تابستان ۲۰۰۶، یکی از اولویت‌های ارتش و سازمان امنیت اسرائیل بوده است. پس از آنکه دستگاه امنیتی اسرائیل به این اطلاعات ارزشمند درباره رفت‌وآمدهای مغنیه در دمشق دست می‌یابد، موضوع را به دفتر ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت اسرائیل اطلاع می‌دهد. اولمرت در جلسه با جورج بوش او را در جریان ترور قریب‌الوقوع در دمشق قرار می‌دهد. جورج بوش با این طرح موافقت می‌کند ولی می‌گوید که این طرح باید به ترور مغنیه محدود بماند.

باتوجه به اینکه رفت‌وآمد قاسم سلیمانی و محمد سلیمان در این آپارتمان از سوی نیروهای امنیتی اسرائیل رصد می‌شده است روشن می‌شود که رئیس‌جمهور آمریکا با ترور قاسم سلیمانی مخالف بوده است. همچنین این روایت نشان می‌دهد  که چرا دو سال قبل وقتی سلیمانی، مغنیه و نصرالله در تیررس اسرائیل قرار داشتند، آن‌ها دست به اقدام نزدند.

در روز ترور مغنیه، او به همراه قاسم سلیمانی و محمد سلیمان به همین آپارتمان وارد می‌شوند. بر اساس گفته‌های سید‌حسن نصرالله، این جلسه به درخواست فرمانده سپاه قدس ایران برگزارشده بود. نیروهای امنیتی اسرائیل، ماشینی که از قبل بمب‌گذاری‌شده بود را در جلوی این ساختمان پارک کرده بودند.

نکته جالب این است که این ۳ نفر در آن روز  با هم به آپارتمان وارد می‌شوند و این امکان فراهم بوده است که با منفجر کردن ماشین در آن لحظه، هر سه نفر کشته شوند ولی آن‌ها دستور داشته‌اند که فقط مغنیه را ترور کنند. ساعتی بعد قاسم سلیمانی و ژنرال سوری از آپارتمان خارج و بدون هیچ مشکلی از منطقه دور می‌شوند. ماشین بمب‌گذاری‌شده یک ساعت بعد و زمان خروج مغنیه از آپارتمان منفجر و فرمانده شاخه نظامی حزب‌الله کشته می‌شود.  

نصرالله در مصاحبه‌ای که روز گذشته از تلویزیون ایران منتشر شد، گفته است که سلیمانی تا مدت‌ها خود را در مورد این ترور شماتت می‌کرده است: « حاج قاسم به محل شهادت حاج عماد برگشت و بعد آمد اینجا و من و ایشان در ضاحیه باهم دیدار کردیم. به‌شدت ناراحت بود. اولاً به خاطر روابط ویژه‌ای که با حاج عماد داشت و ثانیاً چون خودش را تا حدی مسئول می‌دانست. می‌گفت اگر من به دمشق نمی‌آمدم نه حاج عماد از بیروت به دمشق می‌آمد و نه در دمشق شهید می‌شد.»

چند ماه بعد از ترور مغنیه، محمد سلیمان نیز که برای استراحت به بندر طرطوس سوریه سفر کرده بود هدف قرار می‌گیرد و کشته می‌شود. عملیات ترور او توسط یک تک‌تیرانداز و از درون قایقی که در فاصله‌ای دور از ساحل قرار داشت اجرا می‌شود.

اسرائیل هیچ‌گاه به صورت رسمی مسئولیت این ترور را نپذیرفته است. بخشی از اطلاعاتی که علی‌رضا عسگری در ابتدای سال ۲۰۰۷ در اختیار سرویس‌های امنیتی اسرائیل و آمریکا قرار داده بود به چگونگی انتقال موشک و تسلیحات ایرانی از دمشق به لبنان و نقش محمد سلیمان در این ارتباطات نظامی و لجستیکی مربوط می‌شد.

بهار ۲۰۱۶؛ غوطه شرقی دمشق

ساعت ۱۰ شب روز ۱۰ می ۲۰۱۶، دو موشک پیشرفته به منطقه‌ای در نزدیکی فرودگاه دمشق اصابت کرد و مصطفی بدرالدین، فرمانده شاخه نظامی حزب‌الله لبنان را کشت.

مصطفی بدرالدین معروف به «سید ذوالفقار»، برادر همسر عماد مغنیه بود که در سال ۲۰۱۱ به‌عنوان فرمانده نظامی حزب‌الله لبنان منصوب شده بود. بدرالدین، سه سال پیش از آنکه در بالاترین جایگاه نظامی حزب‌الله قرار بگیرد، نماینده این گروه در تیم بررسی ترور عماد مغنیه بود.

حزب‌الله لبنان مسئولیت کشته‌شدن این فرمانده ارشد خود را متوجه گروه‌های رادیکال مخالف اسد دانست که منطقه‌ای در همان نزدیکی محل اصابت موشک را در اختیار داشتند. چند روز بعد روزنامه کویتی «الرای» گزارشی منتشر کرد و مدعی شد که قاسم سلیمانی نیم ساعت پیش از اصابت این دو موشک از این ساختمان خارج شده بود. ایران و حزب‌الله واکنشی به این اخبار نشان ندادند.

معاینات جسد بدرالدین در بیمارستان دمشق نیز روشن کرد که او نه به دلیل اصابت ترکش‌های یک خمپاره معمولی بلکه در نتیجه اثرات انفجاری دو موشک پیشرفته کشته شده است. در گزارش پزشک قانونی آمده است که هیچ ترکش کشنده‌ای به بدن او وارد نشده ولی ارگان‌های داخلی بدن او متلاشی شده‌اند.  این گزارش نشان می‌داد که برخلاف ادعای حزب‌الله، مصطفی بدرالدین هدف موشک‌های پیشرفته‌ای قرار گرفته که نمی‌تواند در اختیار گروه‌های معارض باشد.

اسرائیل، از معدود کشورهای منطقه است که چنین فن‌آوری را در اختیار دارد. البته اسرائیل، مسئولیت این حمله را نپذیرفت و حزب‌الله لبنان هم که هنوز نتوانسته انتقام ترور فرمانده پیشین شاخه نظامی خود یعنی عماد مغنیه را بگیرد، ترجیح داد مسئولیت ترور مصطفی بدرالدین را به گردن گروه‌های معارض سوری بیندازد. 

این ترور در آخرین ماه‌های ریاست‌جمهوری باراک اوباما رخ داد. با توجه به ‌دقت موشک‌های اصابت کرده به این ساختمان، مشخص شد که پهپادهای جاسوسی اسرائیل، این ساختمان را به‌دقت رصد می‌کردند و حضور سلیمانی و خروج او را نیز ثبت و به اسرائیل مخابره کرده‌اند. به هر حال در این عملیات نیز نیروهای اسرائیلی پس از آنکه از خروج سلیمانی و دور شدنش از منطقه مطمئن می‌شوند، بدرالدین را هدف قرار می‌دهند.

نصرالله در مصاحبه روز گذشته‌اش حضور سلیمانی در این جلسه را هم تایید کرده و گفته که سلیمانی از این موضوع به‌شدت ناراحت بوده است: «در مورد شهادت سید ذوالفقار، آن‌ها یک جلسۀ طولانی با هم داشتند که در آن درباره‌ی تحولات سوریه حرف می‌زدند. بعد حاج قاسم چون یک جای دیگر قراری داشت، محل جلسه را به سمت جلسه‌ی دیگرش با برخی مسئولان ترک کرده بود. همین موقع حادثه‌ی شهادت برادر سید ذوالفقار روی داد. به همین علت به‌شدت ناراحت بود. با من از طریق تلفن ویژه‌ای که میان خودمان از دمشق داشتیم صحبت کرد. به‌شدت از این حادثه ناراحت بود. بعد این ماجرا نیز او به بیروت آمد.»

آنچه بوش و اوباما انجام ندادند و ترامپ انجام داد

با کنار هم قرار دادن اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده است روشن می‌شود که روسای جمهور آمریکا تمایلی به کشتن قاسم سلیمانی نداشته‌اند و با اینکه دست‌کم سه بار او در موقعیتی مناسب برای ترور قرار داشت از این کار خودداری کرده بودند. نیروهای نظامی و امنیتی اسرائیل هم از دست زدن به این اقدام پرهیز داشته‌اند چرا که نمی‌خواستند روابط اسرائیل و آمریکا دستخوش تنش شود.

روسای جمهور پیشین آمریکا، گرچه دل خوشی از سلیمانی نداشتند ولی او را مهره‌ای کلیدی در روابط منطقه‌ای ایران می‌دانستند و اقدام برای حذف او را زمینه‌ساز وقایعی غیرقابل‌پیش‌بینی در منطقه تصور می‌کردند. به‌ویژه آنکه در دو دهه گذشته نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان درگیر جنگی فرسایشی بوده‌اند که زمینه را برای عملیات نامتقارن جمهوری اسلامی و گروه‌های هم‌پیمانش علیه منافع آمریکا مساعد کرده است.

به هر ترتیب، دونالد ترامپ در بامداد روز ۱۳ دی‌ماه، فرمان ترور سلیمانی را صادر کرد. حوادث پس از اجرای این عملیات و اتفاقاتی که طی روزها و ماه‌های آینده رخ خواهد داد درخصوص درستی تصمیم و تحلیل روسای جمهور گذشته آمریکا برای کشتن فرمانده نیروی قدس سپاه تصویری روشن‌تری به ما خواهد داد. 

بیشتر از