«هر روز بین شش تا هشت ساعت برق نداریم و به جز ۱۲ شب تا ۶ صبح، آب شهری قطعی است. این چه زندگی است برای ما ساختهاند؟ مگر میشود در مازندران مشکل آب داشته باشیم؟ لعنت به این انقلاب و حکومتشان.» اینها گلایههای یک زن خانهدار ساکن شهر فریدونکنار مازندران است.
این شهروند معترض، روز جمعه ۱۷ مرداد در تماس با ایندیپندنت فارسی، به تجمع اعتراضی مردم فریدونکنار در هفته گذشته اشاره کرد و گفت قطعی دائم برق و آب در این منطقه و شهرهای دیگر مازندران، موجب سوختن بسیاری از وسایل برقی، فاسد شدن مواد غذایی، تعطیلی مداوم نانواییها و اختلال دائمی زندگی روزمره شده است. او افزود: «هیچکس پاسخگو نیست. نه فرمانداری، نه اداره برق، نه اداره آب و نه نماینده مجلس. انگار مردم را به حال خود رها کردهاند تا در گرما و بیآبی بسوزند و دم نزنند.»
شهرام، جوان اهل بوشهر در جنوب ایران، نیز به ایندیپندنت فارسی گفت: «خمینی میگفت برق و آب را مجانی میکنند، اما نتیجه وعدهاش، قطعی دائم آب و برق شد. برق که قطع میشود، اینترنت و آنتن موبایل هم میپرد. مگر میشود در اوج گرمای ۵۰ درجه جنوب، هر روز چهار ساعت برق را قطع کنید و آب هم که حداقل ۱۲ ساعت در روز قطع است. اگر نمیتوانید مدیریت کنید چرا گورتان را گم نمیکنید؟»
شهروندانی از اصفهان، اردبیل، رشت، رودبار، خرمآباد، کرمان و یزد نیز در گفتگو با ایندیپندنت فارسی از افزایش بیسابقه نوبتهای قطعی برق و ساعتهای طولانی قطع آب در این شهرها خبر دادند. اما در همین حال، انتشار گسترده گزارشهایی درباره فراهم کردن امکانات ویژه، ازجمله ساخت نیروگاه سیار برق، انتقال تانکرهای آب و سیستمهای سرمایشی برای زائران مراسم اربعین در داخل و خارج از مرزهای ایران، خشم و اعتراض را در میان شهروندان محروم از حداقل خدمات زندگی برانگیخته است.
در همین رابطه مسعود معینپور، رئیس ستاد اربعین شرکت توانیر، اعلام کرد که برق موکبهای راهپیمایی اربعین و ۹ پایانه مرزی مورد استفاده برای این برنامه، «بهشکل پایدار و مطمئن» تامین میشود. او افزود بهرغم گرمای کمسابقه در تابستان امسال، کارکنان اداره برق زیرساختهای لازم برای تامین برق مورد نیاز کاروانهای اربعین در پارکینگها و ساختمانهای پایانههای مرزی، دستگاههای خدماترسان، مراکز کنترل نظامی و امنیتی، هلال احمر، خودپردازها و دکلهای مخابراتی را فراهم میکنند.
به گفته او، تنها برای این مناسبت، روشنایی برای یک هزار و ۲۰۰ پارکینگ، سه هزار ترانسفورماتور توزیع، یکصد کیلومتر خط فشار متوسط، ۳۰۰ کیلومتر شبکه فشار ضعیف و بیش از هفت هزار پروژکتور روشنایی تامین شده و در مسیر کاروانها و جادهها نیز شبکه برق فشار متوسط و ضعیف در نظر گرفته شده است.
بهرغم گسترش بحران قطعی برق و آب در سراسر ایران و تعطیلی اجباری دهها استان و صنایع و مشاغل، جمهوری اسلامی بخش بزرگی از منابع مالی، فنی و انسانیاش را صرف برگزاری مراسم حکومتی اربعین کرده است. این در حالی است که قطعیهای مکرر برق و آب کسبوکارهای زیادی را به تعطیلی کشانده است و جان بسیاری از شهروندان را تهدید میکند.
شرکتهای خودروسازی مانند سایپا و ایرانخودرو نیز تعطیلی چندروزهشان را رسما اعلام کردهاند، اما این تعطیلیها به جای آنکه با اعلام وضعیت اضطراری در حوزه انرژی همراه باشد، تحت عنوان «تعمیرات و صرفهجویی» پوشش داده میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خبرگزاری دولتی ایرنا ادعا کرده است که مردم شهرهای شمالی مانند مازندران خود را با قطعیهای دو تا چهار ساعته «وفق دادهاند»، در حالی که گزارشهای میدانی از شهرهای مختلف مازندران مانند فریدونکنار، متلقو، رامسر یا بابل، و استانهای لرستان، گیلان، اصفهان و بسیاری دیگر از استانها، حاکی از نارضایتی شدید، تجمعهای اعتراضی و حتی فجایع انسانی است، ازجمله مرگ دو کودک در پی انفجار گاز پس از قطعی برق در استان گلستان.
در لرستان، تجمع معترضان به بیآبی باغهای انجیر و قطع کامل برق و آب، به مسدود شدن جاده اصلی منتهی شد. در گیلان، معترضان با شعارهایی چون «آب، برق، زندگی، حق مسلم ماست» خواستار پاسخگویی مسئولان شدند. حتی وزارت خارجه آمریکا نیز در واکنشی بیسابقه، بحران آب در ایران را «بدترین بحران یک قرن اخیر» نامید و تاکید کرد که فساد ساختاری، سوءمدیریت، و هزینههای سنگین حکومت برای حمایت از نیروهای نیابتی و صدور ایدئولوژی، ایران را به مرز نابودی رسانده است.
در حالیکه مردم با نبود برق و آب و گرمای طاقتفرسا دست به گریباناند، جمهوری اسلامی ترجیح میدهد میلیاردها تومان بودجه عمومی را صرف پشتیبانی بینقص از مراسمی کند که در خدمت تقویت مشروعیت ایدئولوژیک نظام است. این در حالی است که حتی وزیر نیروی دولت پزشکیان نیز مجددا وضعیت ذخایر آب تهران را «نگرانکننده» توصیف کرده و درمورد تداوم خشکسالی و کاهش شدید منابع آبی هشدار داده است.
این نابرابری در تخصیص منابع نهتنها خشم عمومی را دامن میزند، که نشان میدهد اولویتهای جمهوری اسلامی نه تامین نیازهای اولیه زندگی و رفاه شهروندان، که حفظ پایگاههای ایدئولوژیک و سیاسی آن حتی به بهای فرسایش زیرساختهای حیاتی ایران است.