از خاک تا خرد؛ دانش آب‌شناسی هخامنشیان چگونه ایران را سیراب کرد؟

توسعه قنات‌ها در مناطق مرکزی ایران سبب شد زمین‌های خشک به باغستان و مزارع تبدیل شوند

قنات قصبه گناباد که پیشینه آن به دوران هخامنشیان می‌رسید‌ــ گنابادنت

آب همواره یکی از حیاتی‌ترین عناصر در شکل‌گیری، توسعه و بقای تمدن‌ها بوده است. در گستره‌ پهناور امپراتوری هخامنشی که از رود سند در شرق تا دریای اژه در غرب امتداد داشت، دانش آب‌شناسی و مدیریت منابع آبی نه‌تنها یک ضرورت برای بقا، بلکه یکی از ستون‌های اصلی قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به شمار می‌رفت.

اسناد تاریخی و یادگارهای به‌جامانده از ایران باستان اثبات می‌کند که هخامنشیان با شناختی عمیق از شرایط اقلیمی مناطق مختلف قلمرو خود، توانستند نظام‌هایی پیشرفته و پایدار برای استفاده، توزیع و حفاظت از آب ایجاد کنند. مهندسی قنات، ساخت سدها، ساماندهی زمین‌های کشاورزی و حتی استفاده از آب در مسیرهای تجاری  از درک عمیق و برنامه‌ریزی‌شده آنان از این منبع حیاتی نشان دارد.

این گزارش تلاش دارد تا ابعاد گوناگون مدیریت آب در دوران هخامنشی را بررسی کند؛ از شبکه‌های آبرسانی برای آب آشامیدنی و نیازهای کشاورزی گرفته تا تاثیر این سامانه‌ها بر توسعه شهری و حتی تجارت و دیپلماسی. سامانه‌ای که نه‌تنها در زمان خود کارآمد بود، بلکه میراثی ماندگار برای نسل‌های پس از خود نیز به جا گذاشت.

منابع و ذخایر آب در دوران هخامنشی

در سرزمینی که بخش‌های وسیعی از آن دارای اقلیم‌ خشک و نیمه‌خشک است، درک عمیق از منابع طبیعی آب و چگونگی بهره‌برداری از آن یکی از ارکان اساسی سیاست‌گذاری دولت هخامنشی بود. شاهنشاهی هخامنشی با جغرافیایی پهناور، با انواع متنوعی از منابع آبی روبرو بود؛ از رودهای پرآب مانند دجله، فرات و نیل گرفته تا چشمه‌ها و سفره‌های زیرزمینی مناطق فلات ایران.

هخامنشیان علاوه بر استفاده از منابع آب جاری، به ذخایر آب زیرزمینی هم توجه خاصی داشتند و با شناخت دقیق از موقعیت سفره‌های آب زیرزمینی، به توسعه‌ فناوری قنات پرداختند که در آن زمان یکی از پیشرفته‌ترین روش‌های استخراج پایدار آب محسوب می‌شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کتیبه‌ها و متون تاریخی نیز گواهی بر اهمیت منابع آبی برای حکومت مرکزی‌اند. داریوش بزرگ در کتیبه‌هایش، اهورامزدا را به‌ خاطر بخشیدن «آب خوب» و «زمین حاصلخیز» ستایش می‌کند که نشان‌دهنده پیوند مقدس بین پادشاهی، طبیعت و منابع حیاتی است. در این کتیبه‌ها، آب هم به عنوان یک نعمت و هم به عنوان ابزار قدرت سیاسی مطرح شده است.

از دیگر منابع مهم آب در دوران هخامنشی می‌توان به چشمه‌های معدنی، دریاچه‌های طبیعی و برکه‌های فصلی اشاره کرد. در بسیاری از مناطق، نگهبانانی ویژه‌ از منابع آب محافظت می‌کردند و گاه حتی قوانین خاصی برای بهره‌برداری از آن‌ها وضع می‌شد.

این توجه دقیق به منابع و ذخایر آب نه‌تنها در تامین نیازهای آشامیدنی و کشاورزی نقش داشت، بلکه بنیان‌گذار شبکه‌ای گسترده برای توسعه اقتصادی و ثبات اجتماعی در دل یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های تاریخ شد.

یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای تمدن هخامنشی، ایجاد و گسترش شبکه‌های پیچیده و پایدار آبرسانی بود. این شبکه‌ها نه‌تنها نیازهای روزمره مردم و دربار را تامین می‌کردند، بلکه برای توسعه کشاورزی، شهرسازی و حتی امنیت سیاسی در قلمرو پهناور امپراتوری هم زیرساخت فراهم می‌کردند.

قنات‌ها؛ ابتکار ایرانی در مهار آب‌های زیرزمینی

قنات، شاهکار مهندسی ایرانیان، در دوران هخامنشی به اوج رسید. این سامانه با حفر چاه‌های مادر و کانال‌های زیرزمینی، امکان استخراج آب از سفره‌های زیرزمینی و انتقال آن به سطح زمین را فراهم می‌کرد. یافته‌های تاریخی از جمله داده‌های کتاب «تاریخ آب و آب‌سازه‌های ایران» اثر غلامرضا خیاطیان نشان می‌دهد که داریوش بزرگ از حامیان اصلی گسترش قنات‌ها بود. کما اینکه در یکی از کتیبه‌هایش در شوش اعلام می‌کند که آب را از مسافتی دور به کاخش رسانده است.

داریوش دستور داد در مصر هم قنات‌هایی حفر کنند. برخی منابع تاریخی این اقدام‌ها را گواهی بر صدور فناوری ایرانی در زمینه مدیریت آب به دیگر سرزمین‌های تابعه می‌دانند.

محمد برشان، مدیر مرکز قنات کرمان و پژوهشگری که تحقیقات گسترده‌ای درباره قنات‌های ایران انجام داده، بر این باور است که شکوه امپراتوری بزرگ ایرانیان در دوران هخامنشی و اوج‌گیری آن در عصر ساسانی، مرهون دانش پیشرفته آب‌شناسی ایرانیان بوده است. مردمان این سرزمین از دیرباز به ارزش حیاتی آب، به‌عنوان ماده‌ای زندگی‌بخش و گرانبها، آگاهی داشته‌اند؛ به‌گونه‌ای که نیاز طبیعی بشر به آب، شرایط خاص جغرافیایی فلات ایران و کمبود این منبع ارزشمند، اهمیت آن را نزد ایرانیان دوچندان کرده بود.

برشان با اشاره به شواهد تاریخی می‌گوید: سنگ‌نوشته‌ها و لوح‌هایی از ایران باستان باقی مانده‌اند که نشان می‌دهند مردمان آن دوران با حفر کاریزهایی عمیق و طویل، آب‌های زیرزمینی را به روستاها و شهرهایشان منتقل می‌کردند.

یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های قنات در دوران هخامنشیان، قنات قصبه گناباد با طول ۳۵ کیلومتر و با ژرفای بیش از ۳۰۰ متر است که یکی از شاهکارهای مهندسی به‌جا مانده از دوران هخامنشیان به شمار می‌رود و ناصر خسرو قبادیانی در سفرش به گناباد، از این قنات به‌عنوان کاریزی پرآب و پرفایده یاد کرده است.

پروفسور هانری گوبلو هم که بیش از ۳۰ سال درباره قنات‌های ایران تحقیق کرد، طول برخی از این قنات‌ها را در مجموع بیش از ۴۰۰ هزار کیلومتر براورد می‌کند؛ رقمی که چندین برابر طول دیوار چین است.

سدها و کانال‌ها: کنترل و مهندسی آب‌های سطحی

داریوش اول همچنین دستور ساخت سد داریوش را در منطقه کورنگان (فارس امروزی) صادر کرد. این سد از قدیمی‌ترین سدهای سنگی جهان است که برای مهار سیلاب‌ها و ذخیره آب برای کشاورزی استفاده می‌شد. این سد باستانی که بقایای آن پایین دست سد درودزن، به جا مانده، یكی از آثار تاریخی موردنظر كاوشگران و باستان‌شناسان سراسر جهان به‌شمار می‌رود. ساخت چنین سدهایی نیازمند دانش پیچیده مهندسی و شناخت رفتار آب در مناطق کوهستانی و دشتی بود.

در مناطقی چون بابل و شوش نیز، شاهان هخامنشی مانند کوروش و داریوش، سیستم‌هایی از کانال‌های انشعابی ایجاد کردند که آب رودخانه‌ها را به نقاط شهری، باغ‌ها و زمین‌های زراعی منتقل می‌کرد.

لوله‌کشی و مخازن سنگی و سفالی

در برخی از محوطه‌های باستانی مانند پاسارگاد و تخت‌جمشید، شواهدی از لوله‌کشی سفالی و مخازن سنگی آب یافت شده است که گواهی بر برنامه‌ریزی پیشرفته برای توزیع آب آشامیدنی در دربار و معابد دارد. در پاسارگاد، باغ سلطنتی کوروش با سیستم دقیق آبرسانی طراحی شده بود که آب را از رودخانه و قنات به کانال‌های منظم هدایت می‌کرد.

دستگاه پالایش آب در چغازنبیل نیز نخستین و قدیمی‌ترین دستگاه تصفیه آب جهان است که با کمک ظروف مرتبط، آب گل‌آلود رودخانه کرخه را به آبی سالم و گوارا تبدیل می‌کرد.

آب‌انبارهای استان‌های کویری نمونه دیگری از صنعت پیشرفته آب در ایران باستان‌اند. مراکزی که به نگهداری و تصفیه آب اختصاص داشت و هم‌زمان آن را خنک نگه می‌داشت.

در مجموع، شبکه‌های آبرسانی در دوران هخامنشی نه‌فقط یک فناوری، بلکه بخشی از برنامه کلان امپراتوری برای سازماندهی جامعه، تقویت کشاورزی و نمایش قدرت مرکزی محسوب می‌شد.

انتخاب مکان‌های شهری بر پایه منابع آب

در امپراتوری هخامنشی، انتخاب محل ساخت شهرها، کاخ‌ها و مراکز حکومتی همواره با در نظر گرفتن دسترسی به منابع آب صورت می‌گرفت. مهندسان و معماران این دوران از زمین‌شناسی، اقلیم و منابع آبی شناخت دقیقی داشتند و ساخت شهرها را به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کردند که آب، هم نیاز اساسی زندگی را تامین کند و هم نقشی زیباشناسانه و آیینی در معماری داشته باشد.

شهرهایی چون پاسارگاد، شوش و تخت‌جمشید بر اساس نزدیکی به رودخانه‌ها، چشمه‌ها یا قابلیت ایجاد قنات ساخته شدند. برای نمونه، پاسارگاد در دشتی نسبتا خشک بنا شده، اما وجود قناتی زیرزمینی و رودخانه‌ای فصلی باعث شد کوروش بزرگ این منطقه را برای ساخت اولین پایتخت شاهنشاهی برگزیند.

در شوش، کاخ داریوش بزرگ به گونه‌ای طراحی شد که از آب رودخانه شاوور برای مصارف گوناگون بهره می‌برد. شواهد معماری نشان می‌دهد که سیستم‌های انتقال آب، شستشو، زه‌کشی و دفع آب‌های سطحی با دقتی بی‌نظیر طراحی شده بودند.

زیرساخت‌های شهری آبی: از لوله‌کشی تا زه‌کشی

در برخی محوطه‌های باستانی مانند تخت‌جمشید، لوله‌های سفالی زیرزمینی برای انتقال آب از چشمه‌ها به ساختمان‌ها کشف شده‌اند. همچنین سیستم‌هایی برای جمع‌آوری و دفع آب باران و فاضلاب وجود داشت که از طریق کانال‌های سنگی و شیب‌بندی دقیق زمین، انجام می‌شد. این شبکه‌ها نشان‌دهنده سطح بالای دانش مهندسی شهری در آن دوران است.

یکی اسرار تازه کشف‌شده در شهر تاریخی تخت جمشید سیستم آب و فاضلاب در تختگاه است. در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ‌درپیچی کشف شد که طول آن به بیش از دو کیلومتر می‌رسد و بیشتر آب باران به داخل کانال‌های آن هدایت می‌شد. این آبراهه‌ها به صورت تونل‌های زیرزمینی و کانال‌های متعدد ساخته شدند و آب و فاضلاب تخت جمشید را به خارج از شهر هدایت می‌کردند.

آب برای کشاورزی پایدار

کشاورزی در دوران هخامنشی نه‌تنها منبع تامین غذا، بلکه پایه‌ای برای ثبات اقتصادی و اجتماعی امپراتوری پهناور آنان بود. با توجه به اقلیم خشک بسیاری از مناطق فلات ایران، مدیریت موثر منابع آب برای توسعه کشاورزی حیاتی بود. شاهان هخامنشی با به‌کارگیری سامانه‌های آبیاری پیچیده مانند قنات‌ها، سدها، و کانال‌های آبرسانی، بستری را فراهم کردند تا کشاورزی در بخش‌های وسیعی از قلمرو امپراتوری به‌ صورت پایدار گسترش یابد.

قنات‌ها، که در دوران هخامنشی گسترش یافتند، مهم‌ترین نقش را در تامین آب زمین‌های کشاورزی ایفا می‌کردند. با استفاده از این سامانه می‌شد بدون آسیب زدن به منابع آب زیرزمینی، سال‌ها به‌صورت مداوم زمین‌های بزرگ را آبیاری کرد. این روش که با تکیه بر نیروی گرانش و بدون نیاز به نیروی محرک مصنوعی انجام می‌شد، یک سامانه اقتصادی و سازگار با محیط‌زیست بود.

توسعه قنات‌ها در مناطق مرکزی ایران مانند کرمان، یزد، فارس و خراسان سبب شد تا زمین‌های خشک به باغستان و مزارع تبدیل شوند. مدارک باستان‌شناسی از وجود روستاها و مزارع در کنار مسیر قنات‌ها حکایت دارد و نشانه‌ای از نقش مستقیم این فناوری در ایجاد تمرکزهای جمعیتی و رونق روستاها است.

شاهان هخامنشی، به‌ویژه داریوش بزرگ، سیاست‌هایی برای حمایت از کشاورزی تدوین کردند و برای کسانی که قنات حفر می‌کردند یا زمین را آباد می‌کردند، معافیت‌های مالیاتی در نظر می‌گرفتند.

مدیریت، قوانین و نظارت

یکی از رازهای موفقیت و تداوم سیستم‌های آبی دوران هخامنشی، نه‌فقط در ساختارهای مهندسی‌شده آن‌ها، بلکه در نظام مدیریت و نظارت سازمان‌یافته‌ای بود که بر منابع آبی حاکم بود. هخامنشیان با الهام از ساختار اداری گسترده خود، برای نگهداری، توزیع و مالکیت آب، سازوکارهایی شفاف و منظم ایجاد کرده بودند.

در رده بالای مدیریتی، اداره منابع آب بخشی از وظایف ساتراپ‌ها (فرمانداران ایالتی) بود. آن‌ها مسئول نظارت بر بهره‌برداری صحیح از قنات‌ها، کانال‌ها، رودها و زمین‌های آبی بودند. در سطح محلی، افرادی با عنوان‌هایی همچون «دهقان» یا «بزرگان محلی» نقش واسطه بین دولت مرکزی و کشاورزان را ایفا می‌کردند.

شواهدی هم وجود دارد که نشان می‌دهد نگهبانان ویژه‌ای برای حراست از قنات‌ها و سدها منصوب می‌شدند و گزارش عملکرد سالانه آن‌ها باید به ساتراپ یا نماینده شاه ارائه می‌شد.

اگرچه متون قانونی مشخصی از دوره هخامنشی به‌طور کامل در دست نیست، کتیبه‌ها، الواح اداری بابلی و نشانه‌های باستان‌شناسی حاکی از آن است که کسانی که قنات جدیدی حفر می‌کردند، مالک آن محسوب می‌شدند و از مالیات معاف بودند. بهره‌برداری از آب هم تابع نظام‌نامه‌های زمانی مشخصی بود و هر زمین در ساعات خاصی مجاز به دریافت آب بود.

علاوه بر آن، تخریب یا آسیب زدن به سازه‌های آبی، جرم محسوب می‌شد و مجازات قانونی داشت. این مقررات بنیان‌گذار عدالت آبی در جامعه‌ای بودند که با تنوع قومی و اقلیمی زیادی روبرو بود.

تجارت آب و دیپلماسی آبی

در نگاه نخست، تجارت آب در دنیای باستان مفهومی عجیب به‌ نظر می‌رسد؛ چرا که آب منبعی محلی و غیرقابل‌انتقال در مقیاس بزرگ تلقی می‌شد، اما در دوران هخامنشی، مفهوم تجارت آب نه به معنای انتقال مستقیم آن، بلکه از طریق مدیریت، دانش مهندسی، کنترل منابع و بهره‌برداری از ارزش‌افزوده‌ آب شکل گرفت. هخامنشیان با درک راهبردی از ارزش منابع آبی، از آن‌ در سطحی فراتر از تامین نیاز داخلی و به‌عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی، نفوذ سیاسی و دیپلماسی بین‌المللی استفاده می‌کردند.

از مهم‌ترین جلوه‌های تجارت آبی در دوران هخامنشی، انتقال دانش حفر قنات به سایر سرزمین‌ها چون مصر، عربستان، یمن و حتی شمال آفریقا بود. این انتقال موجب وابستگی فنی و مهندسی استان‌های تابع به متخصصان ایرانی می‌شد؛ موضوعی که هخامنشیان از آن به‌عنوان ابزار تثبیت قدرت استفاده کردند.

برخی شاهان هخامنشی مانند داریوش و خشایارشا، در مناطقی که دسترسی به آب نقشی تعیین‌کننده‌ داشت (مانند بین‌النهرین، آسیای صغیر یا بلوچستان)، سعی می‌کردند کنترل سرچشمه‌های آب یا مسیر رودخانه‌ها را در اختیار بگیرند. چنین اقدام‌هایی نه‌تنها برای تامین آب کشاورزی و شرب، بلکه برای تسلط نظامی و کنترل اقتصادی مناطق مرزی هم کاربرد داشت.

در برخی نواحی هم امپراتوری در ازای پرداخت مالیات یا خدمات سیاسی، اجازه بهره‌برداری از منابع آبی را به اقوام محلی واگذار می‌کرد.

در منابع غیرایرانی، از جمله نوشته‌های هرودوت و استرابون، به مواردی اشاره شده که دسترسی به آب یا تسهیل آبرسانی بخشی از مفاد پیمان‌ها یا نشانه‌ای از لطف شاهنشاه به ملت‌های تابع بوده است. به‌طور نمونه، ساخت پل‌های آبی برای عبور سپاه، ایجاد آب‌انبار در مسیر جاده شاهی و تامین آب آشامیدنی در پایگاه‌های نظامی، همگی ابزاری برای نمایش اقتدار، رفاه و کارآمدی حکومت بودند.

در نتیجه، هخامنشیان در کنار مدیریت داخلی منابع آب، با نگاهی راهبردی و هوشمندانه، از این منبع طبیعی به‌عنوان ابزاری برای قدرت نرم، نفوذ منطقه‌ای، رونق اقتصادی و تنظیم روابط سیاسی بهره گرفتند؛ رویکردی که می‌توان آن را از نخستین نمونه‌های دیپلماسی آبی در تاریخ جهان دانست. نمونه شاخص این اقدام‌ها نیز تصمیم داریوش بزرگ برای حفر کانالی بین رود نیل و دریای سرخ بود.

در حدود سال ۵۲۰ پیش از میلاد، داریوش بزرگ فرمان داد کانالی میان رود نیل و دریای سرخ حفر شود. این کانال به‌ منظور اتصال آبراهه‌های داخلی مصر به دریای آزاد ساخته شد و یکی از شاهکارهای فنی و ژئوپولیتیکی دوران باستان بود. جالب اینکه داریوش بزرگ این کانال را به‌رغم مانع‌تراشی‌های فرعون مصر، با موفقیت و با استفاده از نیروی کار مصری و نظارت مهندسان ایرانی ساخت تا امکان عبور گشتی‌ها از این آبراهه میسر باشد. بسیاری از محققان، این کانال را الهام‌بخش کانال سوئز مدرن می‌دانند که در قرن نوزدهم میلادی احداث شد.

مدیریت آب در دوران هخامنشی و جمهوری اسلامی

در حالی‌ که شاهنشاهی هخامنشی با بهره‌گیری از دانش بومی، مهندسی دقیق، برنامه‌ریزی بلندمدت و احترام به اقلیم و منابع طبیعی، شبکه‌ای پایدار و گسترده از مدیریت منابع آبی را ایجاد کرده بود، در جمهوری اسلامی ایران یکی از عمیق‌ترین بحران‌های آبی تاریخ این سرزمین را شاهدیم؛ بحرانی که نتیجه‌ مستقیم سیاست‌گذاری ناکارآمد، نادیده‌ گرفتن دانش، تخریب ساختارهای سنتی و سوءاستفاده سیاسی از منابع طبیعی است.

در دوران هخامنشی، مدیریت منابع آب بر پایه دانش مهندسی، شناخت اقلیم و نگاه سیستمی به سرزمین بنا شده بود و شاهان این دوره با تکیه بر تخصص و خرد جمعی، قنات‌هایی را در دل کویر حفر کردند، سدهایی را بر بسترهای مناسب ساختند و سامانه‌هایی پایدار برای بهره‌برداری از آب پدید آوردند؛ اقدام‌هایی که نتیجه‌ اعتماد به دانش بومی و درک واقع‌گرایانه از شرایط جغرافیایی ایران بود.

در مقابل، در جمهوری اسلامی، بسیاری از طرح‌های آبی نه بر مبنای مطالعات فنی و اقلیمی، بلکه تحت تاثیر ملاحظات سیاسی، امنیتی یا منافع گروهی و رانت‌محور اجرا شده‌اند. نمونه‌های آن را می‌توان در سدسازی‌های بی‌رویه، پروژه‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای بدون ارزیابی محیط‌زیستی و خشک‌ کردن تالاب‌ها و دریاچه‌های داخلی مشاهده کرد.

در نظام آبی هخامنشی، اصل بر پایداری بود. قنات‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شدند که بدون آسیب‌ زدن به محیط‌زیست، برای نسل‌ها آب‌رسانی کنند. قوانین بهره‌برداری از آب با هدف حفظ منبع، توزیع عادلانه و استفاده مسئولانه تنظیم می‌شد. اما در ایران امروز، طرح‌هایی مانند سد گتوند که بر گنبد نمکی ساخته شد و شوری فاجعه‌باری به آب افزود، یا پروژه‌های انتقال آب از زاینده‌رود به صنایع کویری، نشان‌دهنده بهره‌برداری کوتاه‌مدت، پرهزینه و مخرب از منابع طبیعی‌اند.

عدالت آبی نیز دیگر تفاوت بنیادین میان این دو دوران است. در نظام هخامنشی، مالکیت بر آب از طریق مشارکت واقعی در تامین آن مثل حفر قنات به‌ دست می‌آمد. توزیع آب نیز با نظارت نهادهای محلی و در چارچوب مقررات مشخص انجام می‌شد. امروز اما، آب به‌ جای آنکه در اختیار جوامع محلی و کشاورزان باشد، به صنایع بزرگ، شبه‌دولتی و پروژه‌های خاص اختصاص می‌یابد. نتیجه‌ این تبعیض ساختاری را می‌توان در بحران‌های انسانی، مهاجرت، فقر و نارضایتی اجتماعی در مناطقی چون خوزستان، چهارمحال، سیستان و کهگیلویه مشاهده کرد.

در نهایت نیز باید به میراث مهندسی ایرانی اشاره کرد؛ میراثی که در دوران هخامنشی بنیان گذاشته شد و در قالب قنات‌ها، سدها و شبکه‌های آبرسانی ماندگار شد. اما در چند دهه اخیر، این آثار تاریخی یا نابود شده‌اند یا در آستانه تخریب‌اند؛ سفره‌های آب زیرزمینی هم که قنات‌ها را تغذیه می‌کردند، تخلیه شده‌ و بی‌آب مانده‌اند.

در یک سوی این مقایسه، تمدنی باستانی قرار دارد که بدون فناوری‌های مدرن اما با خرد مهندسی و احترام به طبیعت، نظم و پایداری آفرید. در سوی دیگر، نظامی معاصر است که با وجود دسترسی به دانش و ابزار پیشرفته، با سوء‌مدیریت، بی‌عدالتی و نگاه سیاسی، ایران را به ورطه بی‌آبی، اعتراض‌های گسترده و بحران‌های زیست‌محیطی کشانده است.

بیشتر از