بیستوچهارم اسفند ۱۳۵۴ طرحی در مجلس شورای ملی ایران تصویب شد که به موجب آن، تقویم رسمی کشور از هجری شمسی که مبدا آن هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه بود، به تقویم شاهنشاهی تغییر یافت که مبدا آن سالگرد تاجگذاری کوروش هخامنشی بود. به این ترتیب، سال ۱۳۵۵ هجری شمسی به ۲۵۳۵ شاهنشاهی تبدیل شد.
این تغییر که با هدف احیای هویت ملی و ارج نهادن به پیشینه باستانی ایرانیان انجام شد و در پی برجستهسازی تاریخ هزاران ساله فلات ایران بود، واکنشهای گستردهای به همراه داشت و گروهی از موافقان و مخالفان را در برابر یکدیگر قرار داد.
موافقان تغییر تقویم که اتفاقا طیف وسیعی از آنان را هم مسلمانان تشکیل میدادند، بر پیشینه تاریخی و باستانی ایران تاکید میکردند. آنها با طرح این استدلال که دین از سیاست جدا است، معتقد بودند با وجود تاریخی ۲۵۰۰ ساله به وامگیری تقویم از دیگر کشورها و استفاده از تقویم متاخرتر نیازی نیست و این موضوع باید از مسائل دینی تفکیک شود.
در مقابل، گروه دوم که در راس آنها مراجع مذهبی قرار داشتند، این تصمیم را بهانهای برای انتقاد از محمدرضاشاه پهلوی تبدیل کردند و درباره تضعیف جایگاه دین هشدار دادند. آنها معتقد بودند که شاه فقید با برجسته کردن تاریخ پیش از اسلام ایران، درصدد کاهش نقش دین در ساختارهای اجتماعی است.
تغییر تاریخ از هجری قمری به هجری خورشیدی
سابقه تغییر بنیادین در تقویم رسمی ایران به سال ۱۳۰۴ بازمیگردد؛ زمانی که به دستور رضاشاه پهلوی، تاریخ رسمی ایران از هجری قمری به هجری شمسی (خورشیدی) تغییر یافت. این تصمیم در شرایطی اتخاذ شد که تحولات بینالمللی، از جمله جنگ جهانی، بسیاری از کشورها را تحت تاثیر قرار داده بود و اندیشههای ملیگرایانه و ناسیونالیستی بهعنوان ابزاری دفاعی در برابر نفوذ بیگانگان تقویت میشد. رضاشاه نیز در همین راستا، توجه ویژهای به ایران باستان و پیشینه تاریخی ایرانیان داشت و این مسئله را به گفتمان رسمی کشور وارد کرد.
یکی از اقدامهای مهم در چارچوب این گفتمان، تغییر اسامی ماههای هجری شمسی و یکدست کردن تقویم ایران بود که در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. پیش از آن، تقویم رایج در ایران از آغاز دوران اسلامی، تقویم قمری با ماههای عربی بود. علاوه بر آن، در طول قرون میانه هجری و با روی کار آمدن سلسلههای ترک و مغول، تقویمهای ترکی نیز در ایران رواج یافته بودند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در دوران مشروطه، برای امور اداری از یک تقویم شمسی نجومی استفاده میشد که نام ماههای آن برگرفته از صور فلکی و بهاصطلاح «برج» بود. این مسئله این تصور را به وجود آورده بود که نمادهای غیرایرانی بر اسامی ماههای ایرانی غلبه یافتهاند. از این رو، مجلس شورای ملی تصمیم گرفت نام ماههای عربی و ترکی را با معادلهای فارسی جایگزین کند. از آن پس، استفاده از ماههای عربی به حوزههای مذهبی و مراسم دینی محدود شد و جای آنها را اسامی ماههای ایرانی گرفت.
از هجری شمسی به ایران شاهنشاهی
ملیگرایی و تاکید بر فرهنگ و تمدن باستانی ایران را میتوان از مهمترین ویژگیهای دوران پهلوی اول و دوم دانست. محمدرضاشاه پهلوی نهتنها به پیشینه تاریخی و تمدن هزاران ساله ایران ارج میگذاشت، بلکه برای برجستهسازی آن برنامههای ویژهای از جمله جشنهای ۲۵۰۰ ساله، را نیز تدارک میدید. در مقابل، مذهبیون افراطی همواره تلاش میکردند این نوع ایراندوستی را در تضاد با دین جلوه دهند.
طرح تغییر تقویم رسمی ایران از هجری شمسی به شاهنشاهی تصمیمی ناگهانی و هیجانی نبود، بلکه در عوامل متعددی ریشه داشت. در آن زمان، جشنهای ۲۵۰۰ ساله بازتاب گستردهای در جهان پیدا کرده بود، موقعیت راهبردی ایران در حال بهبود بود و شاه تلاش میکرد با تاکید بر پیشینه تاریخی و تمدنی ایران، این موقعیت را تقویت کند. برای تحقق این هدف، مجموعه اقدامهایی در دستور کار قرار گرفت که یکی از مهمترین آنها تغییر نمادها بود. نمادهایی که طیف گستردهای از اسامی خیابانها و اماکن تا تقویم رسمی ایران را دربر میگرفت.
ایران در دهه ۱۳۵۰ شمسی در اوج رشد اقتصادی ناشی از افزایش قیمت نفت قرار داشت و محمدرضاشاه تلاش میکرد موقعیت ایران را بهعنوان یک قدرت منطقهای تثبیت کند.
سیاست «دروازههای تمدن بزرگ» که شاه در کتابش نیز مطرح کرده بود، بر مدرنسازی، صنعتیسازی و تقویت جایگاه ایران در نظام بینالملل تاکید داشت. در این دوره، روابط ایران با غرب، بهویژه ایالات متحده، در بالاترین سطح قرار داشت و این کشور بهعنوان یکی از متحدان کلیدی بلوک غرب در منطقه شناخته میشد.
در همین حال، رقابتهای ایدئولوژیک میان کمونیسم و سرمایهداری و رشد جریانهای اسلامگرای مخالف حکومت در داخل و منطقه، چالشهایی را برای شاه ایجاد کرده بود. او برای مقابله با این تهدیدها، بر ناسیونالیسم و ملیگرایی ایرانی بهعنوان ابزاری برای تقویت همبستگی ملی و مقابله با نفوذ ایدئولوژیهای مخالف تاکید داشت. در چنین شرایطی، تغییر تقویم از هجری شمسی به شاهنشاهی یکی از اقدامهایی بود که در راستای برجستهسازی هویت ملی ایران و فاصلهگیری از تقویمهای مذهبی یا غیرایرانی انجام شد، اما این تصمیم بهانه بزرگی به دست مذهبیون و مخالفان داد تا بهوسیله آن شاه را به «عربستیزی» و «دشمنی با اسلام» متهم کنند.
تقویمی که نه اسلامی بود و نه ایرانی
طرح تغییر تقویم رسمی ایران از هجری شمسی به شاهنشاهی، از پاییز ۱۳۵۴ در دستور کار دولت قرار گرفت. بر اساس اسناد تاریخی، سه تن بهنامهای شجاعالدین شفا، معاون دربار شاهنشاهی، هادی هدایتی، معاون اجرایی نخستوزیر و خسرو بهروز، معاون برنامه سازمان برنامه و رئیس دفتر انفورماتیک، نقش اصلی را در تغییر تقویم رسمی داشتند و پیشنهادهایی نیز در همین راستا ارائه کردند.
در آن زمان، امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت ایران بود و از قرار با این سه تن، تغییر تقویم رسمی ایران را بهصورت کامل ارزیابی و بررسی کرده بود. این سه کارشناس استدلال میکردند که تقویم خورشیدی مورداستفاده در ایران نه ملی است و نه اسلامی. مبنای اسلامی ندارد زیرا تقویم رسمی مسلمانان هجری قمری است و ایرانیان نیز مناسبتهای مذهبیشان مانند ماه رمضان و اعیاد فطر و قربان را بر اساس آن تعیین میکنند.
آنها همچنین تاکید داشتند که تقویم خورشیدی مبنای ملی هم ندارد، زیرا در زمان خلافت معتضد بالله، خلیفه عباسی، برای گرفتن خراج از ایرانیان و تثبیت نوروز در فصل مناسب اخذ خراج وضع شده است که این خود نیز نشانهای از تسلط خارجیها بر ایران بود و نمیتوانست صورت و وجهه ملی داشته باشد.
دلیل مهمتر و محکمتر اینکه تاریخ هجری خورشیدی پیشینه ۲۵۰۰ ساله ایران را پوشش نمیداد و ایرانیان اگر میخواستند به رویدادهایی مانند تاجگذاری کوروش اشاره کنند، تاریخ میلاد مسیح را مبنا قرار میدادند و مثلا میگفتند، ۵۵۹ سال قبل از میلاد.
مجموعه این دلایل در نهایت منجر به آن شد که شجاعالدین شفا گزارشی تنظیم کند مبنی بر اینکه تاریخ هجری شمسی ابداعی استثنایی است که باعث شده ایران از کلیه کشورهای مسلمان و غیرمسمان جدا شود. در این گزارش آمده بود: «منطقیتر آن است که تاریخ کاملا ایرانی یعنی تاریخ شاهنشاهی رایج شود و تاریخ اسلامی همان هجری قمری باشد.»
در نهایت اواخر آذرماه ۱۳۵۴ جلسهای با حضور امیرعباس هویدا برای بررسی پیشنهادهای مربوط به تغییر تقویم رسمی برگزار شد. در این جلسه حاضران سه پیشنهاد را مطرح کردند؛ پیشنهاد اول را شجاعالدین شفا داد که مبدا آن سال ۵۳۹ قبل از میلاد و مقارن با فتح بابل به دست کوروش بزرگ بود که البته این ایراد را داشت که قسمتی از تاریخ شاهنشاهی یعنی تاجگذاری کوروش تا فتح بابل را در برنمیگرفت. دوم اینکه مبدا تاریخ شاهنشاهی با آزادی قوم بنیاسرائیل مقارن میشد که از نظر سیاسی مناسب تشخیص داده نشد.
هادی هدایتی، معاون اجرایی نخستوزیر، سال ۵۵۹ قبل از میلاد را که همان سال جلوس کوروش بود بهعنوان مبدا تاریخ شاهنشاهی پیشنهاد داد. مزیت این پیشنهاد این بود که کل تاریخ شاهنشاهی ایران را پوشش میداد و سال ۲۵۰۰ آن، با سال تاجگذاری محمدرضاشاه مقارن بود.
پیشنهاد خسرو بهروز، معاون سازمان برنامه، سال فرضی تولد کوروش بود؛ فرض بر این بود که کوروش در ۲۱ سالگی به سلطنت رسیده باشد که در این صورت، سال ۲۵۰۰ شاهنشاهی با روی کار آمدن رضاشاه مقارن میشد. اما این پیشنهاد هم دو ایراد اساسی داشت: اول، مبنای آن فرضی بود و دوم، تعیین سال تولد یک پادشاه بهعنوان مبدا تاریخ چندان منطقی به نظر نمیرسید.
در نهایت، محمدرضاشاه پیشنهاد دوم را پذیرفت و سال ۵۵۹ قبل از میلاد، یعنی سال تاجگذاری کوروش، بهعنوان مبدا تقویم شاهنشاهی ایران انتخاب شد. تغییرات لازم در تاریخها نیز بهسادگی انجام شد: با اضافه کردن عدد ۱۱۸۰ به تاریخهای هجری شمسی، تاریخ شاهنشاهی محاسبه میشد، بدون آنکه تغییری در تاریخهای هجری قمری یا میلادی ایجاد شود. به این ترتیب، تقویم بر اساس مبدا بنیانگذاری شاهنشاهی در ایران از سوی کوروش تنظیم و سال ۱۳۵۵ هجری شمسی به ۲۵۳۵ شاهنشاهی تبدیل شد.
واکنش مراجع مذهبی به تغییر تقویم رسمی
تغییر تقویم رسمی ایران واکنشهای گستردهای در پی داشت. برخی مردم، بهویژه طرفداران ناسیونالیسم و هویت باستانی ایران، از این تغییر استقبال کردند، اما در مقابل، عدهای دیگر تحت تاثیر برخی مراجع مذهبی آن را اقدامی علیه اسلام دانستند. مخالفان سعی داشتند چنین القا کنند که این تصمیم تلاشی برای حذف دین اسلام از تاریخ ایران است و پایههای دین را متزلزل خواهد کرد.
یکی از سرسختترین مخالفان این تغییر روحالله خمینی بود. او در همان ابتدای اعلام این تصمیم، آن را «حرام» اعلام کرد و مدعی شد که تغییر تقویم رسمی مقدمهای برای حذف اسلام و توهینی جبرانناپذیر به پیامبر اسلام است.
خمینی در سخنانش از این اقدام بهعنوان «بازگشت به دوران تاریک و جاهلانه ایران باستان» یاد کرد و آن را نشانهای از «ارتجاع و بیخردی» محمدرضاشاه دانست. حدود شش ماه بعد، او در بیانیهای به مناسبت عید فطر، تغییر تقویم را «نغمهای شوم» خواند و فتوایی صادر کرد که استفاده از تاریخ شاهنشاهی را حرام میدانست.
در مقابل، برخی تحلیلگران این اقدام را گامی جسورانه و شجاعانه از سوی محمدرضا شاه توصیف کردند. مقامهای دولتی نیز تلاش کردند تا نگرانیهای مذهبیون را کاهش دهند. امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، در واکنش به اعتراضها گفت که مردم همچنان میتوانند از تاریخ هجری در امور مذهبی و شخصی خود استفاده کنند. این موضعگیری تا حدی از شدت مخالفتها کاست، اما تحریکهای مذهبیون همچنان ادامه یافت.
سرانجام، این تغییر تقویم بیش از دو سال دوام نیاورد و پس از سقوط دولت جمشید آموزگار و اوجگیری اعتراضهای مردمی، جعفر شریفامامی که دولتش را با شعار «آشتی ملی» تشکیل داده بود، برای جلب حمایت روحانیون، تقویم شاهنشاهی را لغو کرد. او در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۵۷، اولین بخشنامه رسمی را به تمام نهادها و سازمانهای دولتی صادر کرد که در آن تاکید شد از این پس، تقویم رسمی ایران مطابق قانون مصوب ۱۱ فروردین ۱۳۰۴ خواهد بود.