افغانستان کشوری با بیشترین تعداد مهاجران در جهان

در چهل سال گذشته بیشترین مهاجران جهان را افغان‌ها تشکیل داده‌اند

افغان‌ها در چهل سال گذشته تقریبا در سراسر جهان پراکنده شده‌اند. جنگ باعث شده است که افغان‌ها در جست‌وجوی مکانی امن برای زندگی، به بیشتر کشور‌های جهان مهاجرت کنند. در عین حال، ۳۰ درصد از جمعیت کنونی افغانستان هم از پناهجویانی تشکیل شده است که به میهن‌شان بازگشته‌اند. در حال حاضر همچنان بیش از شش میلیون افغان در سراسر جهان به عنوان پنا‌ه‌جو پراکنده‌اند. اگر بحران جنگ داخلی در سوریه نبود، افغانستان همچنان صدر نشین کشور‌های مهاجرساز در جهان بود. بر اساس تخمین‌های وزارت مهاجران افغانستان، افغان‌ها در بیش از هفتاد کشور جهان درخواست پناهندگی داده‌اند. با این حال، ۹۵ درصد از پناهجویان افغان، در دو کشور ایران و پاکستان زندگی می‌کنند. بر مبنای گزارش کمیساریای جهانی مهاجرت، افغان‌ها ۱۵ درصد مجموع پناهجویان جهان، و بیش از ۷۰ درصد پناهجویان آسیا و اقیانوسیه را تشکیل می‌دهند. بر اساس همان گزارش، از هر پنج مهاجر در جهان یک نفر افغان است و جالب‌تر آن که بیش از ۵۰ درصد پناهجویان افغان زیر سن ۱۸ سال قرار دارند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به این ترتیب هنوز هم افغان‌ها در حال مهاجرت کردن به سراسر جهان هستند. تقریبا نصف نفوس افغانستان یا مهاجر بوده یا یک دوره مهاجرت را تجربه کرده است.

اما چه عواملی باعث تشکیل بزرگترین گروه مهاجران جهان توسط افغان‌ها شد؟

با شروع کودتای هفتم اردیبهشت سال ۱۳۵۷ و تشکیل حکومتی که خود را «جمهوری دموکراتیک» می‌خواند، نخستین هسته مهاجران افغان‌ها که بیشتر دربرگیرنده خان‌ها و فئودال‌های نواحی مختلف، روحانیون دینی، کلان‌سرمایه‌داران و زمین‌داران، و در مجموع، وابستگان به اقشار مرفه افغانستان بود، کشور را از ترس حکومت مارکسیستی ترک کردند. «جمهوری دموکراتیک افغانستان» که در اردیبهشت سال ۱۳۵۷ تاسیس شد، شعار «زمین به دهقان، کار به کارگر» را سرلوحه برنامه سیاسی خود داشت و با هدف از بین بردن فاصله‌های طبقاتی در جامعه وارد عرصه سیاسی افغانستان شد. هواداران دو آتشه حزب دموکراتیک خلق افغانستان که قدرت مطلق را به کف آورده بودند، هر جا که فرد ثروتمند یا زمین‌داری را می‌دیدند، وی را «بورژوا» می‌نامیدند و دار و ندارش را به تاراج می‌بردند. رفرم‌های رسمی حکومت نیز زمین‌ها را به زور از زمین‌داران می‌گرفت و میان دهقانان تقسیم می‌کرد. مبارزه با سرمایه‌داری در شکل سطحی آن، هرچه تاجر و ثروتمند را از آن کشور فراری داد. به همین دلیل در یک دوره کوتاه تاریخی، افغانستان تقریبا خالی از سرمایه‌دار شد. البته سریعا نسل دیگری از سرمایه‌داران به وجود آمدند که در سایه الطاف بی‌دریغ «اتحاد جماهیر شوروی» وقت، صاحب سرمایه‌های نجومی شدند و دولت نیز با آنان مشکلی نداشت.

در پی آن تحولات، آغاز جنگ داخلی در افغانستان نیز باعث شکل‌گیری بزرگترین مهاجرت انسانی در تاریخ تا آن زمان شد. بیش از ده میلیون افغان به دلیل جنگ خانه و زندگی خود را رها کردند و به دو کشور پاکستان و ایران گریختند. تعدادی از آنان سپس در مراحلی به سوی کشور‌های غربی رفتند، ولی بخش اعظم مهاجران افغان همچنان در ایران و پاکستان باقی ماندند و این وضعیت تا کنون نیز به همان شکل باقی مانده است.

با سقوط حکومت «دموکراتیک» دکتر نجیب الله و روی کار آمدن مجاهدین، خوشبینی‌ها نسبت به احتمال آرامش و ثبات در افغانستان باعث شد تا تعداد زیادی از افغان‌های مهاجر دوباره به میهن‌شان بازگردند. حتی تعدادی از افغان‌هایی که در کشور‌های غربی زندگی سکونت داشتند، به امید رسیدن به سرزمین پدری، به افغانستان برگشتند. اما آن خوشبینی، دولت مستعجل بود. جنگ‌های داخلی این بار وحشتناک‌تر از پیش در افغانستان شعله‌ور شد و بار دیگر، جمع بزرگ دیگری از افغان‌ها به سوی کشور‌های خارجی روانه شدند.

این بار، علاوه بر مهاجران، یک گروه دیگر نیز در افغانستان به وجود آمد که به آنها «بی‌جا‌شدگان» یا آوارگان داخلی می‌گویند؛ شهروندانی که از مناطق ناامن به سوی مناطق امن حرکت کردند و در آن جاها سکنی گزیدند. این شیوه مهاجرت هنوز هم در افغانستان ادامه دارد و علاوه بر جنگ و ناامنی، خشکسالی و قحطی نیز از عواملی بوده است مردم را مجبور به مهاجرت در داحل کشور کرده است.

با سقوط طالبان و روی کار آمدن حکومتی مبتنی بر اصول مردم‌سالاری، خوشبینی مردم برای ایجاد ثبات در افغانستان نسبت به گذشته بیشتر شد. این بار، هزاران سرباز ناتو برای مبارزه با تروریسم در افغانستان مستقر شده بودند که بر علاوه جنگ با تروریست‌ها، می‌توانستند تضمینی نیز برای مممانعت از یاغی شدن جنگ‌سالاران باشند. متاسفانه بار دیگر امید مردم به تحمیم ثبات و آرامش و ختم دوره طولانی مهاجرت به یاس تبدیل شد و با قدرت گرفتن دوباره طالبان، جنگ نیز همچنان در افغانستان تداوم یافت. در حال حاضر هم مردم افغانستان، اگرچه  نه دیگر در گروه‌های بزرگ، ولی به صورت انفرادی، در حال مهاجرت هستند و این بار دیگر کشور‌های ایران و پاکستان مقصد نهایی نیست، بلکه رسیدن به کشور‌های اروپایی هدف اصلی و غایی آنان است.

اثرات مهاجرت بر ساختار اجتماعی مردم افغانستان

جامعه افغانستان از اقوامی با سوابق تاریخی وگویش‌های متفاوت تشکیل شده است. در عین حال، آن بخش از مهاجران افغان نیز که دوباره به کشور برگشتند، گوشه‌هایی از هویت، فرهنگ، روابط و حتی نگرش به زندگی مردمان بومی کشور‌های میزبان را نیز با خود به جامعه‌ درونی انتقال داده‌اند. به همین دلایل، ساختار فرهنگی و اجتماعی افغانستان به شدت چند لایه و رنگارنگ است. برای مثال، به دلیل هم مرز بودن نواحی غربی افغانستان با ایران، اشتراکات فرهنگی با مردمان آن دیار به خوبی احساس می‌شود. حتی در عرصه خانه‌سازی نیز معماری امروز ایران در غرب افغانستان به خوبی قابل مشاهده است. آن‌سوتر، در نواحی هم‌مرز با پاکستان، فرهنگ پاکستانی (‌هرچند، فرهنگ آن کشور خود معجونی از فرهنگ پشتون‌ها و هندو‌ها است) نیز اثرات خود را بر مردمانی که از مهاجرت برگشته‌اند، گذاشته است.

در کنار آن، نسلی از مهاجران هم در کشور‌های میزبان کاملا حل شده‌اند و پس از گذشت چهل سال، بخشی از مهاجران افغان که در این کشور‌ها متولد شده‌اند، دیگر خود را افغان به معنای واقعی، نمی‌دانند. بازگشت احتمالی و حتی تماس‌های این بخش از افعان‌های مهاجر با جامعه داخلی، همراه با گسترش و سرعت امکان ارتباط با جهان از طریق اینترنت، رسانه‌ها، سفرها، شبکه‌های اجتماعی و حتی تجارت و سرمایه‌گذاری‌های خارجی، نیز بیش از پیش بر جامعه تاثیر می‌گذارد. 

بیشتر از