ایران در آغوش روسیه؛ ۳۵ سال بعد از دعوت گورباچف به اسلام

نامه خمینی به گورباچف بعد از ۳۵ سال با افتادن نظام شیعی در دامن روس‌ها وارونه تعبیر شد

روح‌‌‌الله خمینی در این خیال بود که می‌تواند با یک نامه، رهبر سیاسی یکی از بزرگ‌ترین مکاتب فکری جهان را متحول کند- تسنیم

نامه روح‌‌الله خمینی به میخائیل گورباچف یکی از آن پرونده‌ها در تاریخ جمهوری اسلامی است که نیاز به بازروایت و بازنمایی دوباره دارد. نامه‌ای که سال ۱۳۶۷ با ترس و لرز تحویل آخرین رهبر شوروی سابق شد و نظام اسلامی پس از فروپاشی شوروی، تبلیغات فراوانی پیرامون آن ترتیب داد.

همان سیستم تبلیغاتی که مدعی نقش بستن صورت خمینی در ماه بود، اسب خود را زین کرد تا بگوید خمینی فروپاشی شوروی و نظام فکری آن را پیش‌بینی کرده بود و حتی این انقلاب اسلامی بود که مقدمات فروپاشی بزرگ‌ترین کشور کمونیستی را فراهم کرد.

درباره محتوای این نامه، چگونگی تحویل آن و پاسخ به آن، قصه و افسانه ساخته و پرداخته شده زیاد است.

از اینکه مقام‌های شوروی سابق در برخورد با هیئت حامل نامه خمینی دستپاچه شدند و گورباچف هنگام گوش دادن به محتوای آن دچار بهت و حیرت شد تا اینکه گورباچف سال‌ها بعد از بی‌اعتنایی به محتوای این نامه ابراز تاسف کرد، همگی جزئی از قصه‌های دستگاه تبلیغاتی نظام است.

روحانیون شیعه حاکم بر ایران سال‌هاست که از این نامه برای تایید «حقانیت» اسلام، مذهب شیعه و نظام جمهوری اسلامی و حتی شخص خمینی بهره می‌برند و تفاسیری دور از واقعیت و عجیب و غریب از آن ارائه می‌کنند.

بازخوانی اصل و حواشی این نامه با گذشت بیش از ۳۵ سال از نگارش و تحویل آن، می‌گوید که این نامه نه اهمیتی داشت، نه کاری از پیش برد و نه پیامی «الهی و انسانی» بود.

فارغ از محتوای این نامه که سرشار از ادعاهای یک رهبر مذهبی است، چگونگی تحویل این نامه نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.

این نامه را عبدالله‌ جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدید‌چی دباغ دی ماه سال ۱۳۶۷ تحویل میخائیل گورباچف دادند.

جوادی آملی و دباغ سال‌ها بعد از تحویل این نامه، روایت‌های خود از سفر به مسکو و این دیدار را در اختیار رسانه‌ها قرار دادند که حاوی داده‌های قابل اعتنایی است.

جوادی آملی که ریاست این هیئت را به همراه داشت، روایت کرده که محتوای این نامه دعوت گورباچف به اسلام بود، دعوتی که با خنده آخرین رهبر شوروی سابق همراه شد و او هم در مقابل خطاب به هیئت جمهوری اسلامی گفت که آیا او هم می‌تواند خمینی را دعوت به کمونیسم کند یا نه؟

جوادی آملی متن نامه خمینی را برای گورباچف خواند و لاریجانی هم آن را هم‌زمان به انگلیسی ترجمه کرد. جوادی آملی روایت می‌کند که این پیام قرار نبود تسلیم شود، بلکه روح‌الله خمینی تاکید داشت که این پیام باید به گورباچف «ابلاغ» شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قرائت این نامه و ترجمه آن در جلسه مذکور حدود یک ساعت زمان برد و آن‌طور که جوادی آملی روایت کرده است، چهره گورباچف دوبار در حین گوش دادن به این پیام برافروخته شد.

پس از پایان قرائت این پیام، جوادی آملی می‌گوید که گورباچف این نامه را دخالت در امور سیاسی شوروی سابق ارزیابی کرد.

هشت هفته بعد، گورباچف جواب نامه خمینی را داد. جوادی آملی می‌‌گوید با این جواب فهمید که آخرین رهبر شوروی سابق، روح پیام خمینی را نگرفته است.

روایت مرضیه دباغ از دیدار با گورباچف هم حاوی نکات قابل توجهی است. به خصوص آنکه می‌گوید در فرودگاه احمد خمینی به شوخی خطاب به هیئت جمهوری اسلامی گفته بود که «وصیت‌نامه‌هایتان را هم بنویسید و بروید.»

دباغ همچنین می‌گوید که خمینی به آنها گوشزد کرده بود که «شاید هواپیمای {شما} را دزدیدند و به آمریکا یا اسرائیل بردند، یا هواپیمای شما را زدند یا ممکن است پس از ابلاغ نیروهای شوروی شما را دستگیر کنند» چون همه دنیا می‌خواستند بدانند که پیام چیست؟

این نگاه خمینی و فرزندش به همراه گروه دیگری از حاکمان دهه ۶۰ به این نامه، محتوای آن و اینکه تمام جهان مترصد دستیابی به محتوای آن بوده‌اند و محتوای آن باید به گورباچف ابلاغ می‌شد، نشان از قطع ارتباط آنها با واقعیت‌های جهان داشت. موقعیتی که در ساختار فعلی نظام جمهوری اسلامی نیز قابل مشاهده است.

دباغ همچنین توضیح می‌دهد که در مسکو به چنان وحشتی افتاده بود که «وقتی می‌خواستم برای نماز وضو بگیرم، زیر چادرم وضو می‌گرفتم و احساس می‌کردم در و دیوار پر از چشم‌های الکترونیکی است.»

او می‌گوید که پس از بازگشت به ایران، اعضای هیئت احضار شدند و شخص خمینی از آنها پرسید که واکنش گورباچف هنگام گوش داد به نامه چه بود که من {دباغ} گفتم: «آنجا که بحث از مظلومی بود که در کشور شوروی تحت ستم باشد شد برای گورباچف بسیار سنگین بود و دیگری جایی که فرموده بودید اهل علمتان را بفرستید بیایند در قم با علمای ما مباحثه کنند برایشان خیلی سنگین بود و تکان خوردند. حضرت امام چهره‌شان قدری باز شد و اظهار رضایت کردند.»

رضایت خمینی البته برآمده از سادگی و عدم شناخت او از مناسبات جهانی و دیپلماتیک بود و گمان می‌کرد نامه او می‌تواند یکی از رهبران سیاسی بزرگ‌ترین مکاتب فکری بشر را در یک چشم برهم زدن منقلب و پیرو اسلام کند.

این باور ساد‌ه‌انگارانه حالا پس از گذشت ۳۵ سال طور دیگری تعبیر شده و نظام اسلامی که خمینی آن را بنیان گذاشت، به ابزاری در دست رهبران روسیه تبدیل شده است.

خمینی که سودای دعوت روس‌ها به اسلام را در سر داشت، اما در عوض، علی خامنه‌ای جانشین خلفش، اسلام و ایران را به خدمت روسیه درآورده است.