رویکرد بایدن در قبال افغانستان و تاثیر آن بر کشورهای خاورمیانه

بیشتر نظام‌های سیاسی خاورمیانه به نهادهای نظامی و امنیتی متکی‌اند که به نوبه خود به سلاح‌های آمریکایی، آموزش و پشتیبانی لجستیکی آمریکا وابسته‌اند

جو بایدن در مراسم بازگشت پیکر سربازان آمریکایی کشته شده در انفجار انتخاری فرودگاه کابل - SAUL LOEB / AFP

تا زمانی‌ که عملیات انتقال همه شهروندان آمریکایی مستقر در افغانستان و متحدان افغان آن‌ها که مایل به خروج از این کشورند، تمام نشود، مدیریت خروج ایالات‌متحده از افغانستان همچنان  اولویت اصلی سیاست خارجی واشنگتن باقی خواهد ماند.

هرچند تاکنون بیش از ۱۲۰ هزار نفر در یکی از بزرگ‌ترین عملیات انتقال هوایی در تاریخ، از افغانستان خارج شده‌اند، مقام‌های آمریکایی اذعان می‌کنند که حدود چند ۱۰۰ شهروند آمریکایی و شمار زیادی از افغان‌های آسیب‌پذیر همچنان در افغانستان باقی مانده‌اند و فرصت انتقال آن‌ها هنوز فراهم نشده است. این در حالی است که به دنبال انتشار گزارش‌هایی مبنی بر ممانعت از سفر چند ۱۰۰ نفر از جمله شهروندان آمریکایی از فرودگاه مزارشریف در شمال افغانستان، دولت جو بایدن با فشارهای فزاینده روبه‌رو شده است.

در همین حال، وزارت خارجه ایالات‌متحده موفق شده است چهار شهروند آمریکایی را از یکی از مرزهای زمینی افغانستان خارج کند و این افراد نخستین کسانی‌اند که پس از پایان ماموریت تخلیه بزرگ با کمک دولت آمریکا از افغانستان خارج می‌شوند. با آنکه خروج چهار شهروند آمریکایی مزبور با اطلاع طالبان صورت گرفته، اما جنبش طالبان برای مداخله در انتقال آن‌ها هیچ تصمیمی اتخاذ نکرده است.

اگر از پایان فاجعه‌بار جنگ ایالات‌متحده در افغانستان درس عبرتی برای آموختن وجود داشته باشد، کشورهای خاورمیانه باید بیشتر از همه به این درس توجه کنند؛ به‌ویژه این که آمریکا با بسیاری از کشورهای یادشده توافق‌نامه‌های دفاعی بلندمدتی منعقد کرده و به ضمانت‌های نظامی متعهد شده است؛ افزون برآن که آمریکا در اغلب کشورهای خاورمیانه پایگاه نظامی دارد و سربازانش در منطقه حضور دارند.

بیشتر نظام‌های سیاسی خاورمیانه به نهادهای نظامی و امنیتی متکی‌اند که به نوبه خود به سلاح‌های آمریکایی، آموزش و پشتیبانی لجستیکی آمریکا وابسته‌اند و این دولت‌ها در حالی به تعهدات و توافق‌نامه‌های منعقد شده با آمریکا تکیه می‌کنند که با چالش‌های روزافزون منطقه‌ای روبه‌رو هستند. اکنون بدیهی است که دولت‌های عربی که به داشتن روابط نزدیک و همسویی با ایالات‌ متحده خو گرفته‌اند، نگران اتفاقاتی باشند که در چند هفته گذشته در افغانستان رخ داده و با بازگشت طالبان به قدرت به اوج رسیده است. کشورهایی که مدت‌ها بر این باور بودند که ایالات‌ متحده در صورت لزوم به کمک آن‌ها می‌شتابد، ممکن است جایگاه خود در فهرست اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا را پرسش‌برانگیز بدانند و ماهیت روابط خود با واشنگتن را از نو ارزیابی کنند و در نتیجه بعید نیست که دولت‌های مزبور به منظور حفظ امنیت خود در پی یافتن متحدان قدرتمند دیگری مانند روسیه و چین برآیند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آنچه در این میان به افزایش نگرانی این کشورها منجر می‌شود، اظهارات جو بایدن رئیس‌جمهوری آمریکا  در روز ۱۶ ماه اوت  در مورد فاجعه افغانستان است. وی در این اظهارات به نکاتی اشاره کرده است که می‌تواند اصول اساسی «دکترین بایدن» را توضیح دهد. از این‌رو دولت‌هایی که بر روابط نزدیک با ایالات‌متحده متکی‌اند باید بیش از دیگران متوجه این اصول باشند و سعی کنند حداقل در دوران ریاست‌جمهوری بایدن، به گونه‌ای با این دیدگاه برخورد کنند که پیامدهای منفی آن‌ بر کشورهایشان کاهش یابد.

اصل اول این است که بایدن سرانجام از ماهیت مداخله نظامی ایالات‌متحده در خاورمیانه یا حداقل تعهدات واشنگتن در قبال بسیاری از کشورهای منطقه پرده برداشت. از این‌رو لازم است کشورهای متحد و دوست ایالات‌متحده در مورد لفاظی‌های رژیم تهران و ابراز تمایل آن به کاهش فعالیت‌های منطقه‌ای، بیش از پیش محتاطانه برخورد کنند. ممکن است ایالات‌متحده از این پس، دیپلماسی را به‌عنوان راهبرد ترجیحی در تعامل با ایران توصیه کند و در عین حال شماری از سربازان خود را به‌عنوان نیروی بازدارنده در برابر هرگونه ماجراجویی ایران در منطقه حفظ کند.

در گام دوم باید به این امر اشاره کرد که ایالات‌متحده دیگر حاضر نیست برای دفاع از منافعی که تاثیر مستقیمی برای امنیت ملی آن کشور ندارد، هزینه کند و سربازان خود را در معرض خطر قرار دهد. به‌عنوان مثال، ایالات‌متحده بیش از یک تریلیون دلار برای ایجاد ارتش مجهز، زیرساخت‌های یک دولت مدرن و اقتصاد آزاد در افغانستان هزینه کرد، اما ارتش افغانستان با سرعت حیرت‌انگیزی شکست خورد و از میدان جنگ و مبارزه در برابر شبه‌نظامیانی که سلاح‌های اندکی در دست داشتند و شمار آن‌ها نیز در مقایسه با نیروهای مسلح افغانستان کمتر بود، عقب‌نشینی کرد.

سوم این که ایالات‌متحده دیگر در هیچ تلاش‌ نامحدودی که هدف از آن ملت‌سازی در یک کشور باشد، شرکت نخواهد کرد، زیرا برایند تلاش‌های آمریکا در افغانستان باعث شده است آمریکایی‌ها از سهم‌گیری و پرداخت مبالغ هنگفت برای ایجاد یا احیای نهادهای دولتی در سرزمین‌های دور از آمریکا ابراز نگرانی کنند.

البته رویکرد جدید واشنگتن در ارائه کمک‌های مختلف از جمله همکاری‌های اقتصادی، فنی و نظامی به کشورهای عربی مانند یمن، لیبی، سومالی، عراق، تونس، سوریه و لبنان که نیازمند چنین کمک‌هایی‌اند، با توجه به شرایط هر کشور تاثیر متفاوتی خواهد داشت. اگر نهادها و رهبران حاکم در این کشورها اراده و تمایل جدی خود برای مدیریت و اجرای برنامه‌های توسعه و اصلاحات موردنیاز را نشان ندهند، ایالات‌متحده هم از همکاری درازمدت با آن‌ها خودداری خواهد کرد.

با ورود افغانستان به مرحله جدیدی زیر پرچم دولت طالبان، اصول جدید سیاست بایدن ممکن است بر روابط واشنگتن با متحدان و دوستان آن در جهان عرب نیز حاکم شود و بعید هم به نظر می‌رسد که این رویکرد حتی با روی کار آمدن دولتی جدیدی در آمریکا دستخوش تغییر و دگرگونی شود.

تحولات افغانستان نشان داد که جسارت نومحافظه‌کاران در دولت جورج دبلیو بوش که درنهایت به شکست سیاست خارجی ایالات‌متحده منجر شد، باید مهار شود تا از تکرار این تجربه تلخ در آینده جلوگیری به عمل آید. بنابراین، دولت‌ها و سازمان‌هایی که در جهان عرب بر تعهد آمریکا تکیه می‌کنند باید به اهمیت وضعیت داخلی آمریکا از جمله مبارزه با بیماری همه‌گیر کرونا و تلاش برای رفع نگرانی‌های اقتصادی توجه کنند و در مورد آنچه دولت بایدن یا دولت بعدی قادر یا مایل به انجام آن، چه در سطح جهان عرب و چه در نقاط دیگر جهان است، بیشتر بیندیشند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه