هشتادمین سال تولد ناصر تقوایی؛ از دایی‌جان ناپلئون تا روایتی از کوچک خان که ساخته نشد

ناصر تقوایی پس از ساخت کاغذ بی‌خط در سال ۱۳۸۰، دو دهه است که فیلمی نساخته است؛ سکوتی طولانی مدت

دومین اقتباس ادبی تقوایی سریال دایی‌جان ناپلئون برگرفته از کتابی به همین نام از ایرج پزشکزاد، طنزنویس نامی است - ایران گلوبال 

در تاریخ سینمای ایران برخی نام‌ها ماندگارند؛ حتی اگر کارنامه کاری آن‌ها چندان پر تعداد نباشد. آن‌ها می‌مانند چون مهر و نشانی ویژه از خود بر جای نهاده‌ و زیست‌بومی هنری را در اطراف نام خود فراهم آورده‌اند؛ زیست‌بومی که تاثیرات آن را در همه افرادی که با آن‌ها کار کرده‌اند، می‌توان دید؛ از بازیگر شناخته‌شده تا فیلم‌بردار و بازیگر نه چندان نام آشنا و طراح صحنه و آهنگساز و… تمامی این افراد تجربه کار کردن با چنین اشخاصی را در زندگی کاری و حرفه‌ای خود فرصتی کم‌نظیر می‌نامند و از آن به خوبی یاد می‌کنند. ناصر تقوایی یکی از این نام‌ها است. سینماگر-مولفی که ۲۲ تیرماه هشتادمین سالروز تولد او است.

تقوایی از خطه جنوب است. آبادانی‌ها سال‌ها با نفت و فوتبال شناخته می‌شدند و چهره‌هایی چون پرویز دهداری،‌ ابراهیم قاسمپور و جاسمیان معرف آنان بودند اما از سال‌های دهه ۴۰ ادبیات و هنر هم به ویژگی‌های خاص اهالی این سرزمین اضافه شد و چهره‌هایی چون نجف دریابندری، صادق چوبک، ابراهیم گلستان، نسیم خاکسار، ناصر تقوایی و امیر نادری هم به این جمع پیوستند و البته صفدر تقی‌زاده که برخی بر این باورند که در شکل‌گیری شخصیت ادبی تقوایی نقشی مهم داشت.

تقوایی ابتدا کار خود را از داستان و داستان‌نگاری شروع کرد اما به سرعت تغییر مسیر داد و به جرگه‌ اهالی سینما پیوست تا از آغازگران جریانی باشد که از آن به عنوان موج نوی سینمای ایران یاد می‌شود؛ جریان و گفتمانی که وی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی را می‌توان سرامدان آن نامید.

اقتباس‌های سینمایی منحصر به‌ فرد

از ویژگی‌های سینمای تقوایی توجه او به ادبیات است و شاید یکی از دلایل آن همان پیشینه‌ او در داستان‌نویسی باشد. اقتباس‌های او از ادبیات ایران و جهان در سه فیلمش نمود یافت که نخستین آن «آرامش در حضور دیگران» بود؛ اثری که با برداشتی از یکی از داستان‌های مجموعه «واهمه‌های بی‌نام‌ونشان» غلامحسین ساعدی در سال ۱۳۴۹ و تقریبا هم‌زمان با فیلم گاو داریوش مهرجویی ساخته شد. فیلم البته سرنوشتی شگفت پیدا کرد چرا که در همان سال و پس از نمایشی محدود در جشن و هنر شیراز در سال ۱۳۴۹ توقیف شد و پس از نزدیک به چهار سال وقفه و تعلیق در سال ۱۳۵۲ به نمایش درآمد و با استقبال اهالی سینما و منتقدان روبه‌رو شد؛ هرچند اعتراض جامعه پرستاران نمایش آن را برای همیشه متوقف کرد.

دومین اقتباس ادبی تقوایی تقریبا پرسروصداترین آن‌ها است؛ سریال دایی‌جان ناپلئون برگرفته از کتابی به همین نام از ایرج پزشکزاد، طنزنویس نامی. این سریال که در سال ۱۳۵۵ ساخته و از تلویزیون ملی ایران نمایش داده شد، در همان زمان نمایش هم بحث‌های بسیاری برانگیخت اما حاشیه‌های‌ آن پس از انقلاب بسی بیشتر شد و ساخت آن دردسرهایی برای کارگردان و بازیگران آن هم پیش‌ آورد. اقتباس تقوایی از کتاب پزشکزاد به قدری زیبا و منحصربه‌فرد بود و کارگردان چنان رگه‌های طنز تنیده شده در کتاب را با شخصیت‌پردازی درست و دقیق و کارگردانی ماهرانه به فیلم اضافه کرد که شهرت سریال از اصل کتاب پیشی گرفت. این سریال هم پس از انقلاب توقیف شد و تا سال‌ها نسخه‌های ویدیویی نه چندان با کیفیت آن دست به دست می‌شد تا اینکه در چند سال اخیر، یکی از شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان خارج از ایران نسخه نسبتا مناسب‌تری از آن را پخش کرد.

اقتباس سوم تقوایی از یکی از داستان‌های معروف ارنست‌ همینگوی به نام «داشتن و نداشتن» بود که در قالب فیلم «ناخدا خورشید» بر پرده سینما نشست. وجه مهم این اقتباس بومی‌سازی منحصربه‌فرد تقوایی از این اثر همینگوی بود. همینگوی استاد پرداختن به ظرایف و دقایق زمانی و مکانی شخصیت‌های اثرش است و رمانش را یکی از کارگردانان مطرح سینمای هالیوود به نام هاوارد هاوکس با بازی همفری بوگارت و لورن باکال بلافاصله به فیلم درآورد. فیلم اثری ماجراجویانه و در قالب فیلم‌نوار بود که در دوره خود نیز بسیار مورد اقبال قرار گرفت اما به گمان بسیاری از منتقدان، اقتباس تقوایی هم از این اثر درخشان و ویژه بود. او کل فضای داستان را به جنوب ایران انتقال داد و در قالب شخصیت ناخدا خورشید خلاصه کرد. بازی درخشان داریوش ارجمند در این فیلم او را به جامعه سینمایی و هنری شناساند و از این منظر می‌توان ارجمند را کشف تقوایی نامید. بازیگری که یکی از چهره‌‌های مطرح بازیگری پس از انقلاب شد. فیلم تقوایی جدا از موفقیت‌هایی که در داخل کشور به دست آورد، جایزه اول جشنواره کارلوویواری را برای ناصر تقوایی به ارمغان آورد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تقوایی در اقتباس سینمایی تجربه‌ای دیگر هم داشت که به مرحله ساخت فیلم نرسید و آن ساخت سریال کوچک جنگلی بود. ساخت این سریال از سال ۱۳۶۳ به ناصر تقوایی پیشنهاد شد و او با دستمایه قراردادن داستان «مردی از جنگل» نوشته احمد احرار، نگارش فیلمنامه را آغاز کرد و تقریبا تمامی عوامل ساخت فیلم را هم تدارک دیده بود و حتی گفته می‌شد که ۵۰ دقیقه از سریال هم فیلم‌برداری شده بود که کار متوقف و به بهروز افخمی سپرده شد.

افخمی هرچند کتاب فخرایی را دستمایه فیلمنامه‌اش قرار داد اما فیلم‌بردار و برخی از عوامل فیلم را حفظ کرد ولی به آن بخش از زندگی میرزاکوچک خان که به رابطه‌اش با شوروی کمونیستی مربوط می‌شد، نپرداخت؛ در حالی که به نظر می‌رسید تقوایی می‌خواست آن تصویر آرمانی از کوچک خان جنگلی را که در ذهن‌ها نقش بسته بود، زمینی‌تر کند و به ایرادها و اشتباهات او نیز بپردازد.

اگر دقیق‌تر نظر کنیم، می‌بینیم تقوایی که ریشه‌های فکری چپ مدرن و نه چپ حزبی داشت، به دنبال این بود که هم‌زمان با این فیلم بر جریانات چپ هم نقدی داشته باشد. جالب اینکه میرزا کوچک خان تمامی بسترهای چپ را با خود داشت؛ چپی که تمامی جریان‌های معروف آن زمان را در قالب یک جامعه کوچک شاهد بود. از چپ مارکسیستی در قالب احسان‌الله خان گرفته تا چپ‌های وابسته به شوروی و تا چپ مذهبی که میرزا نماد و سمبل آن بود.

مستند‌های تقوایی

بخشی مهم از فعالیت‌های ناصر تقوایی به ساخت فیلم‌های مستند بازمی‌گردد. او پیش از ورود به عالم سینمای داستانی کار سینما را با مستندسازی شروع کرد. البته پیش از ساخت مستند مدتی به عنوان دستیار با ابراهیم گلستان در سر فیلم خشت و آیینه همکاری کرد و سپس به ساخت مستند روی آورد. مستند او درباره اربعین، یکی از مهم‌ترین مستندهای تاریخ سینمای ایران به شمار می‌رود.

نخستین مستند او «تاکسی‌متر» نام داشت که آن را در ۲۶ سالگی برای تلویزیون ساخت. بعدها مستندهای دیگری چون مشهد‌قالی، فروغ فرخزاد، اربعین و باد جن را ساخت که مهم‌ترین مستندهای تقوایی‌اند. او پس از انقلاب مستند «تمرین آخر» (۱۳۸۳) را با موضوع تعزیه ساخت. ناصر تقوایی که نزدیک به ۲۰ سال است دیگر فیلم سینمایی نساخته بود، هنگامی که پرونده ثبتی تعزیه در دست تهیه ‌بود، «تمرین آخر» را به طور اختصاصی برای این پرونده ساخت. این فیلم تا به امروز آخرین فیلم تقوایی است.

تمرین آخر براساس متن کلاسیک تعزیه «حُر دلاور» نوشته میرعزای کاشانی ساخته شد؛ متنی که اوایل حکومت قاجار نوشته شده است و در میان تعزیه نامه‌های چندگانه حر دلاور از معتبرترین متون شناخته می‌شود.

تقوایی قصد داشت نسخه بلند «تمرین آخر» را هم بسازد و درباره آن به ایسنا گفته بود: «قرار بود با حمایت مرکز هنرهای نمایشی نسخه بلند و سینمایی این فیلم تولید شود ولی آن‌ها  بودجه چندانی ندارند و امکان ساخت آن فراهم نشد و من هم چنان منتظرم تا شاید بتوانم با کمک ارشاد یا فارابی نسخه بلند تمرین آخر را بسازم.» اما به نظر می‌رسد به رغم گذشت بیش از یک و نیم دهه، ساخت این فیلم بلند هم عملا به بوته فراموشی سپرده شده باشد.

شخصیتی استوار و خستگی‌ناپذیر

تقوایی جدا از شخصیت کاری و حرفه‌ای که به باور خسرو دهقان، مهندس سینما است، از منظر رفتار شخصی نیز فردی نمونه و در میان هم‌رده‌های خود شاخص است. دهقان، منتقد پیشکسوت در ویژه‌نامه‌ای که به بهانه نمایش آثار تقوایی در هفتادو پنجمین سال تولدش در سینماتک موزه هنرهای معاصر برپا شد، از ویژگی‌های شخصیتی تقوایی این گونه یاد می‌کند: «آقای تقوایی شخصیتی است خستگی‌ناپذیر، سر موضع، دلشاد و خندان و امیدبخش. با ذهن و زبانی تند و تیز که هوش خوبی دارد و حافظه‌ای درخشان. غیرمحتاط و غریبه با واژه محافظه‌کاری، امیدوار و با اعتماد به نفس و به شدت مخالف خودسانسوری در حضور دیگران.» (ویژه‌نامه ناصر تقوایی -دی‌ماه ۱۳۹۵- ص ۱۶)

آخرین ساخته ناصر تقوایی همان فیلم مستند تمرین آخر است و او پس از ساخت «کاغذ بی‌خط » در سال ۱۳۸۰ عملا فیلم دیگری نساخته است. اینکه کارگردان و سینماگر-مولفی چون او به هر دلیل شخصی یا اجتماعی یا سیاسی، امکان ساخت فیلمی را پیدا نکند، ضربه‌ای بر پیکر جریان مستقل سینمای هنری ایران و نشان از غفلت دست‌اندرکاران دولتی و حتی نهادهای صنفی حوزه سینما به این سکوت طولانی‌مدت است.

بیشتر از فرهنگ و هنر