دو حباب و دو ریزش: آنچه در دولت حسن روحانی بر «بورس» گذشت

در مردادماه و هم‌زمان با به قدرت رسیدن حسن روحانی، شاخص کل بورس تهران در حدود ۵۷ هزار واحد قرار داشت

در پی هجوم سنگین پول به بازار سرمایه، سازمان بورس نتوانست به ‌اندازه کافی شرکت‌های جدید به بازار سرمایه عرضه کند - اعتمادآنلاین 

داستان بورس:

در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، بازار سرمایه کشور به یکی از مهم‌ترین عرصه‌های رقابت میان نامزدهای انتخاباتی تبدیل شد. اهمیت بورس تا جایی بود که رئیسی، یکی از نامزدهای انتخاباتی در آستانه انتخابات و رئیس جمهوری منتخب کنونی، با حضور در سازمان بورس به سهام‌داران وعده داد که دوران باثبات بورس بازخواهد گشت. در واقع، اهمیت بورس از آنجایی نشأت می‌گیرد که در سال گذشته در حدود ۵ درصد از جمعیت کشور به‌صورت مستقیم، و در حدود نیمی از جمعیت کشور غیرمستقیم و از طریق «سهام عدالت» درگیر بازار سرمایه بودند. این حد از توجه در جامعه به بازار سرمایه، باعث شد که نامزدهای انتخاباتی هم به آن بیش‌ازپیش توجه کنند. شاید یکی از ویژگی‌های مثبت دوران حسن روحانی را بتوان آشناتر شدن مردم با بازار بورس دانست که البته بعد از اتفاقات تلخ سال ۹۹، آن نیز به یک خاطره بد تبدیل شد و بخش مهمی از دستاوردهای حسن روحانی را هم به ضد خود بدل کرد. در این مقاله به کارنامه حسن روحانی در مورد بورس خواهیم پرداخت و نقشه راهی نیز برای توسعه بازار در دولت بعد ارائه می‌شود.

عامل اصلی رشد بورس چه بود؟

تجربه تاریخی نشان داده است که چه حباب سال ۹۲ و چه حباب سال ۹۹، ناشی از رشد قیمت ارز و هجوم مردم به بازار سرمایه برای حفظ ارزش پول خود بوده است. در سال ۹۲، تحریم‌های اقتصادی قیمت ارز را ۳ برابر کرد و پیچیدگی خرید ارز از سوی مردم و رشد سود شرکت‌های بورسی، سبب شد تا مردم بازار سرمایه را به‌عنوان پناهگاهی برای سرمایه‌های خود برگزینند. در واقع، برخلاف تمامی کشورهای دنیا، بازار سرمایه در کشور ایران نه در دوران رونق اقتصادی، بلکه دقیقاً در دوران تحریم‌های اقتصادی بازار دلاریِ مثبت داشته است و دولت روحانی با هدایت مردم به سمت بورس، قصد داشت کمی از التهاب بازارها بکاهد. 

بورس در دولت اول حسن روحانی:

دولت حسن روحانی در سال ۹۲ در شرایطی به قدرت رسید که قیمت ارز به‌تازگی ۳ برابر شده بود و امید به تغییر در مدیریت کشور و روزهای خوب اقتصادی، سبب شده بود که مردم به فکر سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه بیفتند. در مردادماه و هم‌زمان با به قدرت رسیدن حسن روحانی، شاخص کل بورس تهران در حدود ۵۷ هزار واحد قرار داشت. با معرفی تیم حسن روحانی و استفاده از وزرای خبره، در کنار رشد شدید درآمد شرکت‌ها به دلیل رشد قیمت ارز در سال پیش از آن، بازار سرمایه کشور با یک رشد به‌شدت «شارپ» روبه‌رو شد. شاخص بورس تهران در حدود ۵ ماه بعد از روی کار آمدن حسن روحانی، تا نزدیکی کانال ۹۰ هزار نیز رفت و بعد از آن با ریزش سنگینی روبه‌رو شد. بسیاری از تحلیلگران، افزایش نرخ سود بانکی تا مرز ۳۰ درصد را که به رهبری مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز، و البته سیاست‌های اشتباه بانک مرکزی، صورت گرفت، عامل اصلی ریزش بازار سرمایه می‌دانند.

فرصت طلایی رشد بازار سرمایه به‌منظور عرضه شرکت‌های مختلف خصوصی و دولتی، در دولت اول حسن روحانی سوخت و مردم نیز با بورس برای مدتی قهر کردند. به نظر می‌رسد که مردم در انتظار یک موج تورمی دیگر بودند تا بار دیگر از فرصت بورس استفاده کنند.

دومین حباب، بزرگ‌ترین اشتباه:

در دولت دوم حسن روحانی، ایران دوباره تحت تحریم‌های گسترده اقتصادی قرار گرفت. از این رو قیمت ارز هم این بار با رشدی خیره‌کننده، از محدوده ۴ هزار تومان در سال ۹۶، تا محدوده ۳۲ هزار تومان در تابستان ۹۹ افزایش یافت. در این سه سال رشد قیمت‌ها، شاخص کل بورس تهران از حدود ۷۰ هزار واحد به محدوده ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد رسید و نزدیک به ۳۰ برابر شد. این بازده خیره‌کننده، باعث شد تا حباب بسیار بزرگی در بازار سرمایه شکل بگیرد. ریشه این حباب نیز دعوت مردم به بازار سرمایه از سوی دولت و حتی نهادهای حکومتی بود. حتی آقامحمدی، اقتصاددان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نزدیک به «بیت رهبری»، نیز با حضور در تلویزیون حمایت خودش را از بازار سرمایه اعلام کرد و برداشت مردم از این صحبت‌ها، حمایت تمام حکومت از بازار سرمایه بود.

رشد عجیب بازار بورس از ابتدای سال ۹۹ تحت کاهش نرخ سود بانکی شدت بیشتری گرفت. درحالی‌که شاخص کل بورس در ابتدای سال ۹۹ در حدود ۵۰۰ هزار واحد بود، در مردادماه ۴ برابر شد و حباب این بازار به مرز انفجار رسید. در خردادماه، ۲۵ اقتصاددان نسبت به حباب بورس و ترکیدن آن به رئیس‌ جمهوری  هشدار دادند و ادامه آن روند روبه‌رشد بورس را خطرناک عنوان کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

صف‌های طولانی برای ساخت کد بورسی و رکوردشکنی‌های پیاپی مردم در عرضه‌های اولیه، نشان می‌داد که مردم این بار به بورس اعتماد کرده‌اند و قرار است این بازار رونق جدی‌تری بگیرد. اما مهم‌ترین اصلی که هیچگاه نباید فراموش کنیم، این است که واقعیت‌های اقتصادی همیشه خود را به ما تحمیل می‌کنند. روند نزولی بازار سرمایه کشور از مردادماه آغاز شد و بازار سرمایه از سقف خود که همان ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بود، تا محدوده ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد نزول کرد و این اصلاح شدید، ضررهای سنگینی به مردم وارد آورد و بسیاری را نقره‌داغ کرد. 

اشتباهات حسن روحانی چه بود؟

۱- دعوت مردم به بازار سرمایه و بیمه‌گری:

مهم‌ترین اشتباه حسن روحانی را می‌توان دعوت علنی او به حضور مردم به بازار سرمایه، با وجود هشدار کارشناسان نسبت به وقوع حباب در آن بود. حسن روحانی باید به‌عنوان رئیس‌ جمهوری، نسبت به حباب بازار سرمایه حساس می‌بود و حداقل در اوج بازار، نسبت به دعوت مردم کمی بیشتر تأمل می‌کرد. این کار باعث شد مردم عامل سقوط بورس را دولت بدانند و تصمیمات اشتباه خود را به گردن دولت بیندازند.

۲- کاهش نرخ سود بانکی:

کاهش نرخ سود بانکی در میانه اردیبهشت سال ۹۹ را می‌توان یکی دیگر از اشتباهات حسن روحانی دانست که باعث تحریک بازارها و افزایش شدید سرعت گردش پول شد. همین فشار کاهش نرخ سود بانکی به بازار، سبب شد تا بازارها ملتهب شوند و بورس هم از این التهاب استفاده زیادی کرد. 

۳- ناتوانی سازمان بورس در افزایش عرضه‌های اولیه:

در پی هجوم سنگین پول به بازار سرمایه، سازمان بورس نتوانست به ‌اندازه کافی شرکت‌های جدید به بازار سرمایه عرضه کند. در واقع، صف سنگینی برای عرضه شرکت‌های بورسی تشکیل شد و سرمایه‌های مردم به‌ جای آن که صرف توسعه بازار شود، صرف رشد قیمت‌ها در همین بازار شد. نتیجه این روند، ایجاد حباب قیمتی بود. 

۴- تأخیر در عرضه‌های دولتی:

دولت می‌توانست با فروش گسترده سهام در روی شاخص ۱.۵ میلیونی، مانع از حبابی شدن بازار شود و از سوی دیگر، بخش مهمی از کسری بودجه خود را نیز از همین محل تأمین کند و در نهایت نیز با افزایش سهام شناوری، خصوصی‌سازی واقعی انجام دهد. اما دولت نتوانست از این فرصت بکر استفاده کند و مقدار بسیار کمی از سهام خود را در بازار عرضه کرد. بسیاری از شرکت‌های دولتی و سازمان تأمین اجتماعی نیز در صف عرضه اولیه باقی ماندند. اگر در شش ماه ابتدایی سال پیش، شرکت‌های دولتی در بورس عرضه می‌شدند، شاید بخش مهمی از شفافیت موردنیاز کشور از این محل تأمین می‌شد.

۵- قیمت‌گذاری دستوری و محدودیت‌های معاملاتی:

شاید این مورد را بتوان یکی از مهمترین اشکالات دولت روحانی در مواجهه با بازار دانست. با ریزش بازار سرمایه، دولت برای جلوگیری از ریزش، اقدام به مداخله در بازار و بستن کدهای فروشنده گرفت. از سوی دیگر، ابداعات جدید و عجیبی چون دامنه نوسان نامتقارن، ثبات و اعتماد سرمایه‌گذاران را بیش از پیش تخریب کرد. سیاست‌گذار باید بداند که سهامداری که نتواند به‌سادگی سهام خود را به فروش برساند، نمی‌تواند اقدام به خرید کند. از سوی دیگر، سیاست درست حمایت از بازار سرمایه، همانا آزادسازی قیمت‌ها است. دولت می‌تواند با آزادسازی قیمت‌ها در صنعت فولاد، انرژی و خودرو و تسهیل صادرات آن، فرصت خوبی برای رشد بازار سرمایه فراهم کند.

چه خواهد شد؟

بازار سرمایه کشور می‌تواند محل تأمین مالی صنعت، از منبع سرمایه‌های عموم مردم باشد. با توسعه بازار سرمایه، می‌توان شفافیت را به اقتصاد برگرداند و بسیاری از آمارهای اقتصادی مانند رشد تولید ناخالص داخلی را می‌توان بسیار راحت‌تر برآورد کرد. متأسفانه حباب سال ۹۹ و سپس ترکیدن آن حباب، لطمات زیادی بر پیکر بازار سرمایه کشور وارد کرد. ثبات در بازار ارز و آموزش مردم برای سرمایه‌گذاری در بورس در کنار کاهش پله به پله نرخ سود بانکی در صورت کاهش تورم، می‌تواند زمینه‌ساز رشد بازار سرمایه شود. امروز بخش مهمی از مردم با بازار سرمایه آشنا هستند و خوب یا بد، نمی‌توان این دستاورد دولت روحانی را نادیده گرفت. به نظر می‌رسد که دولت آینده کار سختی در زمینه بورس نداشته باشد و با کمی قوانین تسهیل‌کننده، می‌تواند شرایط خوبی برای بازار سرمایه کشور ایجاد کند. 

بیشتر از اقتصاد