بیایید کل حمل‌ونقل عمومی را مثل لوکزامبورگ رایگان کنیم

کاری موثرتر از غرولند در توئیتر

pixabay.com

می‌توانید لوکزامبورگ را روی نقشه پیدا کنید؟ بسیاری نمی‌توانند و با این حال این کشور کوچولوی اروپای غربی که حدود ۶۰۰ هزار نفر جمعیت دارد به خوبی توانسته در نبرد با تغییرات آب و‌هوا پیش‌قراول شود.

قرار است از مارس سال آینده بابت استفاده از قطارها، تراموا و اتوبوس‌هایی که در دوک‌نشین اعظم(نام رسمی لوکزامبورگ) تردد می‌کنند از مسافران پولی نگیرند. با توجه به آن‌که هفته‌ی قبل موج گرمای آمده از بیابان‌های آفریقا باعث شد تا بریتانیا کباب شود و دمای آن به حدنصاب بی‌سابقه‌ای برسد باید لوکزامبورگ را سرمشق قرار دهیم، کشوری که دارد واقعاً برای مقابله با روند جزغاله شدن کاری می‌کند. یعنی دارد کاری می‌کند که مؤثرتر از هواداری از عمده خرید کردن، پند دادن به مردم که با خود بطری آب داشته باشند یا غرولند کردن در توئیتر است.

رسانه‌ها جانوران عجیبی هستند. از هیچ فرصتی برای دم زدن از بحران اقلیمی غافل نمی‌مانند و پیش از همه به ما گوشزد می‌کنند اگر از لیوان یک‌بار مصرف دست بر نداریم جزغاله شدن تا سر حد مرگ در انتظار ما است. اما همین که اثرات بحران اقلیمی مذکور به صورت واقعی و ناخوشایندی عینیت پیدا کند لحن‌شان به سرعت عوض می‌شود.

غروب پنج‌شنبه که در ساعت اوج تردد درون قطار مترو سرپا ایستاده بودم و تقلا می‌کردم بی‌اعتنا باشم به بوی گند بدن‌ها که در هوا موج می‌زد و قطرات عرق که همه جا فرومی‌چکید روزنامه‌ای آغشته به قطرات عرق را تورق کردم. پر بود از عکس هیجان‌جویان غوطه‌ور در رودخانه‌ی تیمز، استخرهای روباز پر ازدحام شبیه قوطی کنسرو ماهی و انبوه لیس‌زنندگان به بستنی. در عکس بزرگی هم یوگاکار برازنده‌ای داشت هم‌زمان با بالا آمدن خورشید بر فراز هاید پارک، حرکت سلام بر خورشید را انجام می‌داد. چه خیال‌انگیز.

اکثر اوقات این هفته، اوج توجه رسانه‌های جریان اصلی در اشاره‌ی سرسری به زنهارهای «دانشگاهیان» در مورد بالا آمدن آب دریاها و نصحیت «حرفه‌ای‌های بهداشت» به کهن‌سالان خلاصه شده بود که مواظب باشند آب بدن‌شان کم نشود. پس چه شد آن همه پیش‌بینی‌های آخرالزمانی؟ ناگهان فراموش کردیم چه فراوان به «گرتا تونبرگ» عشق می‌ورزیم؟ ناگهان فراموش کردیم چه فراوان از مخالف‌خوان اعظم یعنی دونالد ترامپ تنفر داریم؟ ناگهان فراموش کردیم که پیمان پاریس به راستی خیلی خیلی اهمیت دارد؟ بر سر سوراخ‌های لایه‌ی اوزون و گونه‌های در حال انقراض چه آمد؟ دوست داریم فقط در مواقعی که بی‌دردسر است و مطابق دستورکار خودمان است درباره‌ی تغییر اقلیم سخن‌سرایی کنیم اما وقتی که بیش از هر زمانی چنین کاری روا و بجا باشد از وصل کردن نقطه‌ها به هم‌دیگر سرباز بزنیم. از همه مهم‌تر آن که به خط‌مشی‌های ریشه‌ای و تغییرات فراگیر که امثال لوکزامبورگ میسر بودن آن‌ها را به اثبات رسانده‌اند تن نمی‌دهیم.

طبق تحقیقی که سازمان ملل انجام داده است شهرها ۷۸ درصد انرژی جهان را مصرف می‌کنند و بیش از ۶۰ درصد گازهای گل‌خانه‌ای منتشره را تولید می‌کنند. در حالی که فقط کم‌تر از ۲ درصد سطح کره‌ی زمین را اشغال کرده‌اند. شهرنشینی سریع هم به این عدم‌توازن دامن می‌زند. برای مهار کردن گرمایش زمین به صورتی که همگی ادعا داریم باب دل ما است باید در چگونگی مصرف انرژی از اساس بازنگری کنیم و زیرساخت و ترابری بخش مهمی از این کار است.

حدود ۴۰ درصد کل گازهای گل‌خانه‌ای که در جهان از ترابری انتشار می‌یابد متعلق به خودروها است. تشویق کردن ۸ میلیون نفری که در لندن زندگی می‌کنند به استفاده کردن از حمل‌ونقل عمومی نه تنها به طور چشم‌گیری از ازدحام در تردد می‌کاهد و بنابراین کیفیت زندگی را افزایش می‌دهد آلودگی در آلوده‌ترین شهر اروپا را نیز کاهش می‌دهد.

شهر لوگزامبورک شباهت نمایانی با لندن ندارد اما بسیاری از چالش‌های آن با چالش‌های پایتخت بریتانیا یکی است. هزینه‌ی مسکن در مرکز هر دو شهر سرسام‌آور است. به طوری که هر روز نزدیک به ۱۸۰ هزار نفر از کشورهای همسایه یعنی فرانسه، آلمان و بلژیک به این کشور می‌آیند و می‌روند. این در حالی است که طبق تحقیق شرکت داده‌کاوی «اینریکس» بریتانیا در جدول پرازدحام‌ترین کشورهای جهان در مکان چهارم و در جدول پرازدحام‌ترین کشورهای اروپا در مکان سوم قرار دارد و رانندگان این کشور طی ساعات اوج تردد به طور متوسط سالی ۳۲ ساعت اسیر راه‌بندان هستند.

لوکزامبورگ با نظام مالیاتی خوشایند، صنعت مالی پایدار، کاخ‌های چشم‌نواز، مزیت‌های عالی و مدارس با کیفیت‌ بالایی که دارد برای آن‌هایی که می‌خواهند(یا مجبورند) بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه‌ی اروپا از لندن بروند کانون جذابی است. بریتانیایی ها گفته‌اند و قصد ندارند به زودی‌های زود به بریتانیا برگردند. البته هوای تازه و جاده‌های خلوت هم مشوق این نقل‌مکان بوده است. شاید بدیهی‌گویی باشد اما موج بعدی گرما به زودی از راه می‌رسد.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه