خودکشی جوانان در ایران: پوچی، نارضایتی، یا حرکت اعتراضی؟

چرا در جامعه ظاهرا مذهبی ایران میزان خودکشی جوانان بالاست؟

تبعیض‌ها و نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها؛ دلیل خودکشی‌ها درایران- AFP

یک منبع آگاه در پزشکی قانونی ایران در روزهای گذشته به روزنامه اعتماد گفته بود که طی هشت ماه اخیر، روزانه ۱۵ نفر بر اثر اقدام به خودكشی جان خود را از دست داده‌اند. به گفته او، آمار قربانیان خودكشی در کشور در ۸ ماه مسال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش داشته است. 

اعلام آمار خودکشی در  با ایران همواره با محدودیت‌هایی روبه‌رو بوده‌است. با این حال، گزارش‌های رسمی سازمان پزشکی قانونی کشور نشان می‌دهد که در سال گذشته تعداد كل قربانیان خودكشی در كشور، ۵ هزار و ۱۴۳ نفر بوده‌است. یعنی در سال گذشته روزانه ۱۴ نفر جان خود را بر اثر خودكشی از دست داده‌اند، در حالی كه امسال، روزانه ۱۵ نفر بر اثر اقدام به خودكشی درگذشته ‌اند.

بر اساس گزارش‌های رسمی در سال ۱۳۹۸، شایع‌ترین روش خودكشی، حلق‌آویز اعلام شده‌ است و بیش از ۲۱ درصد خودكشی‌ها، با خوردن سموم رخ داده است. مصرف عمدی قرص برنج (فسفید آلومینیوم) شایع‌ترین روش خودكشی در پایتخت و پس از آن، در استان‌هایی اعلام شده‌است که بیشتر مردم به کشاورزی اشتغال دارند. مشکلات اقتصادی و بحران‌های اجتماعی و ناامیدی شهروندان ایرانی از جمله دلایل تمایل یا اقدام به خودکشی بیان می‌شود. چرا در جامعه ظاهرا مذهبی ایران خودکشی افزایش داشته است و جوان‌ها در این مسیر پیشی گرفته‌اند؟ 

سعید پیوندی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه لورن فرانسه، در گفت‌و‌گو با ایندیپندنت فارسی با اشاره به آن که تاب‌آوری اجتماعی یا مقاوم بودن در مقابل مشکلات، نکته بسیار مهمی در پیوند با خودکشی به حساب می‌آید، خاطرنشان می‌کند: «در جامعه ایران تاب‌آوری اجتماعی به عهده خود مردم گذاشته شده‌است و هیچ کاری در این خصوص انجام نمی‌شود. در وجدان جمعی جامعه نیز این موضوع خیلی کم جا افتاده است.  در فضای فعلی که دشواری‌های متعددی در جامعه ایران وجود دارد، به نظر می‌رسد مردم ناچارند این تاب‌آوری اجتماعی را "تجربی" زندگی کنند.» به گفته این استاد دانشگاه، در عین اهمیت زیاد این موضوع، کسی در ایران به سراغ این مسئله  به عنوان یک پدیده و مهارت نمی‌رود.  

این جامعه شناس در عین آن که می‌گوید مردم در ایران سلامت روان را جدی نگرفته‌اند همچنین تاکید می‌کند: «مراجعه به مشاور یا روانپزشک در ایران به این معنی است که فرد مراجعه کننده، آدم عادی نیست. در حالی که طبیعی است که فرد افسرده و دچارسردرگمی، زندگی طبیعی ندارد و آدم عادی نیست. ولی چون جامعه ایران عادت ندارد بپذیرد که این فرد مریض است، یا پنهان می‌کنند، یا مراجعه به روانپزشک و مشاور را ضروی و مهم نمی‌دانند.»  

جامعه‌ ایران به حال خود رها شده‌است

سعید پیوندی می‌گوید در ایران مردم مجبورند خود یاد بگیرند که با مشکلات‌شان مواجه شوند و دولت نقشی در سلامت جامعه ایفا نمی‌کند. ضمن آن که افسردگی در ایران جمعی است و بی‌اعتمادی به دولت و نهادهای دولتی در ایران، مثل موریانه‌ای است که همبستگی و حس تعلق جامعه را از درون می‌خورد و سست می‌کند. 

این عضو مرکز ملی تحقیقات دانشگاهی فرانسه در مورد آن که چه اتفاقی م‌‌افتد که جامعه پذیرای خودکشی می شود می‌گوید: «جامعه شناسی از این منظر به مسئله خودکشی می پردازد که چه شرایط و موقعیت‌های اجتماعی می‌تواند در تصمیم خودکشی فرد موثر باشد. به همین دلیل به مواردی می پردازد که دلایلش غیرفردی و غیر روانی است و بیشتر ریشه اجتماعی دارد.»

آقای پیوندی  که مدیریتِ آکادمیک انستیتو علوم انسانی و اجتماعی «ایران آکادمیا» را بر عهده دارد، با اشاره به نظرات امیل دورکهیم، فیلسوف و جامعه‌شناس فرانسوی، می‌گوید: «او از منظر جامعه‌شناسانه به سه عامل مهم در خودکشی اشاره می کند: یکی موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد، یعنی فرد از این حیث دچار بحران است و مثلا شغلی ندارد، یا بر فرض انسجام خانواده از هم پاشیده و نهاد خانواده به عنوان یک تکیه‌گاه که فرد بتواند در آن  از لحاظ روانی تعادل لازم را پیدا کند، ضعیف شده‌است، و نیز ضعیف عمل کردن نهادهای فرهنگ‌پذیری جامعه همچون مذهب که در به وجود حس آوردن همبستگی یا حس تعلق در افراد بسیار موثرند و به هویت‌ یابی افراد کمک می‌کنند.»

این جامعه‌شناس می گوید: «در سال‌های اخیر جامعه‌شناسان کشور نیز بسیار تلاش کردند تا بفهمند چطور شرایط سخت اجتماعی در ایران، مثلا ازدواج‌های در سنین کم در استان‌های غربی کشور یا ازدواج‌های اجباری دختران از طرف خانواده که موج خودسوزی دختران را نیز در سال‌های گذشته به دنبال داشت، در واقع موجب آمار بالای خودکشی دختران بسیار جوان شده‌است؛ یعنی گروهی که در اعتراض به تصمیم خانواده خود دست به چنین کاری می‌زدند. بنابراین، علاوه بر آنچه در سایر کشورهای دنیا وجود دارد، در ایران موارد دیگری هم هست که به نابرابری‌ها و تبعیض‌ها و شرایط ساختاری که یک حکومت مذهبی موجد آن بوده است، باز می‌گردد.»

به گفته او، این مسایل در نهایت به مشکلات موجود در جامعه و به‌خصوص درمیان جوانان دامن می‌زنند. به همین دلیل، میزان خودکشی جوانان در ایران از سایر کشورهای دنیا بیشتر است. دلیل این امر هم شکاف بین نسل‌ها است که موجب سرخوردگی و افسردگی میان جوانان می‌شود. همه این موارد گرایش به خودکشی را تشدید می‌کنند. 

این جامعه‌شناس می‌افزاید: «ما باید در ایران به مسئله خودکشی به عنوان یک حرکت اعتراضی نگاه کنیم. از این جنبه که بسیاری از تبعیض‌ها و نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌هایی که ناشی از وجود یک حکومت بسیار هویت‌گرا و مذهبی است، برای جوانان غیرقابل تحمل شده یا زندگی بین نسلی را بسیار دشوار می‌کنند.به نظر می‌رسد که در ایران نه صحبتی در این مورد می‌شود و نه برنامه‌ای در موردش دیده شده‌است.»

آقای پیوندی اضافه می‌کند: «دیگر این که در ایران هیچ افقی برای آینده وجود ندارد. نبود افق امیدبخش که نشان‌دهنده تغییراتی در آینده باشد، چه تغییرات جزئی در نهاد خانواده و چه  تغییرات کلی در جامعه،  به این فضای ناامیدی دامن می‌زند. برای بسیاری ازافراد که دست به خودکشی می‌زنند، این ناامیدی و سرخوردگی عمیق و نبود دورنمای تغییر در کنار هم، دیوار تیره و تاری می‌شود که این افراد نتوانند تصمیم بگیرند و در واقع به زندگی خود خاتمه بدهند.» 

آمار بالای خودکشی در کشوری به شدت مذهبی

اما در جامعه سنتی و مذهبی ایران که نهاد خانواده اهمیت بسیاری دارد و نهادهای فرهنگ‌پذیر یا فرهنگ‌ساز جامعه، مانند نهاد مذهبی، هم نقش پررنگی دارند، این درسش مطرح می‌شود که چرا همچنان خودکشی در کشور روند رو به رشد  دارد. این جامعه‌شناس معتقد است که خودکشی هم درست مثل فساد و دروغگویی و انواع مشکلات اخلاقی که ایران امروز گرفتار آن است، تابع همان شرایط است. سعید پیوندی می‌گوید: «ما یک حکومت دینی داریم که با شعار اخلاق و معنویت به قدرت رسیده‌ است، ولی از آنجا که دین دولتی شده‌ و به صورت ابزاری مورد استفاده قرار می‌گیرد، از محتوای معنوی خود دورافتاده و تهی از معنویت شده است و به دلیل استفاده ابزاری از دین و در واقع شکل‌گیری دین مناسکی و دینی که دلخوش است به این که تنها مراسم دینی برگزار شود، جدا از این که آیا این مراسم معنایی دارد یا نه، موجب می‌شود که دین نتواند کارکرد همیشگی خودش را داشته باشد. باقی نهادهای فرهنگی هم که می‌توانند همچون سایر کشورها تاثیرگذارباشند، دامنه فعالیت‌شان در ایران بسیار محدود است، یا آن پیامی را که جوانان در انتظار شنیدن آن هستند، منتقل نمی‌کنند.» 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سال‌هاست که گفته می‌شود نقش نهادهای مسئول در خصوص رسیدگی به بحث خودکشی، همچون سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت، به عنوان ارگان‌هایی که بودجه برای سلامت و بهداشت روان شهروندان در اختیار دارند، در این میان گم شده‌است. به گفته این استاد دانشگاه لورن فرانسه، گونه‌ای بی‌اعتمادی عمیق بین جامعه و نهادهای رسمی در کشور وجود دارد. چون یکی از کارکردهای نهادهای رسمی در ایران کنترل و نظارت است و این کنترل و نظارت، موجب می‌شود که افراد نتوانند اعتماد کنند و آن را متعلق به خودشان بدانند. 

باوجود فعالیت اورژانس اجتماعی در ایران، هنوز شمار کثیری از شهروندان از خدمات آن استفاده چندانی نمی‌کنند. از این استاد جامعه شناسی می‌پرسم، آیا دلیل استفاده نکردن مردم در ایران از سرویس اورژانس اجتماعی، شناخت نداشتن از وجود آن نهاد است، یا نبودِ فرهنگ اهمیت دادن به سلامت روان؟ عضو مرکز ملی تحقیقات دانشگاهی فرانسه می‌گوید: «هم عدم شناخت مردم از وجود چنین سیستمی و هم نداشتن فرهنگ مددکاری در ایران موجب نبودِ بهره‌مندی از این امکانات می‌شود. همراهی کردن افرادی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند و توجه عمیق به مشکلات آن‌ها، تنها یک کار اداری نیست. بلکه همراه بودن با این افراد مهم است، ولی بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی در جامعه ایران چنین شکافی را سبب شده است. نهادهای رسمی در ایران برای آن که بتوانند کار کنند، حتی اگر در باطن هم دولتی نباشند، ناچارند در ظاهر خود خیلی دولتی جلوه کنند تا هنجارهای رسمی را رعایت کنند. در حالی که خود این موارد دلایل جدایی افراد از جامعه است و همان دلایلی هستند که افراد را دچار افسردگی یا ناراحتی کرده‌اند. اگر قرار باشد ما با همین ابزار سراغ آنها برویم، طبیعی است که کمک را پس می‌زنند و یا اعتماد نمی‌کنند.»

این جامعه‌شناس معتقد است اگر قرار باشد در جامعه ایران کاری انجام شود، باید خیلی کمتر دولتی باشد؛ چنانچه در بسیاری از کشورهای دیگر هم به همین شکل است. او با تاکید بر نقش مهم جامعه مدنی، اضافه می‌کند که نهادهایی مدنی که با حمایت دولت  فعالیت‌های حمایتی انجام می‌دهند، می‌توانند سراغ مشکلاتی بروند که زمینه‌ساز خودکشی می‌شوند. اما کمکی که دولت می‌تواند در این زمینه به نهادهای مدنی در ایران بکند، یا شکل نمی‌گیرد یا دائما با کش و قوس و برخورد دولت و نهادهای دولتی مواجه می‌شود.

اگر شما یا یکی از نزدیکانتان به خودکشی فکر می‌کنید؛ با شماره‌ تلفن‌های اورژانس اجتماعی در ایران ۱۲۳، در افغانستان ۱۱۹ و در آمریکا و کانادا ۹۱۱ تماس بگیرید.