چرا افغانستان می‌خواهد دارالافتاء تاسیس کند؟

دارالافتاء، تهدیدی برای آزادی‌های مدنی و دستاوردهای دموکراتیک ۱۸سال گذشته

عکس از رزنج نیوز

محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان به تازگی فرمان داده است که در افغانستان دارالافتاء تاسیس شود. به نقل از رسانه‌ها، رئیس جمهور به وزارت دادگستری افغانستان دستور داده تا لایحه قانونی تاسیس دارالافتاء افغانستان را در همکاری با دیگر نهادهای مرتبط تهیه کند. آقای غنی گفته است که دارالافتاء افغانستان به‌منظور صدور فتوا در رابطه با مساله مهم کشوری و دینی تاسیس می‌شود.

آنچه تا حال در مورد تاسیس این دارالافتاء از طریق رسانه‌ها منتشر شده نشان می‌دهد اعضای این نهاد فقهی از سوی حکومت منصوب شده ولی در عمل مستقلانه رفتار خواهند کرد. در راس این نهاد یک مفتی اعظم خواهد بود که مقام و اعتبار یک وزیر را دارد. دارالافتاء یک نهاد اجتهادی است که در مورد مسائلی که قبلا در موردش فتوایی صادر نشده، فتوا صادر می‌کند. فکر ایجاد دارالافتاء قبل از این نیز مطرح بوده و در دوران حکمروایی حامد کرزی در افغانستان، چند بار مساله تأسیس دارالافتاء در افغانستان مطرح شد.

با این که علمای دینی در افغانستان از مساله تاسیس دارالافتاء به شدت حمایت کردند، ولی نهادهای مدنی با آن مخالفت بودند. ذهنیت فعالین مدنی در رابطه  تاسیس دارالافتاء این بوده که این نهاد می‌تواند، در برخورد با نهادهایی که در قبال محافظه کاری دینی، موضع گیری دارند، برخورد حذفی داشته و میثاق‌های بین‌المللی را زیر پا بگذارد. اما به نظر می‌رسد این بار رئیس جمهور چندان در بند مخالفت‌های جامعه مدنی افغانستان در رابطه با تاسیس دارالافتاء نباشد.

چرا در افغانستان دارالافتاء ساخته می‌شود؟

در این رابطه از دو منظر می‌توان به اصل تاسیس دارالافتاء نگاه کرد. یکی از منظر کوتاه مدت و دیگری از منظر دراز مدت. از منظر کوتاه مدت، این احتمال وجود دارد که رئیس جمهور بخواهد برای دیدگاه‌های خویش در عرصه‌های مختلف یک بستر حقوقی و دینی پیدا کند. کارزارهای انتخاباتی در پیش رو است و صدور فتواهای شرعی می‌توانند نقش اساسی در نگرش مشروع‌تر به مساله انتخابات بازی کند. در کنار آن عده‌ای بر این عقیده‌اند که رئیس جمهور می‌خواهد با استفاده از دارالافتاء تصمیم‌های خود در مورد صلح، جنگ، انتخابات و دیگر مسائل را به کرسی بنشاند.

اما در دراز مدت دلیل اساسی تاسیس دارالافتاء در افغانستان، نگرانی از صدور پی‌درپی فتوا از مراجع مکتب «دیوبندی» در پاکستان و هند است که باعث می‌شود جنگ در افغانستان و علیه دولت افغانستان مشروعیت دینی به خود بگیرد. علمای دینی در پاکستان، که در اصل ایجاد کننده و تقویت کننده گروه طالبان در افغانستان هستند، هر از گاهی فتواهایی صادر می‌کنند که جنگ یا جهاد، به زعم آنان، علیه دولت افغانستان به دلیل این‌که به پشتوانه (کافرها) ایجاد شده است مشروع بوده و واجب است. به طور مثال مولانا سمیع الحق که او را پدر معنوی طالبان نیز می‌خوانند، بارها اعلام کرده که جنگ در افغانستان علیه نیروهای خارجی و دولت این کشور جواز شرعی دارد. جالب‌تر از همه این‌که تعدادی از علمای دینی در پاکستان بارها فتوا داده‌اند که جنگ در پاکستان حرام و در افغانستان حلال است. آنچه‌که این‌گونه فتواهای (یک بام و دو هوا) را در افغانستان اجرایی می‌کند، انفعال علمای دینی در افغانستان است.

عالمان دینی در افغانستان همیشه در قبال صادرکردن فتوا در مورد جنگ در افغانستان با محافظه‌کاری و احتیاط برخورد کرده‌اند. حتی صدور فتوای حرام بودن جنگ در افغانستان، به خصوص حملات انتحاری، از سوی شورای علمای افغانستان بسیار دیرهنگام و با حاشیه سازی‌های فراوان صورت گرفت. نبود مرجع مطمئن برای صدور فتوا در افغانستان همیشه نگاه‌ها را به سوی علمای دینی پاکستان و هند که بیشتر پیرو مکتب دیوبندی، که قرائت سخت‌گیرانه و قهقرایی از دین دارند هستند، متوجه می‌کند. حالا دولت افغانستان با درک خطراتی که نبود دارالافتاء  در افغانستان داشته، سعی می‌کند در تقابل با فتواهایی که به طور دائم دولت افغانستان را نشانه رفته است، نهاد دارالافتاء در افغانستان را فعال کند.

از سوی دیگر گفته می‌شود تعدادی از علمای دینی پاکستان به دستور سازمان امنیت این کشور تلاش دارند تا نظام و دولت در افغانستان را غیردینی و نا مشروع جلوه بدهند. ایجاد دارالافتاء در افغانستان به نحوی تلاشی است تا این موضع‌گیری‌ها در قبال افغانستان را تغییر دهد. با این حال یک نگرانی دیگر نیز در مورد تاسیس دارالافتاء در افغانستان وجود دارد و آن این که احتمالا دارالافتاء افغانستان می‌تواند تا حد زیادی جلو آزادی‌های مدنی، که در هجده سال گذشته در افغانستان نهادینه شده را بگیرد.

بیشتر از