خطرات جنگ‌های هویتی و ایدئولوژی‌های دینی افراط‌گرا

افزایش بهره‌برداری از ایدئولوژی‌های دینی برای کسب منافع سیاسی

تقدیم گل و روشن کردن شمع در مقابل کلیسای نوتردام در شهر نیس، برای احترام به قربانیان حمله تروریستی اخیر. عكس از:  AFP

زمانی‌که هانتینگتون کتاب «برخورد تمدن‌ها» را منتشر کرد، مورد اعتراض نویسندگان و دانشمندانی از گرایش‌های مختلف فکری قرار گرفت. یورگن هابرماس گفت: «نظریه برخورد تمدن‌ها، نادرست است، اصل مشکل در بنیادگرایی دینی نهفته است». امین معلوف در انتقاد از نظریه برخورد تمدن‌ها نخست کتاب «هویت‌های کشنده» و در پی آن کتاب «غرق شدن تمدن‌ها» را منتشر کرد. وجه مشترک میان انتقادات و اعتراضات وارده بر نظریه برخورد تمدن‌ها، طرح تئوری «گفت‌وگوی تمدن‌ها» به جای آن بود. از این میان تنها جریان‌های افراط‌گرایی دینی بودند که از نظریه برخورد تمدن‌ها، به عنوان ابزاری برای توجیه‌ اقدامات وحشیانه خود بر ضد مخالفین بهره بردند.

  هانتینگتون قبل از درگذشتش کتاب دیگری زیر عنوان «ما کی هستیم؟» منتشر کرد و در آن سه نوع جهان‌بینی را پیش روی آمریکائیان گذاشت: میهن پرستی، امپراتوری و جهان‌وطنی. به گفته او با میهن‌پرستی آمریکا ماندگار می‌شود، با امپراتوری آمریکا ساختار جهان را تغییر می‌دهد، اما با تکیه بر جهان‌وطنی، جهان ساختار آمریکا را تغییر می‌دهد. وی بر اساس همین رویکرد، بر «لزوم حفاظت از هویت آمریکایی از لاتین‌تباران به ویژه از مکزیکی‌ها» تأکید کرد. اما در مقابل، هابرماس خواستار «حفاظت از هویت اروپایی در برابر تهدید فرهنگی آمریکا» شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در دهه‌های اخیر قرن بیست و یکم، مقوله‌ای به آندره مالرو، ادیب بزرگ و وزیر فرهنگ فرانسه در دوران ژنرال دوگل، نسبت داده می‌شد که گفته است: «قرن آینده یا نخواهد بود یا دینی خواهد بود». پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از پایان یافتن عصر ایدئولوژی‌ها سخن به میان آمد، اما در واقعیت ما شاهد اوج گیری ایدئولوژی‌های دینی در خدمت منافع سیاسی هستیم.

اکنون نه تنها جنگ‌های هویتی و ایدئولوژیک برای دست‌یابی به منافع جریان دارد، بلکه جوهر کشمکش‌های ژئوسیاسی و حتی ژئواقتصادی را ایدئولوژی تشکیل می‌دهد. ایدئولوژی‌های نازیسم، فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم همین گونه بودند و اکنون نوبت به ایدئولوژی دینی رسیده است.

اکنون ایدئولوژی دینی سلاحی است در دست‌ جمهوری اسلامی ایران که بنیان گذار آن آیت‌الله خمینی می‌گفت: "هر نظام سیاسی غیر اسلامی، نظامی شرک‌آمیز است؛ چون حاکمش «طاغوت» است". هم چنان ایدئولوژی دینی سلاحی شده است در دست عثمانی جدید و در خدمت اهداف رجب طیب اردوغان متحد اخوان المسلمین که پس از سرنگونی رژیم‌شان در مصر، ترکیه را به عنوان جایگزین برای مصر پذیرفته اند؛ چرا که حسن البنا رهبر و بنیانگذارشان گفته بود: «شهروند بودن مهم نیست مسلمان بودن مهم است».

به همین ترتیب جنبش صهیونیسم در گذشته از ایدئولوژی دینی به عنوان یک سلاح برای تسلط بر فلسطین استفاده کرد. در زمان کنونی نیز ایدئولوژی دینی سلاحی شده است در دست حزب «بهاراتا جاناتا»ی هندو به رهبری ناریندرا مودی، نخست وزیر هند که به برتری هندوئیسم باور دارد، هم‌چنان سلاحی شده است در دست جریان‌ راست دینی مسیحی افراط‌گرا در آمریکا و اروپا و در دست جریان‌های بنیاد گرای اسلام سیاسی مانند داعش و القاعده که در اروپا و جهان اسلام به ویژه در خاورمیانه، از آن کار می‌گیرند.

با توجه به مطالب یاد شده باید دو رویداد اخیر فرانسه را در همین چارچوب مورد مطالعه و بررسی قرار داد: رویداد اول سیاسی است و آن عبارت است از تصمیم امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه مبنی بر حل مشکل «اسلام گرایی جدایی طلبانه و ناسازگار با جامعه فرانسه و ارزش‌های جمهوری». رویداد دوم ایدئولوژیک است که بر اساس فهم نادرست از آزاد‌ی‌بیان صورت گرفت. زمانی که ساموئل پاتی، معلم تاریخ، کاریکاتورهای توهین آمیز پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی‌ الله علیه وسلم را در کلاس درس به دانشجویان نشان داد و احساسات حدود دو میلیارد مسلمان را در جهان جریحه دار ساخت و در واکنش به آن یک پناهنده چیچنی اقدام به بریدن سر این معلم کرد.

بدین‌گونه تعصبات تحریک و جنگ هویت‌ها آغاز شد، تا جایی‌که نزدیک است صدای خردمندانِ خواستارِ گفت‌وگو، در میان غوغای واکنش‌های خشنِ تندوران، ناپدید شود و به جایی نرسد. اما آن چه مسلم است این است که هیچ‌کس از این جنگ‌ها و کشمکش‌ها سود نخواهد برد؛ نه آنان‌ که بر ضد ایدئولوژی اسلام‌گرایی (نه بر ضد اسلام) اعلام جنگ داده اند،‌ مانند ژرار درمنین، وزیر کشور فرانسه و نه آنانانی که جنگ ایدئولوژی دینی را به راه اندخته اند و مردم را در عبادتگاه‌ها و خیابان‌ها می‌کشند و سفارت‌خانه های فرانسه را سنگباران می‌کنند. گویا این که ما در دوره آغاز تاریخ و در عصر اول ظهور ادیان قرار داشته باشیم.

البته در باره اردوغان و امثال او مپرس که چه کردند و چه می‌کنند.

وینسنت گیسر، جامعه شناس و متخصص اسلام شناسی در یکی از دانشگاه‌های مرسیلیا می‌گوید: «جنجال فعلی شکست الگوی فرانسوی در برخورد با دین و ادغام آن در جامعه را نشان می‌دهد؛ زیرا که نتایج معکوس به بار آورده است». از این جهت بایست در این الگو بازنگری صورت بگیرد، هم در رابطه به خود جمهوری لائیک فرانسه و هم در رابطه به شهروندان مسلمان ساکن در آن.». اما واقعیت این است که مشکل جنگ‌ هویت‌ها و ایدئولوژی‌های دینی افراط‌گرا، بزرگ‌تر و عمیق‌تر از آن چیزی است که جامعه شناس یادشده تصور می‌کند.

© IndependentArabia