روسیه و چین؛ آخرین امیدهای ایران برای حفظ برجام

مسکو را بیشتر دوست داری یا پاریس؟

حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران که برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای به قرقیزستان سفر کرده است، در حالی در فرودگاه بیشکک پا به زمین گذاشت که دست‌کم دو تلاش دیپلماتیک ناکام وزیر امور خارجه آلمان، به نمایندگی از اروپایی‌ها و نخست‌وزیر ژاپن، به نمایندگی از دونالد ترامپ را برای کاستن از تنش‌ میان آمریکا و ایران، تجربه کرده بود.

با خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و روشن شدن ناتوانی اروپا برای برآورده کردن خواسته‌های اقتصادی ایران، برجام با سرعت بیشتری به سمت فروپاشی می‌رود. سازوکار مالی اروپا موسوم به «اینس‌تکس» هنوز نتوانسته انجام یک معامله کوچک را هم عملیاتی کند و از این‌رو «اینس‌تکس» بیشتر به «سازوکار کاغذی» شباهت یافته تا راهی برای فروش نفت و تأمین کالا. احتمال تحریم‌شدن همین سازوکار «کاغذی» از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا، تنها برگ برنده اروپایی‌ها برای مقابله با تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا را هم ناکارآمد ساخته است.

در سمت ایران، مجموعه تحولات یک سال گذشته نشان از ناتوانی برای تصمیم‌گیری در مورد ماندن یا خروج از برجام بوده است. تنش‌ میان ایران و آمریکا از سطح مجادلات لفظی فراتر رفته است و با انفجار نفت‌کش‌ها در بندر فجیره و دریای عمان، دو کشور در آستانه یک درگیری نظامی قرار گرفته‌اند. به‌نظر می‌رسد مقامات ایرانی آخرین بارقه‌‌ی امیدشان برای رهایی از مخمصه فعلی را در اتکا به روسیه و چین می‌بینند. از مجموعه کشورهایی که زمانی دستیابی به توافق برجام را به‌عنوان «پیروزی دیپلماسی بر دشمنی» اعلام کردند، تنها میزان اراده و توان روسیه و چین برای حفظ برجام و ایستادن در کنار ایران تاکنون مبهم باقی مانده است.

نگاه به شرق و رهایی از قایم باشک با غرب

حسام‌الدین آشنا، مشاور حسن روحانی که وی را در سفر به بیشکک همراهی می‌کند، در حساب توییتری خود نوشته است که «فشار حداکثری آمریکا، تحلیل‌های راهبردی چین و روسیه را در مورد آینده کوتاه‌ مدت تغییر داده است». آشنا با هشتگ «بلوک استقامت» مدعی شده است که «در مواجهه با زورگویی آمریکا، سه کشور ایران، چین و روسیه بیشتر از همیشه به یکدیگر نزدیک شده‌اند. ببر کاغذی تحریم و تهدید در برابر استقامت مشترک دوام نخواهد آورد».

حسام‌الدین اشنا تشکیل این بلوک استقامت را نزدیک دانسته و در توییت دیگری نوشته است که «اگر کسی یا کسانی اراده کرده بودند که این محور تقویت شود باید موفقیتشان را نزدیک دانست». به نظر می‌رسد منظور آشنا از «کسی» که اراده کرده بود که بلوک استقامت «ایران-چین-روسیه» تقویت شود، آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است.

خرداد ماه سال گذشته، پس از خروج آمریکا از برجام، علی‌اکبر ولایتی، مشاور بین‌الملل علی خامنه‌ای در نشستی که با هدف «بازخوانی و تبیین» مواضع رهبر ایران درباره برجام برگزار شده بود به‌صراحت از این تصمیم رونمایی کرد و گفت: « مسئله مهم، نگاه به شرق است. برخی غرب‌گراها و غرب‌زده‌ها و جاهلین متأسفانه بسیار مقاومت می‌کنند؛ برخی می‌گویند روسیه در گذشته نقض عهد کرده است که باید به آن‌ها گفت مگر طرف اروپایی همواره هرچه خواسته‌ایم در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است؟! هر کشوری براساس منافع ملی خودش کار می‌کند. اما ما و روسیه و چین در جاهای مختلفی منافع ملی‌مان با یکدیگر همخوانی دارد و می‌توانیم با هم کار کنیم... نگاه راهبردی به شرق راحت‌ترین کاری است که از طریق آن می‌توانیم از شر قایم‌باشک ‌بازی‌های غربی‌ها خلاص شویم».

ولایتی که نقش پیام‌رسان ویژه رهبر ایران برای سران چین و روسیه را بازی می‌کند، موضوع «نگاه به شرق» را مطالبه جدی آیت‌الله خامنه‌ای می‌داند و می‌گوید: «رهبر معظم انقلاب سال‌ها قبل نگاه به شرق را فرمودند و در دیدار با رئیس‌جمهور چین گفتند که طالب روابط راهبردی با چین هستیم». وی همچنین منتقدان این راهبرد را افرادی «غرب‌گرا» می‌خواند که « پاریس را از مسکو بیشتر دوست دارند».

تحلیل علی‌اکبر ولایتی از نقش روسیه و چین در قبال ایران این است که «روسیه کشوری است که نه بنا دارد و نه می‌تواند به ایران زور بگوید» و چین هم کشوری است که در اوج تحریم‌ها با ایران همکاری کرد. البته وی عنوان نمی‌کند که تحریم‌ مورد اشاره وی همان تحریم‌های ناشی از قطع‌نامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل است که هر دو کشور روسیه و چین به آن رأی مثبت داده‌اند.

سازمان همکاری شانگهای؛ نقطه ائتلاف یا نشانه اختلاف؟

اگر چین و روسیه بخواهند و بتوانند ایران را از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده است نجات دهند، مهم‌ترین بستری که در اختیار دارند سازمان همکاری شانگهای است. ولی بررسی تحولات درونی این سازمان و مرور ناکامی چندین‌ساله ایران برای تغییر از «عضو ناظر» به «عضو رسمی»، نشان می‌دهد که این سازمان پیش از آنکه بسترساز ائتلاف چین و روسیه و ایران باشد، تجلی‌گر نزاع پنهان این کشورها است.

ایران ۱۱ سال پیش و در سال ۲۰۰۸ رسماً تقاضای تبدیل وضعیت خود از «عضو ناظر» به «عضو رسمی» را داده و البته تلاش‌هایش در این مدت ناکام مانده است. چین و روسیه در مورد عضویت رسمی ایران در این سازمان اتفاق‌ نظر ندارند. دو سال پس از ابلاغ درخواست رسمی ایران و با پایان یافتن مهلت بررسی درخواست کشورها، این سازمان تصمیم گرفت که بررسی تقاضای ایران را به اصلاح اساسنامه این سازمان موکول کند. بر طبق اساسنامه، کشوری که هدف تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد نمی‌تواند عضو رسمی باشد. به‌رغم تلاش ایران، اصلاح اساسنامه در ۹ سال گذشته صورت نگرفته‌ است و حتی با وجود اینکه ایران پس از صدور قطعنامه ۲۲۳۱ و در چهار سال گذشته عملاً تحت رژیم تحریمی بین‌المللی قرار نداشته است باز هم با تبدیل وضعیت ایران موافقت نشده است و ایران به همراه افغانستان، مغولستان و بلاروس همچنان عضو ناظر باقی مانده است.

غیرقابل اتکا بودن سازمان شانگهای تنها به اختلاف بر سر جایگاه ایران بر نمی‌گردد. چین و روسیه دو نگاه راهبردی متفاوت نسبت به سازمان همکاری شانگهای دارند. چین این سازمان را یکی از ابزارها برای گسترش «امپراتوری اقتصادی» خود می‌خواهد و روسیه آن‌را باز تولید آسیایی «پیمان ورشو» و ابزاری برای «اقتدارگرایی نظامی».

این دو نگاه متفاوت سبب شده است که این سازمان در دو دهه گذشته نتواند به‌عنوان بازیگری بین‌المللی و مهم نقش‌آفرین شود از این‌رو احتمال موفقیت ایران برای تشکیل بلوک استقامت با محوریت این سازمان از احتمال موفقیت «اینس تکس» نیز ضعیف‌تر می‌نماید.

بلوک استقامت یا معامله در دقیقه ۹۰

برخلاف آنچه در ایران تبلیغ می‌شود، موضع چین و روسیه درباره مسئله ایران به‌صورت عام و برجام به شکل خاص مشابه یکدیگر نیست. چین به دلیل سرمایه‌گذاری سنگینش بر پروژه جاده ابریشم جدید به دنبال راهی برای کاستن از تنش‌ها در منطقه خاورمیانه و به‌ویژه ایران است. گرچه طرح جایگزین کردن کشورهای حوزه قفقاز به‌جای ایران در نقشه راه ابریشم جدید وجود دارد ولی کماکان وجود ایران در این کمربند اقتصادی هزینه‌های اقتصادی و امنیتی اجرای پروژه را تا حدود زیادی کاهش خواهد داد. علاوه بر این، چین منافع دیگری نیز در حوزه انرژی ایران دارد. گرچه بازار انرژی ایران در مقایسه با منافع جهانی چین در حوزه انرژی چندان چشم‌گیر نیست ولی به دلیل حذف رقبای آمریکایی و ترس رقبای اروپایی، بازار انرژی ایران می‌تواند منحصراً در اختیار چین باشد. از این‌رو در مقابله با تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا بعد از خروج از برجام، چین مخالفت عملی جدی‌تری از خود نشان داده است.

البته تداوم مقابله چین با تحریم‌های آمریکا در یک‌سال گذشته فراز و فرودهای بسیاری داشته و تحت تأثیر شدت و ضعف جنگ تجاری چین و آمریکا بوده است. از دیگر سو در ۴ دهه گذشته سیاست‌های راهبردی چین تبعیت مستقیم از منافع اقتصادی این کشور داشته است. برای چنین بازیگری، بازی با کارت ایران در جنگ تجاری گسترده‌ای که با آمریکا در جریان است همیشه می‌تواند یک گزینه مهم باشد. 

اگر چین به دلیل منافع اقتصادی‌اش تابه‌حال اندک مقاومتی در برابر تحریم‌های آمریکا از خود نشان داده است ولی روسیه، ایران را تنها به‌عنوان ابزاری برای چانه‌زنی با اروپا در حوزه انرژی و امنیت می‌داند. تلاش روسیه برای احیای امپراتوری نظامی‌اش سبب شده تا در مقابل همسایه جنوبی‌اش نگاهی منفعت‌طلبانه داشته باشد. با وجود اتحاد فزاینده با ترکیه، ایرانی ضعیف که در مدار کشورهای غربی قرار ندارد برای روسیه مطلوب‌ترین وضعیت ممکن است. ایرانِ متمایل به غرب، امن‌ترین و اقتصادی‌ترین راه برای تأمین انرژی گازی اروپا خواهد بود و این موضوعی است که در دکترین سیاسی روسیه تهدیدی بزرگ محسوب می‌شود. ماندن ایران در وضعیت بینابینی و حالت نه مرگ و نه زندگی، سیاستی است که روسیه در دو دهه گذشته در قبال ایران داشته است.

اتکای ایران به چین و روسیه برای حفظ برجام یا محافظت سیاسی، نظامی و اقتصادی از ایران در صورت خروج از توافق هسته‌ای، قمار خطرناکی است که تا حدود زیادی عواقب آن روشن است. گرچه به چشم مشاور آیت‌الله خامنه‌ای زیبایی‌های مسکو خیره‌کننده‌تر از پاریس است ولی سیاست در مسکو به زیبایی این شهر نیست.