حمله به زیارتگاه «استر و مردخای» در همدان که از مکانهای مهم مذهبی یهودیان جهان است، مجدداً نگاهها را به موضوع یهودیستیزی در جمهوری اسلامی معطوف کرده است.
علاوه بر یهودیستیزی تاریخی که تقریباً در همه بخشهای جهان مسیحی و مسلمان نمونههایی روشن برای آن میتوان یافت، تشکیل نظام اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ و رویارویی همزمان سران حکومت با اسرائیل و آمریکا، وضعیت یهودیان ایران را پیچیدهتر از هر زمان دیگری کرده است.
یهودیان ایران در چهار دهه گذشته هم بهواسطه اقلیت دینی بودن و هم به دلیل یهودی بودن سرشت حکومت اسرائیل بهعنوان دشمن درجه اول سران نظام اسلامی با فشاری مضاعف روبهرو بودهاند.
در مقاطع مختلف و هر زمان مناقشه میان ایران با آمریکا و اسرائیل شدت میگیرد، پای یهودیان ایران هم به ماجرا گشوده میشود.
همین زیارتگاه «استر و مردخای» که در دو روز گذشته به صدر اخبار آمده در سالهای گذشته و متناسب با افزایش میزان تنش در روابط جمهوری اسلامی با آمریکا و اسرائیل صحنه تظاهرات نیروهای بسیج و تندرو بوده است. بسیج استان همدان نیز دستکم در دو نوبت با صدور بیانیه تهدید کرده که این مکان مقدس یهودیان را که قدمت آن به قرنها پیش از تشکیل کشور اسرائیل بازمیگردد، در پاسخ به اقدامات مقامهای این کشور تخریب خواهند کرد.
پس از ترور دانشمندان هستهای در ایران و متهمشدن اسرائیل به اجرای این برنامه نیز، این یهودیان ایران و اماکن مذهبی آنها بود که هدف حمله نیروهای تندرو وابسته به حکومت قرار گرفت.
جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته رفتاری دوگانه با یهودیان ایران داشته است. فشار مضاعف و قرار دادن یهودیان در مظان اتهام همدلی و همراهی با اسرائیل در حالی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، یهودیت بهعنوان یکی از ادیان ابراهیمی پذیرفته شده و یهودیان ایران یک نماینده نیز در مجلس شورای اسلامی دارند.
یکی از نمونههای روشن قرار گرفتن یهودیان در میانه دعوای مقامهای حکومت اسلامی با آمریکا و اسرائیل به زمستان ۱۳۷۷ بازمیگردد.
وزارت اطلاعات ایران در آن زمان ۱۳ شهروند ایرانی یهودی را در شیراز دستگیر و اعلام کرد که شبکه جاسوسی برای اسرائیل را منهدم کرده است. در میان این ۱۳ فرد دستگیرشده یک نوجوان ۱۶ ساله هم حضور داشت.
این دستگیری در زمانی صورت گرفت که زمزمههایی مبنی بر گفتگوی مستقیم میان دولت اصلاحطلب محمد خاتمی با گروه سیاست خارجی بیل کلینتون در تهران به گوش میرسید و اصلاحطلبان تلاش میکردند جناح مقابل را متقاعد کنند که زمان برای پایان دشمنی با آمریکا فرارسیده است.
این دستگیری و اظهارنظر صریح محمد یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه درباره احتمال صدور حکم اعدام برای این ۱۳ یهودی ایرانی، مسیر گفتگوها را تا حدود زیادی مسدود کرد و کانال ارتباطی ایران و آمریکا تنها برای چانهزنی بر سر رفع اتهام جاسوسی و صادر نشدن حکم اعدام فعال ماند.
«حسینعلی امیری»، رئیس وقت دادگستری استان فارس که صحنهگردان نمایش دستگیری شهروندان یهودی در شیراز بود، پس از اتمام این پرونده بهسرعت پلههای ترقی را پیمود و به معاونت قوه قضائیه و قائممقامی وزارت کشور رسید. او هماکنون معاون امور مجلس حسن روحانی است.
رهبری که هولوکاست را مظلومنمایی میداند!
یک ماه پیش از آنکه انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۸۴ برگزار شود و محمود احمدینژاد به ریاستجمهوری برسد، این علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی بود که در ذکر مناقب تمدن غرب و ظهور فاشیسم در اروپا، جملهای جنجالی را به زبان آورد: «ممکن است کورههای آدمسوزیای که یهودیها ادعا میکنند، دروغ باشد.»
سخنان خامنهای درباره هولوکاست البته تنها به این جمله محدود نبود و او تقریباً از نخستین سال قرار گرفتنش در جایگاه رهبری و به مناسبتهای مختلف اعلام میکرد که تعداد قربانیان یهودی در جنگ جهانی دوم و اردوگاههای آلمان نازی بسیار کمتر از رقم اعلامشده کنونی است.
حتی سخن سعید امامی، معاون وقت وزارت اطلاعات و متهم بعدی قتلهای زنجیرهای در سال ۱۳۷۵ که مدعی بود به اسناد جدیدی دست یافته که تعداد یهودیان کشتهشده در جنگ جهانی را نه شش میلیون نفر که ۲۵۰ هزار نفر نشان میدهد بعدتر مجدداً از سوی علی خامنهای نیز مطرح شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تردید درباره وجود کورههای آدمسوزی نیز از سال ۱۳۸۰ و دیدار با رسانههای جهان اسلام به سخنان رهبر جمهوری اسلامی راه یافت. او در این دیدار گفت که «داستان کوره آدمسوزی» برنامهای پیچیده و چندلایه از سوی یهودیان جهان برای «مظلومنمایی» و توجیه تشکیل کشور اسرائیل بوده است: « همه سیاستمداران، خبرنگاران، روشنفكران، كارگزاران و نخبگان غرب باید در مقابل بنای یادبود كوره آدمسوزی سر تعظیم فرود بیاورند؛ یعنی همه، داستانی را كه اصل صحت آن معلوم نیست، مورد تأكید قرار دهند و خود را بدهكار آن داستان قلمداد كنند. اینها روشهایی است كه در تبلیغ دارند و همه معطوف به «مظلومنمایی» است»
گرچه انکار هولوکاست بعدتر به نام «محمود احمدینژاد» گره زده شد و حتی رسانههای حکومتی در ایران تاریخچه آن را با اظهارات او گره زدند ولی بهصورت روشن این علی خامنهای بود که در دوره رهبریاش بارها از «برنامه پیچیده یهودیان» سخن میگفت و یهودیستیزی را توطئهای تبلیغاتی میدانست.
خامنهای حتی در دیداری که با گروهی از نوجوانان در زمستان سال ۱۳۷۶ داشت، سابقه خودش «روشنگری در مورد توطئه یهودیان» را به سالهای قبل از انقلاب گره زد و گفت که تفسیر آیات قرآن درباره قوم بنیاسرائیل و یهودیان منجر به احضار و بازداشت او شده است: « من در دوره مبارزات، برای جوانان و دانشجویان در مشهد، مدّتها درس تفسیر میگفتم... یک مقدار راجع به بنیاسرائیل و یهود صحبت کردم؛ بعد از مدّت کمی مرا بازداشت کردند! ...جزو بازجوییهایی که از من میکردند، این بود که شما علیه اسرائیل و علیه یهود حرف زدهاید! توجّه میکنید؟ یعنی اگر کسی آیه قرآنی را که راجع به بنیاسرائیل حرف زده بود، تفسیر میکرد و درباره آن حرف میزد، بعد باید جواب میداد که چرا این آیه قرآن را مطرح کرده است! چرا این حرفها را زده و چرا راجع به بنیاسرائیل، بدگویی کرده است! یعنی وضع سیاسی، اینگونه وضع سخت و دشواری بود و سیاستها اینقدر ضد مردمی و وابسته به خواست اربابها بود!»
یهودیان ایران سالها است که در خوف و رجا زندگی میکنند. از یک سو مدام میکوشند تا هویت ایرانی خود را به رهبران مذهبی حاکم اثبات کنند و از دیگر سو در مظان ارتباط با دولت اسرائیل هستند.
گرچه شاید یهودیان ایران در تغییر رویه و رفتار حکومت اسلامی با خودشان ناموفق بودهاند ولی دستکم فشار جمهوری اسلامی بر آنها سبب شده تا بخش زیادی از هموطنان مسلمانشان آنها را بیش از همیشه، بخشی مهم از هویت رنگارنگ ایرانی بدانند.