در پی حمله ۷ اکتبر حماس و آغاز جنگ غزه، تنش میان اسرائیل و حزبالله لبنان بارها دو طرف را تا آستانه جنگ پیش برد. پاتریک وینتور در مطلبی تحلیلی در روزنامه بریتانیایی گاردین مینویسد اکنون با کشته شدن حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، منطقه سرانجام وارد مرحلهای شد که پیشتر هرگز در آن قرار نگرفته بود.
به نوشته وینتور، همه نگاهها به واکنش تهران خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران با انتخاب سرنوشتسازی مواجه است که همیشه سعی کرده بود از آن اجتناب کند. حزبالله مرکز محور مقاومتی بود که جمهوری اسلامی طی سالها و با زحمت و هزینه فراوان ایجاد کرده بود، و اگر فقط به محکوم کردن اسرائیل بسنده کند یا از دیگران بخواهد اقدامی نامشخص صورت دهند، اعتبارش به خطر میافتد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نویسنده در ادامه میافزاید اما ممکن است عملگرایی جمهوری اسلامی را به این نتیجه برساند که به حزبالله توصیه کند خسارتها را بپذیرد و آتشبسی را قبول کند که با برقراری آتشبس در غزه، هدفی که حزبالله داشت، همراه نباشد.
از سوی دیگر، اگر جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد مستقیم به اسرائیل حمله نظامی کند، باید اقدامی هدفمند و موثر باشد. جمهوری اسلامی میداند که وارد نبرد با ارتشی خواهد شد که توانمندیهای عظیم فناوری و اطلاعاتیاش را ثابت کرده است. روشن است که نهادهای اطلاعاتی اسرائیل تا عمق حزبالله نفوذ کردهاند و شاید همین کار را در تهران نیز کرده باشند.
وینتور مینویسد برای مسعود پزشکیان، رئيسجمهوری که با وعده کاهش تحریمهای اقتصادی و بهبود روابط با غرب روی کار آمد، مرگ نصرالله در بدترین زمان ممکن اتفاق افتاد. در شرایطی که عباس عراقچی، وزیر خارجه، در نیویورک با سیاستمداران غربی دیدار داشت تا آنها را برای ازسرگیری مذاکرات احیای برجام مجاب کند، کشته شدن نصرالله کار دولت پزشکیان برای متقاعدسازی سپاه پاسداران و جناحهای تندروتر داخلی به اجتناب از جنگ را بسیار دشوارتر میکند.
جمهوری اسلامی بهسختی میتواند باور کند که آمریکا از قبل از طرح ترور نصرالله اطلاع نداشته است. ممکن است دستور کشتن نصرالله را بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از اتاق هتلی در نیویورک داده باشد، اما در هر صورت بمبهایی که در بیروت منفجر شدند آمریکایی بودند.
به عقیده نویسنده، این اقدام اسرائیل همچنین تحقیر دیپلماتیک آمریکا و نمایانگر ناتوانی یا امتناع واشینگتن از کنترل متحد دردسرسازش است. وزارت خارجه آمریکا اصرار دارد که بر اساس گفتوگوها با نتانیاهو و ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، به این نتیجه رسیده بود که اسرائیل آتشبس ۲۱ روزه را خواهد پذیرفت، اما بهمحض اعلام طرح، نتانیاهو از این توافق عقب نشست.
از برخی جهات، این وضعیت نتیجه راهبرد آمریکا در نزدیک به یک سال گذشته است که اکنون از هم پاشیده است. آمریکا پس از حمله ۷ اکتبر حماس، بارها از اسرائیل خواسته است در مورد ارسال غذا به غزه، مناطق امن، حمله زمینی به رفح، شرایط آتشبس، و مهمتر از همه، اجتناب از تشدید درگیریها راهبردی متفاوت اتخاذ کند.
نتانیاهو هر بار موضع آمریکا را تایید کرد اما از پاسخ روشن طفره رفت و در نهایت، واشینگتن را نادیده گرفت. آمریکا، ناراضی و ناامید، هر بار از راهبرد نتانیاهو ابراز نگرانی کرد، اما همچنان به ارسال مهمات به اسرائیل ادامه داده است.
وینتور در پایان مینویسد با نزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و افزایش محبوبیت داخلی نتانیاهو، به نظر میرسد که آمریکا گزینههای چندانی در دست ندارد. نتانیاهو اصرار دارد که در مسیر دستیابی به پیروزی کامل است.
در حال حاضر، نتانیاهو است که کنترل اوضاع را در دست دارد، مگر اینکه جمهوری اسلامی ثابت کند از آنچه تاکنون نشان داده قاطعتر است.