ما «دلار» نیستیم

مسئولان جمهوری اسلامی ایرانیان خارج از کشور را یک تهدید امنیتی می‌دانند و به آن‌ها تنها به چشم دلار می‌نگرند

در سال‌های اخیر هر بار که صحبت از ایرانیان خارج از کشور به میان می‌آید، بی‌درنگ مساله جذب سرمایه نیز به عنوان گزاره بعدی مطرح می‌شود. شرایط بد اقتصادی ناشی از فشار تحریم‌ها، سوء‌مدیریت و فساد سیستماتیک باعث شده تا کمبود سرمایه در داخل بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گیرد.

به طور طبیعی تولید ثروت، انباشت سرمایه و بهبود کیفیت زندگی با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. در واقع هر فرد برای اینکه کیفیت زندگی خود را افزایش دهد نیاز دارد تا مازاد بر مصرف روزانه درآمد کسب کند. این مازاد درآمد در طول زمان می‌تواند به افزایش مصرف کالای فرهنگی، ارتقای کیفیت محل زندگی و ... منجر شود.

همین موضوع در ابعادی بزرگ‌تر نیز ترسیم‌شدنی است. در کشورهایی که مازاد درآمد وجود دارد، دولت‌ها آن را در زیرساخت‌ها و توسعه نظام تامین اجتماعی هزینه می‌کنند. این موضوع باعث می‌شود تا کیفیت زندگی و رفاه مردم افزایش پیدا کند. به منظور این امر تلاش می‌شود تا تولید و به‌ تبع آن ثروت عمومی ناشی از آن افزایش پیدا کند. به عبارت دیگر افزایش تولید و اشتغال ناشی از آن، پیش از هر چیز نیازمند سرمایه‌گذاری است. در چنین شرایطی اگر سرمایه مورد نیاز در دسترس نباشد، حکومت‌های مختلف تلاش می‌کنند تا با ارائه مشوق‌های مختلف، سرمایه‌گذاران را به سمت خود جذب کنند.

این روش در کشورهای مختلفی در چند دهه اخیر مشاهده می‌شود. چین، ویتنام، تایوان، مکزیک، هند و ... از جمله کشورهایی‌اند که با معرفی خود به عنوان کشوری امن برای سرمایه‌گذاران، توانسته‌اند سرمایه‌های کلانی جذب کنند. تاثیر این موضوع را به وضوح می‌توان در رشد اقتصادی (GDP) آن‌ها مشاهده کرد.

برای نمونه بر اساس گزارش وب‌سایت تریدینگ اکونومی، ویتنام از زمان تغییر سیاست‌های خود و جذب سرمایه‌های خارجی، به طور میانگین رشد اقتصادی بالای ۶ درصد را تجربه کرده است.

همین مسیر را با تغییر سیاست‌های چین در حوزه ارتباط با جهان هم مشاهده می‌کنیم. فارغ از اینکه روند تولید ثروت در کشورهایی مانند چین که رسانه‌های آن آزاد نیستند، منجر به فساد شده است، با این حال برآیند کلی جذب سرمایه توانسته تولید و به‌ تبع آن ثروت عمومی را افزایش دهد. به طوری که برخی منابع تخمین می‌زنند چین با تغییر همین سیاست ۶۰۰ میلیون نفر را از زیر خط فقر خارج کرده است.

حال با بهره‌گیری از همین الگو، مسئولان جمهوری اسلامی قصد دارند سرمایه‌های خارجی را جذب کنند تا شاید بتوانند کسری بودجه و عقب‌ماندگی اقتصادی موجود در ایران را جبران کنند. اما چالش‌های گسترده ایران با جهان باعث شده تا این کشور چهار دهه اخیر را با بحران‌ها گوناگون سپری کند. جدا از هزینه‌های سرسام آور در کشورهای دیگر، ایران هنوز نتوانسته خود را به عنوان بخشی از تجارت جهانی معرفی کند. نه‌تنها قوانین لازم در ایران موجود نیست، بلکه مسئولان نظام نیز اعتقادی بر اینکه سیاست خارجی باید در خدمت اقتصاد باشد، ندارند. از این رو دارایی و توان ایران صرف جاه‌طلبی‌های سیاست خارجی شده است.

در چنین شرایطی تنها راه باقی‌مانده جذب سرمایه‌های ایرانیان خارج از کشور است. آن‌ها برخلاف کشورهای خارجی، تعلق خاطری هم به موطن خود دارند. از این رو از نظر مسئولان نظام یکی از بهترین فرصت‌ها استفاده از آن‌ها برای به حرکت در‌آوردن چرخ اقتصاد زمین‌گیر ایران است.

یک پژوهش از سوی سازمان برنامه و بودجه نشان می‌دهد که ارزش سرمایه ایرانیان مهاجر ۳ تا ۴ هزار میلیارد دلار برآورد می‌شود. این رقم معادل ۳ تا ۴ برابر کل صادرات نفت ایران در یک قرن است.

 پیش از آن نیز مجید حلاج‌زاده، رئیس مرکز خدمات مشاوره ایرانیان خارج از کشور در سال ۹۷ مدعی شد سرمایه ایرانیان خارج از کشور افزون بر ۲۴ هزار میلیارد دلار است. اینکه چنین آمار و ارقامی چطور از طرف مسئولان به دست آمده جای بحث دارد، اما به هر صورت این مساله که چند میلیون ایرانی خارج از کشور سرمایه‌ای کلان دارند کتمان‌ناشدنی است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تخمین زده می‌شود تنها در سال ۱۳۹۰ ایرانیان ساکن آمریکا حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در خارج از ایران سرمایه‌گذاری کرده‌اند که تقریبا معادل تولید ناخالص داخلی ایران است. (فایننشال تریبون، ۲۰۱۶)

این اعداد و ارقام آنچنان چشمگیر است که هر کسی را وسوسه می‌کند تا به نحوی آن را به داخل ایران جذب کند.

در همین راستا، ابراهیم رئیسی در اولین نشست خبری خود پس از رسیدن به ریاست‌جمهوری، اظهار داشت همه زمینه‌ها برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور را فراهم خواهیم کرد چرا که ما همان‌طور که نسبت به ایرانیان داخل کشور موظف هستیم، نسبت به تمامی ایرانیان در سراسر دنیا مسئولیت داریم، بنابراین باید ورود ایرانیان به کشور تسهیل شود و دوم سرمایه‌گذاری در کشور توسط ایرانیان خارج از کشور باید در اولویت قرار گیرد. ایرانی‌ای که در خارج از کشور درآمدی کسب کرده قطعا بهترین و امن‌ترین مکان برای او سرمایه‌گذاری در سرزمین آبا و اجدادی خود اوست. ایرانیان خارج از کشور باید بدانند وطن و خاک آن‌ها برای آنان اولویت سرمایه‌گذاری را حفظ خواهد کرد.

شوق بازگرداندن سرمایه ایرانیان خارج از کشور به شکلی است که مسئولان نظام از دادن هر وعده‌ای ابا ندارند.

این در حالی است که اساسا سرمایه‌گذار بدون توجه به تعلقات سرزمینی، ترجیح می‌دهد سرمایه خود را به محلی امن انتقال دهد تا از تغییرات ناگهانی مصون باشد. موضوعی که در ایران به روشنی قابل پیش‌بینی نیست. جدا از قوانین دست‌وپا گیر و فساد وسیعی که نهادهای حاکمیتی کشور را در بر گرفته، سرمایه‌گذار ایرانی با توجه به تحریم‌ها می‌داند که پس از ورود به ایران دیگر نمی‌تواند سرمایه خود را خارج کند. نبود ارتباط بانکی و عدم امکان تجارت رسمی به این معضل دامن می‌زند. از سوی دیگر این افراد در سایر کشورهای جهان تجارت می‌کنند و هرگونه اتهام و برچسبی مبنی بر تعامل اقتصادی با کشوری که به پولشویی متهم است می‌تواند بر تجارت در سایر نقاط جهان نیز تاثیر بگذارد. این موضوع به قدری مهم است که پس از برجام و خوش‌بینی ناشی از آن، اکونومیست پیش‌بینی کرد که به سرعت ۲۰ میلیارد دلار سرمایه ایرانی‌های خارج از کشور در داخل ایران سرمایه‌گذاری خواهد شد. اما با از بین رفتن برجام شرایط بدتر از گذشته شد. در واقع اعتماد و اطمینان به بهبود روابط ایران با دنیا تقریبا نابود شده است.

اما از این گذشته، باید در نظر داشت که چرا ایرانی‌ها از ایران مهاجرت کرده‌اند. بخش بزرگی از جمعیتی که بنا بر تخمین‌های مختلف بین ۵ تا ۸ میلیون نفر را تشکیل می‌دهند، تنها به دلیل ناامنی فضای کسب‌وکار از ایران خارج نشده‌اند. بسیاری نبود آزادی‌های اجتماعی برای داشتن یک زندگی معمولی یا نگرانی از امنیت شخصی را دلیل خروج خود از کشور عنوان می‌کنند. در واقع جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند بدون تضمین امنیت فرد توقع داشته باشد که او ساده‌انگارانه به ایران باز گردد. به خصوص که در سال‌های اخیر ده‌ها نفر از ایرانیان دو تابعیتی که حتی فعالیت سیاسی نیز نداشته‌اند به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر شده‌اند تا در زمان مقتضی با سایر کشورها مبادله شوند. این مساله نگرانی و بی‌اطمینانی آن‌ها برای بازگشت به کشور را افزایش می‌دهد.

پس از دستگیری امید کوکبی، برگزیده المپیاد و دانشجوی دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا که در بهمن‌ماه سال ۱۳۸۹ به ایران سفر کرد ولی هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و زندانی شد، بسیاری از نخبگان نیز جرئت بازگشت به ایران را ندارند.

کوکبی در نامه‌ای به دوستش می‌نویسد: «بنده از سال ۱۳۸۴ در نوبت‌های مختلف برای مدیریت و کار در پروژه‌های فنی مراکز امنیتی‌ـ‌نظامی دعوت شده‌ام که دوستان و مدارک موثقی وجود دارد که این امر را تصدیق نمایند. به‌عنوان مثال دعوت به کار در مرکز تحقیقات دانشگاه مالک اشتر اصفهان، ارائه بورس تحصیلی دکتری از طرف سازمان انرژی اتمی ایران و پیشنهادنامه‌های پروژه‌های سازمان صنایع دفاعی. در آخرین نمونه آن، صبح روزی که دیرتر در نیمه‌شب آن روز بازداشت شدم، بنده به سازمان انرژی اتمی ایران دعوت شدم و پس از پیگیری‌های مکرر آن‌ها بالاخره مجبور شدم در آنجا حضور پیدا کنم تا در دفتر معاون سازمان جلسه‌ای برای گفت‌وگو برگزار شود که بنده نیز صحبت‌ها و پاسخ همیشگی خود را دادم که خوشبختانه کپی برگه ملاقات آن روز نیز موجود است. این حکم ۱۰ ساله حبس نه برای خطای رفته از کسی بلکه تنبیهی است برای کسی که حاضر نشده به‌خاطر اعتقادش به آزادی انتخاب شخصی برای برگزیدن مسیر زندگی‌اش، در داخل سیستم امنیتی و نظامی، علی‌رغم ارائه انگیزه‌های مالی و فنی فراوان آن، مشغول به کار شود.»

از آن پس بسیاری از دانشجویان ایرانی که در رشته‌های مرتبط با انرژی هسته‌ای تحصیل می‌کردند، با وجود اینکه به طور قانونی از کشور خارج شده بودند و هیچ فعالیت سیاسی نیز نداشتند، دیدار با خانواده را به کشورهای اطراف ایران منتقل کردند.

فضای ناامن اجتماعی و سیاسی ایران موجب شده تا بازگشت به ایران برای بسیاری از ایرانیان خارج از کشور به رویا تبدیل شود.

این در حالی است که اگر مسیر رفت‌وآمد باز بود، تنها در مدت سفرهایی که ایرانی‌ها برای دیدار با خانواده و بستگان به ایران انجام می‌دادند، هر بار چند هزار دلار ارز وارد کشور می‌شد. در واقع ایرانی خارج از کشور خودش می‌توانست نقش گردشگر را بازی کند و پول زیادی را به صورت کالا (سوغات) یا ارز به کشور بیاورد. اما عملکرد جمهوری اسلامی در این سال‌ها، حتی دسترسی به این درآمد را نیز کاهش داده است.

به هر روی به نظر می‌رسد که مسئولان نظام بیش از آنکه به ایرانی‌های خارج از کشور نگاه انسانی داشته باشند، آن‌ها را شبیه به «دلار» می‌بینند. در تمامی سخنرانی‌هایشان ایرانی خارج از کشور مترادف با سرمایه است و هیچ‌گاه از جمعیت نزدیک به ۸ میلیونی ساکن خارج از ایران به عنوان بخشی از جمعیت کشور یاد نمی‌شود. این در حالی است که سایر کشورها مانند چین روی چینی‌های مهاجر به طور ویژه حساب می‌کند و حتی به‌رغم مشکلات سیاسی برخی از آن‌ها تمام تلاش خود را می‌کند تا از جمعیت مهاجر خود در راستای منافع چین استفاده کند.

این در حالی است که مسئولان جمهوری اسلامی، ایرانیان خارج از کشور را یک تهدید امنیتی می‌دانند که تنها باید به چشم دلار به آن‌ها نگریست.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه