صلح اسرائیل و سودان؛ ضربه همزمان به ایدئولوژی و لجستیک جمهوری اسلامی

رهبر جمهوری اسلامی باید متوجه شود که تهدیدهای او دیگر آن کارکرد سابق را ندارند

اورشلیم پست می‌گوید، معامله سودان بیش از همه به جمهوری اسلامی لطمه می‌زند - JACK GUEZ, ASHRAF SHAZLY / AFP

اگر دور اول عادی‌سازی روابط اسرائیل صدای خفیف سنج و پرکاشن تولید کرد، دور دوم همچون ضربه‌ای با صدای بلند و لرزش از یک پرکاشن غول‌آسا برای جمهوری اسلامی بود.

اورشلیم پست در تحلیلی که درباره قرارداد اخیر عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و سودان منتشر کرده به این موضوع پرداخته است که از میان همه توافق‌های عادی‌سازی که تا امروز صورت گرفته و توافق‌هایی که احتمال می‌رود که در آینده‌ای بسیار نزدیک اتفاق بیفتد (فرض بر اینکه معامله با سعودی‌ها به زودی حاصل نمی‌شود)، معامله سودان بسیار بیشتر از بقیه به ایران لطمه می‌زند.

این یادداشت با اشاره به اینکه توافق سودان، هم ضربه ایدئولوژیک و هم لجستیکی به ایران وارد می‌کند، به دلایل این موضوع پرداخته است.

به چند دلیل این معامله ضربه‌ای ایدئولوژیک است. نخست این که پس از امارات متحده عربی و بحرین، سودان سومین کشوری است که در دو ماه گذشته به این توافق رسیده و پیش از این، در تحریم اسرائیل از سوی اعراب و مسلمانان شرکت داشت.

اگر ایران امیدوار بود که تهدیدهایش علیه امارات و سپس بحرین موج عادی‌سازی روابط را متوقف می‌کند و مانع پیوستن دیگران می‌شود، آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، اکنون باید متوجه شود که تهدیدهای او دیگر آن کارکرد سابق را ندارند.

این به خودی‌خود مساله بزرگی است، چرا که بر اساس روایت خامنه‌ای، جمهوری اسلامی به طور مداوم در حال توسعه محور ضد آمریکا-اسرائیل-غرب است.

ایران تا آنجا که می‌تواند اخباری را که به شهروندان و پیروان شیعه‌اش در خاورمیانه می‌رسد فیلتر می‌کند اما هیچ راهی برای جلوگیری از اطلاع مردم از سه توافق عادی‌سازی وجود ندارد.

ایران انقلابی که دین‌سالاری تا مغز استخوانش رفته، اکنون باید با پرسش‌های عجیب و غریبی درباره چگونگی این اتفاق مواجه شود.

چرا خدا باید اینطور به اسرائیل کمک کند، اگر خدا به ظهور امپراتوری بعدی شیعه کمک می‌کند؟

در همین ارتباط، ترس ایدئولوژیکی درباره ثبات حکومت خامنه‌ای و خود رژیم وجود دارد.

عمر البشیر از سال ۱۹۸۹ حاکم تغییرناپذیر و دائمی سودان بود، تا سال ۲۰۱۹ که ناگهان از قدرت خارج شد.

بخشی از آنچه به خامنه‌ای این قدرت را می‌دهد، هاله شکست‌ناپذیری اوست.

اما اگر حاکمیت ۳۰ ساله مثل البشیر سقوط می‌کند و ظرف چند سال روابط این کشور با اسرائیل عادی می‌شود، شاید همین اتفاق برای خامنه‌ای و ایران هم بیفتد.

مولفه ایدئولوژیک بعدی، نمادین است.

معروف است که خارطوم در سودان، محل انتشار اعلامیه علیه عادی‌سازی روابط با اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بود؛ هنگامی که اتحادیه عرب اعلام کرد «نه صلح با اسرائیل، نه به رسمیت شناختن اسرائیل، نه مذاکره با آن».

سومین مولفه ایدئولوژیک این است که روند عادی‌سازی فراتر از کشورهای کوچک تحت نفوذ عربستان در بخش نزدیک‌تر خاورمیانه به اسرائیل پیش رفت. در گفتمان دوران ما، روند عادی‌سازی جهانی می‌شود.

سودان با سعودی‌ها روابطی دارد اما همچون امارات و بحرین تحت تاثیر آنها نیست. پیوستن این کشور آفریقایی، بر روابط دیگر کشورهای آفریقایی با اسرائیل تاثیر می‌گذارد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

و اما درباره ایران، تنها لطمه‌های ایدئولوژیکی به حساب آمده است اما ایران از لحاظ لجستیکی به همان اندازه ضربه خورده‌ است.

همه رسانه‌ها از حملاتی که ادعا می‌شود اسرائیل علیه تلاش‌های قاچاق سلاح ایران-حماس در سودان در سال های ۲۰۰۹، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ انجام داده گزارش می‌دهند.

به عبارت ساده‌تر، سودان سال‌ها یکی از مکان‌های انتخابی بود که القاعده، ایران، حماس و دیگر گروه‌های تروریستی می‌توانستند در آنجا خود را از نظارت غرب پنهان کنند.

این کشور مکان اولیه حمل و نقل و سازماندهی قاچاق سلاح از جمله موشک‌های دوربرد ایران به حماس و دیگر نیروهای نیابتی ایران برای استفاده علیه اسرائیل بود.

اما سابقه استفاده از سودان برای قاچاق سلاح حتی به زمانی قدیم‌تر برمی‌گردد.

تقریباً ۱۹ سال پیش، ۲۸ سپتامبر تا ۳ اکتبر ۲۰۰۱ بود که یاسرعرفات، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، حدود ۵۰ تن موشک های دوربرد و سلاح‌های دیگر را با کشتی کارین آ از سودان منتقل کرد تا ماموران اطلاعات اسرائیل را گمراه کند [عملیات کشتی نوح].

در حالی که بیشتر سلاح‌هایی که در کارین آ بودند در جزیره کیش در نزدیکی سواحل ایران بارگیری شده بود، سودان برای همکاری و فرار از ردیابی اطلاعاتی اسرائیل به کار گرفته شد.

تنها با کمک سیا و ماهواره‌های اطلاعاتی آمریکا بود که اسرائیل بعدها توانست کشتی را جابه جا کند و آن را قبل از اینکه سلاح‌ها را به عرفات برساند، متوقف کند. این سلاح‌های می‌توانست مسیر انتفاضه دوم را تغییر دهد.

سودان همچنین در جنگ‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ جنگید.

بنابراین بر خلاف امارات و بحرین، سودان در حال جنگ بوده و چندین دهه است که در اعماق دسترسی ایران قرار دارد.

این یک شکست فیزیکی بزرگ است.

آخرین نکته درباره سودان این است که ضربه دو جانبه‌ای برای ایران در عرصه ایدئولوژیک است.

حقیقت این است که روابط سودان و ایران در سال ۲۰۱۵ تضعیف شد. هنگامی که سودان از سعودی‌ها علیه ایران در جنگ در یمن جانبداری کرد.

اما این می‌توانست کوتاه‌مدت باشد.

با کاهش ردپای سعودی‌ها در جنگ یمن و با پایان یافتن تقریبی جنگ داخلی سوریه، شاید زمان آن رسیده بود که ایران و سودان اتحاد خود را به همان صورتی که پس از انشعاب کشورها در جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس بود، برگردانند.

عادی‌سازی روابط با اسرائیل تبلور روند از دست دادن قدرت ایران بر منطقه و کابوس ایدئولوژیک و لجستیکی برای تهران و نیروهای نیابتی آن است.

و با بیرون آمدن سه کشور از ائتلاف ضد اسرائیل، خامنه‌ای کار چندانی از دستش بر نمی‌آید، اما نگران است که چه کشوری ممکن است کشور بعدی باشد.