فرصت قرن؟

طرح کوشنر مبنی بر مشوق‌های اقتصادی در دهه هشتاد ارائه شده بود، اما موفق نبود

من در گذشته بارها از کشانده شدن به طرح‌های ظاهر فریب و از شتاب در پذیرش نظریات تازه، قبل از اطلاع از جزئیات کامل آنها، اجتناب کرده ام. زیرا روابط بین‌الملل بر اساس منافع و اولویت ها استوار است که گاهی باهم سازگار و گاهی هم ناسازگار هستند. اما در بسیاری اوقات، تنها راه بهتر و مطمئن برای تشخیص دستاوردها و خسارات، تحلیل و ارزیابی دقیق و آرام است. 

همچنین من در ایندیپندنت عربی به تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۱۹ در باره طرح آمریکا پیرامون نزاع فلسطین و اسرائيل که رئیس‌جمهور آمریکا به عنوان «معامله قرن» نامیده است، مقاله‌ای نوشتم و در آن با استناد بر اظهارات علنی و گزارش‌های مطبوعاتی منتشر شده در این خصوص، به نقاط مثبت و منفی آن اشاره نموده گفته بودم: یکی ازنقاط مثبت این طرح، کامل و فراگیر بودن آن است که برخلاف طرح‌های دوره‌های دموکرات‌ها، از غرق شدن در مذاکرات طولانی و بی‌پایان، جلوگیری می‌کند. نقطه دیگری که در این طرح دیده می‌شود و در صورت داشتن اراده و نیت صادقانه، می‌تواند مثبت واقع شود، وضع آن در چارچوب کشورهای منطقه است، شبیه به آنچه در «طرح صلح عربی» در کنفرانس سران عرب در ۲۰۰۲ در بیروت اتفاق افتاده بود.

 از جمله نقاط منفی‌ که من برای آینده این طرح به آن اشاره کرده بودم، طرفداری کامل دولت آمریکا از اسرائیل است تا جایی که سفارت خود را از بیت المقدس شرقی به بیت المقدس غربی انتقال داد و کمک خود را به آژانس امداد سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی، قطع کرد. گذشته از این‌که دولت ترامپ به راه حل دو دولتی در فلسطین نیز رغبتی نشان نمی‌دهد.

شایان ذکر است که کوشنر مشاور رئیس جمهور و دامادش، نیز به نقاط اشاره شده تأکید کرده است. وی اخیرا در گفت‌و‌گویی در «مرکز مطالعات واشنگتن» گفته است: «دولت آمریکا خواستار آغاز مذاکرات برای تداوم مذاکره نیست، بلکه عقد یک قرارداد کامل و فراگیر را ترجیح می‌هد.» البته این یک سخن مثبت است، اما کوشنر از ذکر دولت فلسطین طفره رفت و وقتی از وی در این باره پرسیده شد، باز هم از کاربرد کلمه «دولت» خود داری کرد و بجای آن بر امنیت اسرائیل به عنوان اولویت آمریکا تأکید کرد. وی خاطرنشان کرد که فلسطینی‌ها به رهبران خود اعتماد ندارند و بهتر آن است که بر توسعه اقتصادی تمرکز شود. اما کوشنر از این امر به عمد غفلت ورزیده که مشوق‌های اقتصادی بدون یک چارچوب مناسب سیاسی، طرحی است که در گذشته ارائه شده اما کارایی نداشته است. این طرح برای نخستین بار از سوی جورج شولتز وزیر امور خارجه آمریکا، در دهه هشتاد و سپس از سوی شیمون پرز وزیر خارجه اسرائیل در دهه نود قرن گذشته، ارائه شده بود. این راهبرد همچنین در کنفرانس‌های اقتصادی خاورمیانه و شمال آفریقا و توسط جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در دوره باراک اوباما نیز مطرح شده بود.

کوشنر این طرح را در کارگاه صلح بحرین نیز زیر عنوان‌ « از صلح تا رفاه» ارائه داد، اما ناظران و تحلیل‌گران آمریکایی و عرب به دلیل این‌که اساس آن بر یک دیدگاه مبهم اقتصادی استوار شده و از داشتن یک چارچوب سیاسی مناسب، محروم است، به دیده منفی نگریستند و اعتبار آن‌را بخاطر نبودن منابع مالی کافی و مشخص و بخاطر مبتنی بودنش بر پروژه‌ها و منابعی که در دو سال گذشته دوره ترامپ ملغی شده، زیر سؤال بردند. گذشته از این که قوانین ایالات متحده، مشارکت این کشور را از ورود در چنین کمک‌هایی منع می‌کند.

به صورت خلاصه می‌توان گفت که کارگاه بحرین، از دیدگاه ناظران و تحلیل گران، چیزی بیشتر از یک طرح اقتصادی فاقد اعتبار و غیر عملی نیست.

گفتنی است که در کارگاه بحرین، فلسطینی‌ها شرکت نکردند و در برابر آن موضع منفی گرفتند، اما تعدادی از کشورهای عربی که در آن شرکت کردند، هرکدام بر موضع سیاسی خود تأکید ورزیده «راه حل دو دولت» و این‌که قدس شرقی پایتخت دولت فلسطین باشد را شرط اساسی تحقق صلح دانستند. نمایندگان کشورهای عربی اظهار داشتند که تحقق اهداف ملی مردم فلسطین و رفع ستم موجود بر فلسطینی‌ها، مانع از این می‌شود که گروه‌های افراطی از این مسأله به نفع نظریات افراط‌گرایانه خود استفاده کنند.

 کوشنر کارگاه بحرین را «فرصت قرن» خواند و آنرا در راستای اهداف حقیقی ملت فلسطین دانست که دروازه را برای راه‌حل‌های واقع‌بینانه‌تر باز می‌کند با تأکید بر این‌که رفاه بدون صلح غیرممکن است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما ارزیابی‌ها از فواید این کارگاه متفاوت و گاهی هم متناقض است؛ اسرائیلی‌ها آنرا دلیلی بر بهبود روابط اسرائیل و عرب تلقی خواهند کرد که دروازه ارتباط را با کشورهای عربی دیگر به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، می‌گشاید و نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل نیز از آن به نفع خود در تبلیغات انتخاباتی سپتامبر آینده استفاده خواهد کرد.

ناگفته نماند که کارگاه یاد شده، تازگی خاصی نداشت، بلکه شبیه این نشست‌ها در چارچوب مذاکرات مادرید برای صلح خاورمیانه، در گذشته صورت گرفته بود که متضمن برنامه‌هایی در جهت همکاری‌های اقتصادی هم بود. اما تنها تازگی این طرح در این است که  هنوز از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست و طرف اساسی مسأله یعنی  فلسطینی‌ها در آن حضور ندارند.

برخی تصور می‌کنند که کشورهای عربی در وضع سیاسی جدید و سختی قرار گرفته‌اند که دست‌کشیدن از کمک به مسأله فلسطین بر آن‌ها تحمیل خواهد شد؛ چون از یک طرف روش رهبری کنونی در آمریکا غیر متعارف و دارای خاصیت مادی و کوتاه مدت است که در برابر هر نوع کمکی که به دوستان خود تقدیم می‌کند، می‌خواهد بدل آن‌را هرچه زود تر به دست آورد. از سوی دیگر، وجود تهدیدهای متعدد منطقه‌ای دولت‌ها را با چالش‌های دشوار روبرو کرده است.

اما از نظر من این یک ازریابی ناقص است؛ زیرا هر طرحی که شامل راه‌ حل دو دولت نباشد مورد قبول عرب‌ها نخواهد بود چون در غیر آن، خطر به طور مستقیم متوجه اردن خواهد شد. همچنین راه حلی که در آن مسجد الاقصی زیر سلطه اسرائیل باقی بماند، هرگز از جانب کشورهای عربی و اسلامی پذیرفته نخواهد شد.

برخی می‌پرسند، چرا عرب‌ها در برابر «فرصت قرن» موضع احتیاط و تردد پیش گرفتند، مگر با وجود نقاط منفی‌ای که در بعضی از ابعاد فنی آن وجود دارد و به‌رغم بزرگ نمایی‌هایی که در باره‌اش صورت گرفته است، بهتر از هیچ نیست؟ 

پاسخ ساده این است که، عرب‌ها ترس دارند که مبادا فرصت قرن جزئی از «معامله قرن» باشد که ایالات متحده آمریکا می‌کوشد از طریق آن حقوق مشروع فلسطینی‌ها را با کمک‌های مالی‌ که در بسیاری اوقات، هزینه آن‌ها را کشورهای غنی جهان و به خصوص کشورهای عربی متحمل می شوند، مبادله کند. علت اساسی این شک و تردید، برنامه‌هایی است که دولت کنونی آمریکا تاکنون در راستای جانب‌داری سنتی از اسرائیل و هم‌سویی با راست اسرائیلی و راست آمریکایی، انجام داده است. روندی که با بسیاری از مواد راه‌حل نهایی منازعه فلسطسین ـ اسرائیل از جمله مسایل مربوط به دولت فلسطینی، بیت المقدس و آوارگان، ناسازگار است.

اگر ایالات متحده آمریکا اراده صادقی داشته باشد، به‌رغم همه برنامه‌ها و اقداماتی که متناقض با اساس فرایند صلح، تاکنون انجام داده است، می‌تواند در یک اعلامیه صریح و روشن، توافق خود را برای حل منازعه عرب و اسرائیل، از طریق «طرح صلح عربی» سال ۲۰۰۲ بیروت، اعلام کند. طرحی که مبتنی بر مرزهای سال ۱۹۶۷ و تشکیل دولت فلسطین، حل مشکل آواره‌گان فلسطینی و برقراری روابط طبیعی میان اسرائیل و عرب‌ها، پس از دست کشیدن اسرائیل از سرزمین‌های عربی اشغال شده است. ایالات متحده در چارچوب طرح یاد شده، و به منظور تحقق راه حل دو دولت، می‌تواند فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها را به میز مذاکرات جدی فرا خوانَد.

من موضع آمریکا را پی‌گیری کرده تا روشن شدن جزئیات طرح معامله قرن، که گفته می‌شود تا ماه نوامبر به تأخیر افتاده است، منتظر خواهم ماند. هیچ دلیلی برای خوش‌بینی نمی‌بینم، به ویژه با آغاز مبارزات انتخاباتی آمریکا که در این مدت، رئیس جمهور آمریکا هیچ‌گونه فشاری به اسرائیل وارد نخواهد کرد تا خشم راست یهودی و حامیانش را که افراطی‌ترین گروه‌ها در جامعه آمریکا به حساب می‌روند بر انگیخته نشود. البته در پی لابی‌گری همین افراطی‌ها، ایالات متحده حتی پیش از این که معامله قرن صورت گیرد، اقدام به نقل سفارت خود از تل آویو به بیت المقدس کرد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه