چشم‌انداز مذاکرات آتی میان ایالات متحده و ایران

روحانی و ظریف در مذاکرات احتمالی آینده با آمریکا کاره‌ای نخواهند بود

دیدار جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا با محمد جواد ظریف در نیویورک در سال ۲۰۱۶- BRYAN R. SMITH / AFP

حدود یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ترامپ بار دیگر ایران را به مذاکره دعوت کرده است. در طرف دیگر، ظریف خواهان بازگشت آمریکا به برجام، پرداخت غرامت و تضمین ‌عدم‌خروج از برجام برای بازگشت به میز مذاکره شده است.

برای بررسی احتمال مذاکره میان دولت ایالات متحده و جمهوری اسلامی- که قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ انجام آن غیرمحتمل به نظر می‌آید- باید به پنج پرسش پاسخ دهیم: چه کسانی با چه کسانی مذاکره خواهند کرد؟ چه زمانی این مذاکرات انجام‌پذیر است؟ در چه شرایطی این مذاکرات انجام خواهد شد؟ انتظارات دو طرف از این مذاکرات چه خواهد بود؟ و موضوع مذاکرات چه خواهد بود؟ تا این جای کار می‌دانیم که دولت آینده ایالات متحده، خواه ترامپ و خواه بایدن، خواهان مذاکره است و جمهوری اسلامی نیز با تهی شدن صندوق ذخیره ارزی، دلار نزدیک به سی هزار تومانی امروز (و احتمالا چهل تا پنجاه هزار تومانی چند ماه دیگر) و امکان شورش‌های شهری عظیم مجبور به بازنگری در سیاست «نه مذاکره و نه جنگ» و نرمش قهرمانانه ۲ خواهد شد.

با چه کسانی؟

وقتی حسن روحانی از مردم ایران می‌خواهد آمریکا را لعن و نفرین کنند و به الفاظ توهین‌آمیز برای توصیف رهبران آمریکا تمسک می‌جوید، معنی آن این است که مجاری گفت‌وگو میان دولت روحانی و دولت ترامپ بسته است. روحانی در دوران مذاکره با تیم اوباما به ناسزاگویی و نفرین‌خواهی تمسک نکرد. لابی جمهوری اسلامی در ایالات متحده که تحت نظر مستقیم ظریف کار می‌کند، همه نیروهایش را در انتخابات به صراحت در اختیار بایدن و رسانه‌های عمومی که در ارکستر بایدن می‌نوازند گذاشته و به یکی از دفاتر انتخاباتی بایدن تبدیل شده است. خامنه‌ای با فعالیت تبلیغاتی علیه موجودیت و ماهیت ایالات متحده با استفاده از منابع ایران در قاب حمله به ترامپ مشکلی ندارد بلکه خواهان آن است اما برای مذاکره احتمالی تاریخ مصرف روحانی و ظریف برای او تمام شده‌اند. او به تیم تازه‌ای که سابقه چندانی نیز با مقامات آمریکایی نداشته و لذا کمتر پیش‌بینی‌پذیر باشد نیاز دارد. به همین دلیل مذاکرات پنهانی بدون اعضای دولت روحانی و مذاکرات آشکار پس از پایان دولت وی زمینه وقوع دارند.

نوع برخورد روحانی و ظریف نشان می‌دهد که دولت ترامپ مذاکره با عوامل دولت روحانی را بی‌ثمر می‌داند. لابی جمهوری اسلامی اگر ۳۰ بار حسین موسویان را به کاخ سفید در دوران ترامپ فرستاده بود (مثل دوران اوباما)، امروز به کارزار انتخاباتی بایدن نمی‌پیوست. اگر مذاکرات مقدماتی پشت پرده‌ای در جریان باشد، احتمالا روحانی و ظریف از آن خبر هم ندارند همان طور که احمدی‌نژاد از مذاکرات مقدماتی با دولت اوباما در عمان خبر نداشت. تیم ظریف با جان کری هماهنگ می‌کند و مثل کری منتظر رفتن دولت ترامپ برای آغاز مذاکره بوده است.

اما عدم‌مذاکره با دولت روحانی و تیم ظریف به معنای‌ عدم‌مذاکره با جمهوری اسلامی نیست. مقامات دولت ترامپ می‌دانند که برنامه کاری دولت روحانی تمام شده است، درست مثل این که مقامات دولت اوباما می‌دانستند که کار احمدی‌نژاد تمام است و باید با خامنه‌ای به مذاکره بنشینند. دولت روحانی تنها مذاکرات را در بخش پایانی‌اش به اجرا در آورد.

دولت روحانی امروز نه در میان بیعت‌کنندگانش جایگاهی دارد و نه در میان اعضای بلند پایه بیت و سپاه. هسته سخت قدرت مشغول روزشماری برای پایان این دولت است تا اگر اعتباری هم از مذاکرات حاصل شود در کیسه مقامات نظامی در دولت آینده ریخته شود. حتی دول همسایه و اروپیان نیز دیگر دولت روحانی را جدی نمی‌گیرند و ظریف برای مشغول نگاه داشتن دیپلماسی مدام میان تهران و مسکو در رفت و آمد است.

چه زمانی؟

البته تا زمان سوگند خوردن رئیس جمهوری بعدی در سال ۲۰۲۱ هر گونه توافقی بسیار بعید است و شرایط به همین شکل فعلی ادامه پیدا خواهد کرد. دولت ترامپ نیز علی‌رغم درخواست مذاکره قبل از انتخابات ریاست جمهوری چشم‌اندازی برای به نتیجه رساندن آن ندارد. دولت بعدی آمریکا سر رشته مذاکرات را به دست خواهد گرفت. در سمت ایران زمینه‌ها برای مذاکرات پنهانی با حضور نظامیان و امنیتی‌های منصوب خامنه‌ای فراهم است و مذاکرات آشکار به دولت بعدی بعد از بیعت ۱۴۰۰ واگذار خواهد شد.

در چه شرایطی؟

درخواست غرامت از سوی جمهوری اسلامی برای بازگشت آمریکا به برجام و اخطار ترامپ به جمهوری اسلامی مبنی بر سخت‌تر شدن شرایط آمریکا برای ایران بعد از انتخابات نشان می‌دهند که جهت‌گیری دولت ترامپ به سوی نتیجه‌گیری از مذاکرات پشت پرده نیست. ترامپ همانند مذاکره با کره شمالی به پوشش رسانه‌ای نیاز دارد. ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ در بهترین شرایط برای مذاکره خواهد بود چون دیگر دغدغه انتخاباتی نخواهد داشت و برای این کار چهار سال فرصت خواهد داشت. همچنین در انتخابات سرمایه سیاسی ترامپ افزایش خواهد یافت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مذاکرات مثل همیشه در بدترین شرایط برای ایران صورت خواهند گرفت چون مقامات جمهوری اسلامی استاد فرصت‌سوزی هستند، مگر آن که طرف مقابل مثل تیم اوباما برای توافق اشتیاق شدید داشته باشد و جمهوری اسلامی را از بازندگی کامل نجات دهند. علت تحرک فرصت‌سوزی در جمهوری اسلامی اقتدارگرایی نظام سیاسی است. به این معنا که رهبر نظام باید در این مورد تصمیم بگیرد و همه اعتبارات را به خود و همه شکست‌ها را به دیگران منتسب کند. روال کار رهبر نظام نیز آن است که برای اختصاصی کردن مذاکره همه را از آن منع می‌کند و با تمسک به ایدئولوژی و تنبیه، از مشارکت دیگران جلوگیری می‌کند. کسانی که از مذاکره منع شده‌اند تنها زمانی باز می‌گردند که دستور مستقیم و شفاف آمده باشد و در این حال توجیه لایه‌های میانی در باب ضرورت مذاکرات طول می‌کشد و همین امر مایه فرصت‌سوزی می‌شود.

با چه انتظاراتی؟

در صورت پیروزی بایدن، تیم سیاست خارجی وی همه اهرم‌هایی را که دولت ترامپ برای آن فراهم کرده‌اند یک‌باره کنار نخواهد گذاشت بلکه از آن‌ها کمال استفاده را خواهد برد. به همین دلیل مشاوران بایدن از مذاکره مجدد درباب برجام سخن گفته‌اند. تیم بایدن به دنبال این هدف خواهد رفت که امتیازات بیشتری از جمهوری اسلامی بگیرد؛ مثل افزایش زمان دوره محدودیت‌ها و بسط دامنه بازرسی‌ها.

جمهوری اسلامی از حیث شرایط اقتصادی کاملا آماده مذاکرات است اما شرایط سیاسی داخلی و خارجی را برای این امر مناسب نمی‌داند. خامنه‌ای در این مذاکرات به دنبال کاهش فشار از روی گرده مردم نخواهد بود چون این عامل از ابتدا جایی در برنامه هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی نداشته است. او تنها در شرایطی به نرمش قهرمانانه شماره دو تن در خواهد داد که اولا فشار به نائبان آن در عراق و سوریه و لبنان کاهش یابد، همان کاری که اوباما انجام داد و دست جمهوری اسلامی را برای گسترش‌طلبی باز گذارد. در داخل نیز خامنه‌ای وقتی به توافق تن در خواهد داد که تضمین‌های لازم را از همه جناح‌ها برای تبدیل نکردن این موضوع به ابزاری علیه خود وی بدهند. یعنی همان اتفاقی که در سال ۲۰۱۵ در جریان توافق با دولت اوباما رخ داد.

با چه موضوعاتی؟

اما چشم‌انداز آن چه قرار است از مذاکرات میان ایران و آمریکا در دور تازه بیرون آید، روشن نیست. نه تنها پیچ و مهره‌ها و قطعات بسیار گمشده و نامشخص‌اند بلکه طراحی نیز نیمه‌تمام و مبهم است. خواست طرف آمریکایی نامحدود شدن محدودیت‌ها، توقف غنی‌سازی و امکان بازدید از همه تاسیسات اتمی در هر لحظه خواهد بود.

دولت بایدن نیز نمی‌تواند این خواست‌ها را که در کنگره در دوران اوباما نیز وجود داشت نادیده بگیرد چون نادیده گرفتن آن‌ها به شکست برجام انجامید.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه