سیاست‌های ناپایدار اعراب و جامعه جهانی در برابر اسرائیل

تحولات سیاسی و نظامی جدیدی در خاورمیانه در حال شکل گیری است

عکس دسته‌جمعی از شرکت کنندگان در مراسم امضای توافقنامه‌های صلح در کاخ سفید، ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰. عكس از: AFP

اوضاع خاورمیانه و جهان در طول چند دهه گذشته شاهد دگرگونی‌های بسیاری شد، اما منازعه فلسطین و اسرائیل همچنان حل ناشده باقی ماند. در جایی که جغرافیا تغییر کرد، تاریخ پا برجا ماند، اما در جایی که تاریخ متحول شد، مرزها بدون آن‌که مورد احترام قرار گیرد، همچنان ثابت باقی ماند.

در واقع، یادآوری گذشته چیزی نیست جز نوعی تفکر در مورد حال و آینده، همان‌گونه که «ویتالی ناومکین» رئیس انستیتوی شرق شناسی روسیه به دو موضع اتحاد جماهیر شوروی در مورد مسئله فلسطین اشاره می‌کند، نخست، موافقت مسکو با قطعنامه سازمان ملل متحد در مورد تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷، دوم، رأی دادن علیه تصمیم بازگرداندن آوارگان فلسطینی یا جبران خسارت به آن‌ها در سال ۱۹۴۹. البته موضع‌گیری اول برخلاف موضع فلسطین و اعراب مبنی بر رد تقسیم فلسطین به دو کشور عربی و یهودی و شناختن بیت‌المقدس به عنوان یک منطقه بین‌المللی بود و این امر، منجر به بروز مخالفت در محافل سیاسی و واکنش‌های خشونت آمیز در خیابان‌ها شد و از جمله، دفاتر احزاب کمونیستی در شماری از کشورها به آتش کشیده شد. اما موضع دوم اتحاد جماهیر شوری، صرف‌نظر از قدردانی اقدام مسکو؛ با موضع کشورهای عربی از جمله لبنان که مخالف این قطعنامه بود و پذیرش آن را به عنوان به رسمیت شناختن اسرائيل، کشوری که اعراب در جنگ ۱۹۴۸، نتوانستند مانع تأسیس آن شود، می‌دانست، همسویی داشت.

به نظر می رسد امروز "راه حل دو کشور" و اجرای حق بازگشت آوارگان، برای تشکیلات خودگردان فلسطین و همه کشورهای عربی یک آرزو است، در حالی‌که سازمان‌های فلسطینی مورد حمایت ایران تا به حال بر آزادی فلسطین از سواحل دریای مدیترانه تا کرانه رود اردن تأکید دارند. افزون بر آن‌که از زمان جنگ سال ۱۹۴۸ تا توافقنامه کمپ دیوید، توافقنامه اسلو، پیمان وادی عربه، پیمان صلح میان امارات متحده عربی و اسرائیل و توافقنامه عادی‌سازی روابط بحرین و اسرائیل، روزنه متهم کردن به "خیانت" و "فروش فلسطین" همچنان باز است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

با این حال، بحث و جدل در مورد خیانت به مسئله فلسطین و حمایت و مخالفت از این پدیده، با گذشت زمان و وقوع تحولات، دریچه‌ای دیگری را در مورد آن‌چه دور از تصور است باز کرد که اگر اعراب تصمیم به پذیرش قطعنامه تقسیم بگیرند و زمینه تأسیس کشور فلسطین را فراهم کنند چه می شود؟ آیا حبیب بورقیبه، رئیس جمهور پیشین تونس که تنها به دلیل یادآوری این مسئله به شدت مورد انتقاد اعراب قرار گرفت، برداشت درستی از اوضاع داشته است؟ آیا اسرائیل می‌توانست به گفته کسانی که صدای آن‌ها در هیاهوی دفاع از فلسطین خاموش شد، به گونه‌ای یک "محله یهودنشین" در میان یک "شهر بزرگ عربی" باشد؟

آیا اعراب هنگامی که اسرائیل را "تهدیدی بالفعل برای خود از فرات تا نیل" دانستند، نه کشوری که بخشی از سرزمین فلسطین را با حمایت مالی بین‌المللی غصب کرده و مردم فلسطین باید با حمایت غیرمستقیم عربی و با استفاده از تمام گزینه‌های معقول در برابر آن مقاومت کنند، مرتکب اشتباه شدند؟ آیا اعراب به عمق سیاست و مواضع بین‌المللی در قبال تأسیس اسرائیل پی برده اند؟ چه اقدامی می‌توانست از نظر پیوند به یک توافق فراگیر و خروج از سرزمین‌های فلسطینی برای به رسمیت شناختن کامل اسرائیل یا از نظر قرار دادن روابط با اسرائیل در مسیر مسائل نوظهور و خطرات قریب الوقوع برای اعراب، به گونه‌ای که صلح در خدمت این مسائل باشد، از تنوع رویکرد با این بحران جلوگیری کند؟

هرچند تاریخ‌نگاران در اغلب، دوست ندارند این پرسش را مورد بررسی قرار دهند که "اگر اتفاقات متفاوتی رخ می‌داد چه؟" اما درک کامل تاریخ بدون مطالعه اوضاع طرف مقابل، عملا دشوار است، همان‌گونه که یک تاریخ‌نگار بریتانیایی می‌گوید:"چرا اتفاقاتی که لازم بود رخ نداد؟" البته گذر زمان امکان درک بهتر تاریخ را  در قالب خوانش دیرتری از تحولات و حوادثی که اتفاق افتاده است، فراهم می کند.

تونی گوت، مؤرخ یهودی آمریکایی که در "کیبوتص" کار می‌کرد و در جنگ ۱۹۶۷، داوطلبانه در ارتش اسرائیل حضور داشت، هنگامی که در بستر مرگ بود، گفت: "اسرائیل یک مغالطه تاریخی و کشوری مربوط به قرن گذشته است."  اما موتی گولانی، مؤرخ یهودی، در کتاب "جنگ‌ها همین گونه اتفاق نمی افتند" معتقد است که "نظامی‌گری صهیونیستی از دهه ۱۹۳۰، جامعه یهودیان را دچار ویرانی‌های بسیاری کرد و باعث شعله‌ور شدن جنگ با اعراب شد." از سوی دیگر، ژنرال ماتيتياهو بيلد، فرمانده سابق نیروی هوایی اسرائیل، در آخر عمر وصیت کرد که روی قبر او نوشته شود: "در اینجا یک یهودی دیوانه خوابیده است که فکر می‌کرد یهودیان قادر به ساختن یک کشور هستند، و او اشتباه می‌کرد."

بی‌تردید، اشتباهات این طرف و آن طرف و سبقت‌بازی‌های سیاسی و تسویه حساب‌های بین‌المللی بر سر مسئله فلسطین، از محدوده منازعه اعراب و اسرائيل فراتر رفته است و جهان عرب تبدیل به جولانگاهی شده است که اسرائيل به گسترش قلمرو خود در آن ادامه می‌دهد، ترکیه با هجوم به خاک شماری از کشورهای عربی در صدد احیای خلافت عثمانی است و تهران در تلاش برای احیای پروژه امپراتوری کهن ایران تحت عنوان جدیدی به نام ولایت فقیه است. از سوی دیگر، رقابت میان آمریکا، روسیه و چین برای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی در جهان عرب همچنان در حال افزایش است.

اکنون ما به عنوان اعراب چه نقشی در این صحنه داریم؟ به چه چیزهایی دست یافته ایم و دستاوردهای ما چیست و به چه اهدافی نتوانستیم برسیم و چرا؟

البته برای رسیدن به یک نتیجه‌گیری عملی که ما را در مسیر بازگشت به واقعیت‌ها و بهبود اوضاع برای پیشرفت سوق دهد، بایستی این گونه بحث‌ها و گفت‌وگوها را در خارج از چارچوب تبادل اتهامات مطرح کنیم.

© IndependentArabia