سالروز شکوهمند رزمایش پروستات رهبری

و نگاهی به ژورنالیسم «پاچه‌مال» و پرزیدنت «پاچه‌ورمال» در رژیم پا در هوا

سپاهی و لباس‌شخصی به ملاقات پروستات شتافتند

ناگهان سر و کله الهام چرخنده پیدا شد که سه سال است ازدواج کرده و ساکن کربلا شده. سایت پربیننده «گویا» از شوهرش هم «رونمایی» کرد که یک آخوند جوان است. این‌ها البته امر خصوصی زندگی این خانم بازیگر و کارگردان بااستعداد است.
 
بله این‌ها مسائل خصوصی است. هرکس بخواهد در زندگی خصوصی هرکس دخالت بکند، غلط کرده. اما از آنجا که روزنامه‌نویس، علی‌الخصوص طنزنویس باید هوشمندی خبری و سیاسی داشته باشد، من مجبورم گمانه‌زنی کنم که قرار است تغییراتی در سیاست عمده کشور روی بدهد. این‌جور موقع ها پیش‌درآمدش معمولاً مطرح‌شدن ناگهانی آقای محمد خاتمی است، اما این بار احتمالاً قرعه فال به نام الهام چرخنده چرخیده. می‌دانیم که الهام خانم در رابطه نزدیکی که با مقام رهبری دارد، در این بزنگاه پریشانی و پادرهوایی حکومت، لابد می‌تواند  مثمر ثمری باشد که یکهو علمش کرده‌اند.
 
الهام را از کجا می‌شناسیم؟ اگر یادتان باشد الهام چرخنده شهرتش از نمایشگاه پروستات اوج گرفت. در آن روزهایی که سران حکومتی، دسته‌دسته در جشنواره پروستات رهبری شرکت می‌کردند، الهام چرخنده هم همراه سرداران و سرلشگران و قپه‌داران سپاه موفق شد بچپّد توی اتاق کوچکی که رهبر معظم و پروستات مبارکشان حضور داشتند.
 
البته همه علاقه‌مندان به ملاقات اختیاری یا اجباری، همیشه موفق به رفتن به داخل اتاق نمی‌شدند اما آمدنشان در دفتر بیمارستان ثبت می‌شد و رسید می‌گرفتند. در بخش دیگری از بیمارستان هم پزشک جراح مقام معظم قرار داشت که حلقه‌های گل به گردن او انداخته بودند و بعضی از عیادت‌کنندگان عالی‌رتبه، انگشت‌های حماسه‌آفرین او را بوسه می‌زدند یا می‌لیسیدند.
 
گذشته، چراغ راه آینده است. برای اینکه بهتر در فضای آن روزها قرار بگیریم تا نقش سازنده خانم چرخنده را در عملیات پروستاتی رهبر بدانیم و از برنامه‌های آتی‌شان باخبر شویم، در این سالگرد پروستاتی، به ۶ سال پیش برمی‌گردیم، همین ایام سال، دو هفته قبل، نیمه شهریور.  و خبر تابناک را می‌خوانیم. (اگرچه اخبار پروستات رهبری خودبه‌خود تابناک است، اما در اینجا روزنامه «تابناک» منظور است. به رسانه‌های دیگر هم می‌رسیم.)
خوب است که در این راستا، شیوه درست خبرنویسی را هم از آن‌ها یاد می‌گیریم.
 
خبر درآوردن پروستات رهبری:
به گزارش «تابناک»، «رهبر انقلاب اسلامی به دلیل عارضه پروستات صبح امروز در یکی از بیمارستان‌های دولتی، تحت عمل جراحی قرار گرفتند که بحمدالله («بحمدالله»، از نظر خبری، مهم است.) این عمل با موفقیت به پایان رسید.»
(نام بیمارستان را از لحاظ امنیتی ننوشته‌اند که تروریست‌ها نروند پروستات را برگردانند سرجایش.) 

 دنباله خبر:
«حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه عزیمت («آستانه عزیمت!» را خوب آمده. عقلشان نرسیده بنویسند: عظیمت) در آستانه عزیمت به بیمارستان برای انجام عمل جراحی، در پاسخ به واحد مرکزی خبر گفتند: من یک عمل جراحی دارم و اکنون عازم بیمارستان هستم.»
«در پاسخ به واحد مرکزی خبر» یعنی چی؟ یعنی واحد مرکزی خبر از ایشان سؤال کرده، ایشان جواب داده است؟ یک‌جوری نوشته‌اند که انگار رهبر معظم داشته همین‌جوری به یک راهی می‌رفته، خبرنگار پریده جلو و مقصد ایشان را پرسیده است... پس حالا پیدا کنید سؤال را:
-کجا قربان با این عجله؟
- کجا عزیمت قربان؟
- در آستانه عزیمت به کجا هستید رهبر معظم؟...
آقا هم خالصاً مخلصاً همان جواب بالا را داده: «ای ی ی ی ی، یه عمل جراحی دارم اکنون .... (اکنون را خوب آمده) اکنون دارم میرم بیمارستان. سلام به همکاران واحد مرکزی خبر برسونید!»
 
حیف که «سؤال» واحد مرکزی خبر را ننوشته‌اند. اگر بخواهیم یک مقدار فولکلوریک تجسمش کنیم این‌جوری می‌شود:
خبرنگار - رهبری کجا می‌ری؟
رهبری - می‌روم مریضخونه، پیش اون دکتر جونه، پروستاتمو عمل کنه، مشکل ادرارمو حل کنه.
 
دنباله خبر درخشان تابناک:
«ایشان افزودند: البته جای نگرانی نیست. این به معنای آن نیست که مردم دعا نکنند لیکن ان‌شاءالله جای نگرانی نیست و یک عمل خیلی معمولی و عادی است.»
خوشبختانه رهبر معظم به واحد مرکزی خبر گفته «جای نگرانی نیست.» بعد دوباره گفته «لیکن انشاالله جای نگرانی نیست» اما وسطش انداخته که نکند مردم دعا نکنند.

«حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان خاطرنشان کردند: ان‌شاءالله لطف خدای متعال شامل خواهد شد و کار‌ها به‌خوبی پیش خواهد رفت.»
البته منظور مقام معظم از «کارها به‌خوبی پیش خواهد رفت»، امور مملکتی نیست بلکه همان کارهای مربوط به پروستات را «خاطرنشان» کرده‌اند. اشتباه نشود.
«خاطرنشان» هم خیلی خوب است. کردنی است. این «خاطرنشان» از روزنامه‌ها و رادیوتلویزیون‌های زمان شاه آمده. فقط هم توی اخبار می‌آید. هیچ جای دیگر در زبان نه گفته می‌شود، نه شنیده می‌شود نه به قلم می‌آید. مثل «ضرب و شتم» به‌جای کتک زدن. حالا ضرب‌اش یک چیزی، شتم‌اش از کجا آمده؟ این جمله را ببینید:
«این دست‌فروش خاطرنشان کرد که مأموران شهرداری او را مورد ضرب و شَتم قرار داده‌اند.» این جمله از لحاظ ژورنالیستی درست است؟ نه خیر. «خاطرنشان» مال آدم‌های مهم است. نمی‌دانم چرا؟  بقیه معمولاً «می‌گویند». دست‌فروش که باشد که همیشه می‌نویسند «مدعی شد!».

دنباله خبر
«حجت‌الاسلام روحانی رئیس‌جمهوری اسلامی ایران در بیمارستان محل بستری رهبر انقلاب حاضر شد و از ایشان عیادت کرد.»
«ایران»‌اش را خوب آمده. «حاضر شد» را هم خوب آمده. «محل بستری» را هم خوب آمده، (یک «شدن» هم طلب ما). وگرنه اگر می‌نوشت «رئیس‌جمهوری در بیمارستان از رهبر انقلاب عیادت کرد» معلوم نبود رئیس‌جمهوری کجا در کدام بیمارستان حاضر شده یا غایب بوده! ۹ تا کلمه را پیازداغش را زیاد کرده‌اند تا دو برابر شود و در شأن پروستات عظمایی باشد.
 
جمله خبری بعدی خیلی تکان‌دهنده و داغ است:
«روحانی در این دیدار، بهبودی و سلامتی کامل رهبر انقلاب را از خداوند متعال خواست.»!
به‌درستی معلوم نیست که آیا دفتر خداوند متعال این خبر را در اختیار روزنامه گذاشته:
«خبرنگار – ببخشید، آقای روحانی با شما تماسی نداشت؟»
«دفتر خدا - بله، آقای روحانی تماس گرفت و بهبودی رهبر انقلاب را از خداوند متعال خواست.»
«خبرنگار – سلامتی چی؟»
«دفتر خدا – بله. آن را هم مطالبه کرد.»
 «خبرنگار – ببخشید، ناقص یا کامل؟»
«دفتر خدا- ایشون کامل خواست. گفت بهبودی و سلامتی کامل»
«خبرنگار-خیلی متشکرم.»
 
شاید هم آقای روحانی خودش خبر را داده به روزنامه:
«خبرنگار-ببخشید جناب رئیس‌جمهور ایران، در بیمارستانِ محل بستری (شدن) رهبر انقلاب که حاضر شدید چه اتفاقی افتاد؟»
«روحانی – عرض شود که بنده گمان کنم که سلامتی ایشان را از خداوند متعال خواستم.»
«خبرنگار – کامل؟»
«روحانی - البته کامل. بنده هرگز سلامتی ناقص برای ایشان از خداوند متعال نخواسته‌ام.»
 
یک احتمال هم هست که خبرنگار کارکشته‌ی روزنامه، گوش ایستاده بوده و موقعی که روحانی با خداوند متعال حرف می‌زده، مطالبات او را متوجه شده و در گزارش آورده. مسلماً آقای رئیس‌جمهوری خواستش را با صدای بلند گفته که مقام رهبری هم بشنود، وگرنه چه فایده؟
 
به‌هرحال خبر مهمی است که ما به خاطر اهمیت آن، و نیز از جهت آموزشی برای علاقه‌مندان به خبرنویسی مدرن، اینجا تکرارش می‌کنیم:
«روحانی در این دیدار، بهبودی و سلامتی کامل رهبر انقلاب را از خداوند متعال خواست.»

اخبار بعد از عمل:
«آقای روحانی حال عمومی رهبر معظم انقلاب را بسیار خوب و همراه با شادابی و نشاط توصیف کرد...»
طوری نوشته‌اند که انگار رهبر معظم بشکن می‌زده و «تَتَق تَق تَق تَتَق دمبکی رو باش» می‌خوانده.

«رئیس‌جمهور دعای ملت ایران برای رهبر انقلاب را دعایی دائمی و مستمر خواند و اظهار داشت: حال عمومی رهبر انقلاب بسیار خوب است، بنابراین مردم اصلاً نباید نگران باشند (آخ آخ) و در کنار دعا برای سلامتی ایشان، همه باید شکرگزار وجود ذی‌جود و سلامت رهبر معظم انقلاب باشند.»
اونکه حتماً، بخصوص که از وجود ذی‌جود ایشان یک تکه کم شده و باید شکرگزار تتمه‌اش ماند.
 
خبر بعدی:
«وی به سفر خارجی از قبل برنامه‌ریزی‌شده خود در عصر امروز نیز اشاره کرد و گفت: تمایل داشتم که در تهران بمانم اما خود رهبر معظم انقلاب فرمودند که این سفر طبق برنامه انجام شود.»
رئیس‌جمهوری مملکت می‌خواسته سفر رسمی خود را به خارج کشور به هم بزند، طرف مقابل را چشم‌انتظار بگذارد و بنشیند کنار پروستات رهبری! که رهبر شرمنده شده، گفته «پاشو جمع کن برو، اینجا دکترها هستند، پرستارها هستند، لگن را هم حداد عادل خالی می‌کند.»
 
 اگر به‌جای حداد عادل می‌نوشتم الهام چرخنده، مناسبت بیشتری می‌داشت و وصل می‌شدیم به اصل مطلب، ولی حقیقت را نباید فدای مصالح کرد. بخصوص که خبر پروستات عمل کردن رهبری با تمام جزئیاتش ثبت تاریخ جمهوری اسلامی خواهد شد و ما پاسخگوی آیندگان خواهیم بود. تاکنون هیچ پروستاتی در ایران، این‌قدر بازتاب داخلی و خارجی و بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و سی‌ان‌انی نداشته و در سطح جهانی به سرخط رویدادهای داغ تبدیل نشده. تا به حال از هیچ ملتی این‌قدر التماس دعا برای یک پروستات مطرح نشده.
گفته می‌شود یکی از علت‌های اهمیت پروستات آقای خامنه‌ای، دوزرده بودن آن بوده است.
روز یکشنبه دنباله این مطلب را می‌گیریم و در آغاز، فهرست اسامی بازدیدکنندگان پروستات را در روز اول به سمع صاحبدلان می‌رسانیم (یاد خانم روشنک بخیر) تا برسیم به الهامی که دور پروستات می‌چرخید... (ادامه دارد)
***  
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه