هشتاد سالگی محمود دولت آبادی؛ صریح و سخت‌کوش، ایستاده بر اصول

در کارنامه ۵۸ سال فعالیت قلمی دولت‌آبادی، بیش از ۳۵ اثر به چشم می‌خورد

 به نظر می‌رسد دولت‌آبادی تصمیم گرفته است به‌جای نوشتن رمان‌های چندگانه و چند جلدی رمان‌های کوتاه‌تری بنویسد-عکس از khosro's Photoblog

محمود دولت‌آبادی در هشتادسالگی همچنان می‌نویسد تا نشان دهد که دود از کنده بلند می‌شود و ریزش قلم‌های او سر ایستادن ندارد. کتاب تازه او اگرچه صفحات زیادی ندارد و کم‌برگ است، ‌اما در عالم ادبیات و داستان‌نویسی ایران یک اتفاق ویژه هست. چراکه هر چه از قلم او تراوش کند برای خواستاران ادبیات ویژه است و او توانسته در این سال‌ها اعتباری برای خود کسب کند که همانا مخاطبان پرشمار آثارش هستند. به همین خاطر است که ناشر اختصاصی آثارش،‌ نشر چشمه، نیز ذوق ورزی به خرج داده و از دهم تا ۱۸ مرداد و هم‌زمان با هشتادسالگی این پیر عرصه نوشتن، کتاب را در ۴۰ کتاب‌فروشی سراسر کشور توزیع می‌کند تا در روزهایی که ویروس کرونا از یک‌سو و «کرونای بی‌تدبیری» دولت تدبیر و امید از دیگر سو، مردمان را سخت تحت‌فشار قرار داده است، رمان تازه دولت‌آبادی فرصت نفس کشیدنی هرچند کوتاه به علاقه‌مندان به کتاب و کتاب‌خوانی بدهد.

دولت‌آبادی در نوشته‌ کوتاهی که در اینستاگرام نشر چشمه منتشرشده، از دوستان و علاقه‌مندان آثارش قدردانی کرده که برای هشتادمین سالروز تولدش به یادش بودند.

یادداشت، عنوانی همدلانه دارد که بازتابی است از شرایط سخت و طاقت‌فرسا این روزهای ایران و ایرانی؛«با دل خونین» که برداشتی است از یکی از ناب‌ترین غزل‌های حافظ:

بادل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی‌ گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

غزلی که حکایت حال اهل‌قلمی پخته روزگار چون دولت‌آبادی است که بساط نکته‌دانی‌اش هرازگاه گسترده می‌شود تا همانند مرد عاقل مورد خطاب حافظ یا سخن دانسته بگوید یا خموشی پیشه کند. اگرچه برخی اظهارنظرهای دولت‌آبادی در مسائل سیاسی و اجتماعی روز منتقدان بسیاری هم داشته است.

رمان‌های کم‌حجم و حضور هرساله

 به نظر می‌رسد دولت‌آبادی تصمیم گرفته است به‌جای نوشتن رمان‌های چندگانه و چند جلدی رمان‌های کوتاه‌تری بنویسد و این‌گونه حضور هرساله خود در فضای نشر کشور را تثبیت کند. به همین دلیل رمان تازه او هم ۱۲۸ صفحه‌ای است با عنوانی متفاوت؛ «اسب‌ها، اسب‌ها از كنار يكديگر». مضمون اصلی رمان پدر است؛ و قهرمان رمان پدری است که درد و رنج‌هایش در قلم دولت‌آبادی ریخته شده است. دولت‌آبادي اين رمان را سال گذشته تحويل نشر چشمه داده است و پیش‌بینی هم این بود که احتمالاً کتاب در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شود، اما شرایط کرونا نمایشگاه را تعطیل کرد. ناشر هم گمان می‌کرد که بتواند کتاب را حداقل در فروشگاه خود رونمایی کند،‌اما بازهم کرونا پیش‌بینی‌ها را بر هم زد تا درنهایت در نیمه تابستان و هم‌زمان با سالروز تولد دولت‌آبادی کتاب عرضه عمومی شود. این کتاب سی و پنجمین اثری است که از این نویسنده منتشرشده است. نخستین اثر او «ته شب» نام داشت که داستانی کوتاه بود که سال ۱۳۴۱ در بولتن مجله (آناهیتا) متعلق به مصطفی اسکویی به همت سعید سلطان‌پور منتشر شد. پس‌ازآن دولت‌آبادی بی‌وقفه نوشت و البته برخی از کتاب‌ها را چنانکه خود گفته است در زندان نوشت که جای خالی سلوچ و روزگار سپری‌شده مردم سالخورده ازجمله آن‌ها بود که در سال‌های قبل از انقلاب طرح و نگارش آن‌ها در زندان رخ داد. همچنان که برای نوشتن رمان کلیدر نزدیک به ۱۵ سال زمان صرف شد. این نوشتن‌ها به‌اندازه‌ای بود که دست نویسنده با مشکلاتی روبرو شد که ازجمله آن‌ها آرتروز دست و یا آسیب‌های مچ دست بود که عموم نویسندگانی که با قلم می‌نویسند و پرکارند با آن روبرو می‌شوند.

در پشت جلد کتاب تازه دولت‌آبادی متنی کوتاه از میانه‌های داستان انتخاب‌شده است که زبان و نثر ویژه او را بازتاب می‌دهد.

«ملک پروان. اگر نتوانم خط و خبری از ثَریٰ برایش ببرم می‌میرد؛ و اگر ملک بمیرد، اگر دق کند نمی‌دانم من سروکارم به چه روزگاری بیفتد! کمِ کمش این است که گور و گم می‌شوم از این عالم اگر تو لجن جوی نفله نشوم. پس اگر راهی به گمانت می‌رسد کاری بکن. من خیالت را از بابت ذوالقدر راحت کردم. آن‌یکی دیگرم پیداش می‌کنم، پیداش می‌کنیم. گفتی اسمش چی بود؟» کریما گفت که مهم نیست؛ «نشد هم نشد!» و چندی گذشت تا بگوید «این هم زنده بودیِ ماست. به یکدیگر می‌رسیم و از کنار هم می‌گذریم. یادی ـ چیزی از خودمان در دیگری باقی می‌گذاریم یا باقی نمی‌گذاریم؛ و هرکدام به‌محض گذر از کنار شانه‌ی هم در پاشنه‌ی پای دیگری گم می‌شویم؛ چه اهمیتی دارد! مرحبا جنم خوبی بود، خیلی فکری‌اش می‌شوم. نگرانم حیف شده باشد با آن بی‌باکی‌ای که داشت.»

چاپ سی‌‌و‌چهارم کلیدر

هم‌زمان با انتشار تازه‌ترین رمان دولت‌آبادی، انتشارات فرهنگ معاصر چاپ سی و چهارم رمان ده‌جلدی کلیدر دولت‌آبادی را نیز در پنج مجلد روانه بازار نشر کرده است. رمان کلیدر در ده جلد و ۲۵۶۲ صفحه نوشته و اوایل دهه شصت منتشر شد. اگرچه در سال‌های میانی دهه ۷۰ رمان به بن‌بست ممیزی وزارت ارشاد خورد و صفحه‌هایی از رمان که بدن برهنه مارال (‌یکی از شخصیت‌های اصلی داستان کلیدر) هنگام آب‌تنی در چشمه‌ای را توصیف می‌کند، با ایراد ممیزان روبرو شد که همین امر مشکلاتی را برای ناشر و نویسنده در تجدید چاپ اثر ایجاد کرد که درنهایت با کوتاه آمدن وزارت ارشاد روند انتشار اثر از سر گرفته شد. این اثر به‌نوعی مهم‌ترین کتاب دولت‌آبادی و البته یکی از مهم‌ترین رمان‌های تاریخ ادبیات معاصر ایران است که همچنان خواستاران بسیاری دارد.

اهمیت این رمان به‌اندازه‌ای بود که در سال‌های میانی دهه هشتاد، انتشارات فرهنگ معاصر به صرافت یک برنامه ویژه برای انتشار بیستمین چاپ آن افتاد. ناشر در هماهنگی با آقای دولت‌‌آبادی به سراغ محمدرضا درویشی به‌عنوان آهنگساز اثر رفت و از او خواست که قطعه‌ای با محوریت رمان کلیدر بنویسد و اجرا کند. کار نوشته و با ارکستر بزرگ یکی از کشورهای اقماری شوروی سابق اجرا شد؛ اما نتیجه نه دولت‌آبادی را راضی کرد و نه ناشر و نه حتی افکار عمومی را. دولت‌آبادی بعدها گفت که در این اثر رنگ و بویی از موسیقی خراسان و منطقه خود را نیافته بود.

شهرت این رمان به‌اندازه‌ای بود که شورای شهر سبزوار در سال ۱۳۹۸ خیابان تازه تأسیس سهراب ۴ معروف به گل‌افشانی در شهر سبزوار را به خیابان کلیدر تغییر نام داد تا شاید برای نخستین بار باشد که نام یک رمان بر خیابانی در ایران نهاده می‌شود.

پیش از آن‌هم سبزواری‌ها تمبری را هم به نام دولت‌آبادی و در حضور او منتشر کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

دولت‌آبادی و دیدگاه‌های جدل ساز

محمود دولت‌آبادی اما تنها یک رمان‌نویس نیست. او نویسنده‌ای در قامت یک روشنفکر است که از سال‌های قبل از انقلاب تا همین سال اخیر که موضع‌گیری‌هایی در دفاع از قاسم سلیمانی انجام داد، دیدگا‌ه‌هایش محل نزاع و چالش مخالفان و موافقان قرارگرفته و می‌گیرد. تا جایی که حتی برادرش نیز علیه او دست ‌به‌قلم برد و به نقد دیدگاه‌ها و موضع‌گیری‌های سیاسی او پرداخت.

او همه گاه یکی از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران بود که در مقابله با سانسور بارها و بارها سخن گفت و اعتراض کرد. کتاب «کلنل» او به‌رغم آنکه تا مرحله مجوز و انتشار هم پیش رفت، اما درنهایت نتوانست در داخل کشور فرصت انتشار پیدا کند و نسخه‌‌های بی‌کیفیتی از آن به‌صورت زیرزمینی و غیرمجاز منتشر شد که صدای اعتراض دولت‌‌آبادی را نیز بلند کرد. نسخه‌ اصلی این رمان ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شد.

دولت‌آبادی فعال سیاسی نیست اما موضع‌گیری‌های سیاسی او در بزنگا‌‌ه‌های سیاست ایران جدل خیز بوده است. از دفاع از نامزدی خاتمی، تا حمایت از هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات سال ۸۴ تا حمایت از میرحسین موسوی در سال ۸۸ و جدال قلمی او با عبدالکریم سروش که از مهدی کروبی حمایت کرده بود تا حمایت از روحانی در سال ۹۲ و البته انتقاد از روحانی در چند ماه اخیر.

همه این فعالیت‌ها نشان می‌دهد که او نفس به نفس با تحولات سیاسی و اجتماعی ایران به‌پیش می‌آید و سعی دارد تنها نویسنده و رمان‌نویس نباشد.

در هشتادسالگی البته دولت‌‌آبادی یک‌چیز کم دارد. جایزه نوبل. جایزه‌ای که سالیانی است بحث دادن آن به او مطرح است اگرچه منتقدان او می‌گویند آثارش به دلیل بافت محلی و نداشتن پیامی جهان‌شمول نمی‌تواند به این جایگاه برسد؛ اما به نظر می‌رسد اگر دقیق‌تر بخواهیم داوری کنیم، می‌توانیم او را شایسته این جایزه بدانیم. جایزه‌ای که به نظر می‌رسد نوبل ادبیات به فرهنگ و ادبیات ایران بدهکار است و می‌تواند در یکی دو سال آینده نصیب مهم‌ترین نویسنده زنده و حی و حاضر ایرانی شود.

بیشتر از فرهنگ و هنر