بدرالزمان قریب؛ زنی مسلط به کتیبه‌های باستانی

پژوهش‌های بدرالزمان قریب، گستره فرهنگ ایران باستان را وسعت و معنایی تازه بخشید

بدرالزمان قریب، پایان‌نامه دکتری خود را با عنوان تحلیل ساختاری فعل در زبان سُغدی نوشت - عکس از همشهری‌آن‌لاین

در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران هستند چهره‌هایی که خطی ویژه را در پژوهش و تحقیق به نام خود باز می‌کنند و آن را به کمالی می‌رسانند که آن عنوان تقریبا به نام آن‌ها سند می‌خورد و مهر و نشان می‌یابد.

دکتر بدرالزمان قریب از چنین قبیله‌ای بود. یکه و تنها و با عزمی آهنین بیش از هفت دهه هر گوشه این کره خاکی را در نوردید تا زبان سغدی را به جایگاه و پایگاهی برساند که امروز فرهنگی دو جلدی از آن در دست داریم و البته در دنیای زبان‌شناسی نیز نامی و اعتباری برای ایران به ارمغان آورده است.

بدرالزمان قریب سه شنبه ۷ مرداد و در ۹۱ سالگی درگذشت. در حالی که به گفته مدیران فرهنگستان زبان و ادب فارسی به بیماری کرونا مبتلا شده بود. اگر چه پیش از آن هم از کارافتاده شده بود اما خود را به جایگاهی رسانده بود که تنها بانوی دارای عضویت پیوسته این فرهنگستان لقب گیرد.

بدرالزمان از خانواده‌ای نسبتا ریشه‌دار برخاسته بود و پیکرش نیز روز ۸ مرداد در مرقد خانوادگی خاندان قریب، در حضرت عبدالعظیم ری به خاک سپرده شد.

نور بر تاریکی‌های یک زبان باستانی

نگاهی به کارنامه کاری و زندگی شخصی بدرالزمان، نشان می‌دهد که زندگی او یکسره وقف تحقیق و پژوهش شده بود، به نحوی که حتی ازدواج هم نکرد و از خود میراث انسانی بر جای ننهاد. این بانوی خستگی‌ناپذیر، آخرین فرد از میان برادران و خواهرانش بود که در قید حیات بود. در مقابل اما، تجربه‌ها و مواریث معنوی بسیاری از او در زمینه زبان‌شناسی بر جای مانده است.

به خصوص زبان سغدی که زبان زنده و جاری جاده ابریشم پیش از هزار سال قبل بود و برای فهم بسیاری از مکتوبات به جای مانده از این زبان در آن دوران، نیاز بود که این زبان فهم و درک شود و زوایای گوناگون آن بازشناسی شود تا بتوان آن کتیبه‌ها و دست‌نوشته‌ها را خواند و این گونه بر گوشه‌ای دیگر از تاریخ این مرز و بوم نورتاباند و زوایای تاریک و سایه‌افکن آن را روشن ساخت.

زبان سغدی آن چنان که خانم قریب در مدخل این زبان در دانشنامه زبان و ادب فارسی‌نگاشته است: «یکی از زبان‌های ایرانی میانه شرقی است که از قرن نخست تا سیزدهم میلادی در گستره جغرافیایی بزرگی از دریای سیاه تا مرزهای غربی چین، مردمانی ایرانی‌تبار بدان‌ها تکلم می‌کردند… و به دلیل همین گسترده وسیع دانشمندان آن را زبان میانجی جاده ابریشم نام نهاده‌اند.» (مدخل زبان سغدی-جلد سوم دانشنامه زبان و ادب فارسی-ص ۶۷۷)

نگاهی به همین مدخل نشان می‌دهد که او تا چه اندازه در این زبان عمیق شده است و تمامی وجوه آن را از جنبه‌های تاریخی، گویشی، نحوی و دستوری، زبان‌شناسانه مورد بررسی قرار داده و کاربردهای این زبان را هم با دقت وظرافت بازگفته است.

آن چنان که خانم قریب در این مدخل نسبتا کامل ۱۱ صفحه‌ای سخن رانده ‌است، عمده مطالبی که از زبان سغدی در مناطقی چون تاجیکستان، پاکستان، ازبکستان و مغولستان روی کتیبه‌ها و سکه‌ها به جای مانده است، مربوط به آیین‌های دینی است. اگر چه برخی از این مطالب به داروها و موارد پزشکی و حتی مواردی هم به داستان‌های کوتاه و از جمله داستان رستم ارتباط دارد که در جایی دیگر و در مقاله‌ای بلند از خانم قریب منتشر شد. مقاله‌ای که در پانوشت آن توضیح داده شده است که نخستین بار دکتر احسان یارشاطر به اهمیت این زبان پی برد و «دکتر یارشاطر علاوه بر ترجمه داستان رستم، مقدمه مفصل درباره زبان سغدی نوشت که تا آن جا که یاد دارم، اولین نوشته درباره زبان سغدی به فارسی است.» (مقاله رستم در روایات سغدی- وب‌سایت مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی- ۱۲آذر ۹۳ به نقل از روزنامه‌اطلاعات)

زندگی محققانه

در مصاحبه بلندی که مجله کتاب ماه ادبیات و فلسفه در خردادماه ۱۳۸۲ با خانم قریب انجام داده است. تقریبا وجوه مختلف زندگی، شخصی، کاری و فرهنگی او از زبان خودش توضیح داده شده است. در این گفت‌وگو که سه شاگرد برجسته او حضور داشتند (دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور، دکتر مجتبی منشی‌زاده و دکتر زهره زرشناس) خانم قریب می‌گوید که در خانواده‌ای فرهنگی رشد یافت که مادر و پدرش اهل شعر و ادب و دین و فرهنگ بودند، در اوان زندگی ناراحتی چشمی به سراغش آمد که مدت‌ها او را از خواندن محروم کرد، اما در نهایت توانست بر این مشکل جسمی فایق آید و به عشقش که تحصیل و خواندن بود بپردازد و در نهایت در سال ۱۳۳۶ با کسب رتبه اول رشته زبان و ادبیات فارسی لیسانس گرفت و در دوره دکتری نیز محضر بزرگانی چون، بدیع‌الزمان فروزانفر، عبدالعظیم قریب، ابراهیم پورداود، احسان یارشاطر، محمد مقدم، مدرس رضوی را درک کرد. این اندوخته او را به سمتی رهنمون کرد که برای ادامه تحصیل به غرب ودانشگاه پنسیلوانیا و سپس برکلی برود و محضر برخی از چهره‌های برجسته زبان‌شناسی و شرق‌شناسی مانند پروفسور هنینگ و پروفسور درسدن، را درک کند و در ادامه به دانشگاه میشیگان رفت و محضر جورج کامرون را هم نیز درک کرد.

به گفته خانم قریب «جورج کامرون در آن سال درس زبان عیلامی نمی‌داد… اما می‌گفت هر وقت خواستی به دفترم بیا تا درباره فارسی باستان با هم حرف بزنیم. من می‌رفتم به دفترش و او لیتکست‌هایی (نوعی گرده‌برداری) که از بیستون آورده بود و در گوشه‌ای از دفترش قرار داشت را باز می‌کرد و می‌گفت: می‌توانی این‌ها را بخوانی و وقتی من می‌خواندم خیلی خوشش می‌آمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکس‌ها صحبت می‌کرد. … با جورج کامرون درباره خط میخی و فارسی باستان مدت‌ها بحث می‌کردم» (کتاب ماه ادبیات فلسفه خرداد ۱۳۸۲- ص۸)

فرهنگ سغدی؛ تولد رستمی دیگر در ادبیات و زبان‌شناسی ایران میانه

مهم‌ترین اثر بدرالزمان قریب بی‌تردید کتاب فرهنگ سغدی است که نه تنها در ایران بلکه در دنیای زبان‌شناسی نیز اثری منحصر به فرد، کاربردی و اثر گذار بوده و هست.

این کتاب که جایزه کتاب سال را نیز برای مولفش به ارمغان آورد، به گفته دکتر زهره زرشناس «یکی از مهم‌ترین رویدادهای علمی در زمینه زبان‌شناسی در ایران سده گذشته بوده است… که مورد ارجاع اساتید و دانشمندان اروپایی هم هست. برای نمونه در آخرین مقالاتی که از زوندرمان دیده‌ام، به این کتاب ارجاع داده شده، حتی دانشمندانی که با زبان سغدی خیلی آشنا نبودند، به وسیله این کتاب آشنا شدند. از جمله دوشن گیمن می‌گفت که من با این کتاب با یکی از شاگردانم زبان سغدی می‌خوانم» (همان-ص ۱۶)

خانم کتایون مزداپور نیز انتشار این فرهنگ را به تولد رستم در شاهنامه تشبیه کرد و گفت: «همان طور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمده، فقط به یاری بیش از ۲۰ سال تلاش شبانه‌روزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبان‌شناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است.» (همان-ص۱۶)

درباره همین کتاب دکتر ژاله آموزگار نیز در شب بخارای شهریورماه ۱۳۹۶ نکته‌ای را بیان کرد که از اهمیت این کتاب و نقش آن در تاکید بر شناخت گستره و پهناوری نفوذ فرهنگ ایران در آن سال‌ها خبر می‌دهد.

«زمانی که اثر ارزنده و ماندنی فرهنگ سغدی خانم دکتر قریب منتشر و به عنوان کتاب سال برگزیده شد، ما همگی به خود بالیدیم؛ چون این رویداد نشان درخشنده از فرهنگ ریشه‌دار این سرزمین بود و پاسخی محکم به کسانی که با نگاهی نه چندان مهربانانه به ادبیات باستانی ما می‌نگرند. از سوی دیگر با سندی خیلی محکم و پایدار و با مقدمۀ مبسوط و سودمند که سخن از گسترش فرهنگ ارزنده ایران در ماوراء مرزهای سیاسی معنی داشت، فرصتی می‌داد بلندتر به گوش همه برسانیم که مرزهای سیاسی با مرزهای فرهنگی فرق دارند. وقتی سخن از گسترۀ فرهنگ ایرانی می‌کنیم به راحتی می‌توانیم آن را در شرق تا سیحون و جیحون بکشانیم؛ در شمال تا دشت‌های اوراسی و جنوب روسیه پیش برویم؛ در غرب تا میان‌رودان و در جنوب تا ساحل فیروزه‌فام خلیج فارس.»

ذوق شعری و آفرینش خلاقانه

بدرالزمان قریب اما تنها در زمینه پژوهش ادبی نبود که تلاش می‌کرد. در زمینه‌های خلاقه ادبی نیز صاحب ذوق بود. از جمله اشعاری از او برجای مانده است که نشان از ذوق ادبی او در آفرینش شعری می‌دهد.

در همان گفت‌وگوی بلند می‌گویدکه نخستین بار ۱۴ ساله بود که شعری سرود. پدرش با شعرگویی‌اش مخالف بود اما عموی ادیبش تشویقش می‌کندکه شعر بگوید. خاطره‌ای را از نخستین شعرش گفت که از نگاه اجتماعی و انسان‌دوستانه او خبر می‌داد.

«شبی گدایی دم در آمد و غذایی می‌خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این ماجرا یک شعر جدی گفتم که گدایی را کسی دیگر کرد و غذا به کسی دیگر رسید:

که آن با زبان جور منت کشید

به این بی‌زبان روزی و نان رسید» (همان-ص۱۷)

بعدها که دوران دانشجویی او با کودتاى ۲۸ مرداد، هم‌زمان شده بود و او با علاقه به دکتر مصدق به عنوان کسى که از حقوق این مملکت دفاع کرده، قصیده‌اى را براى مصدق مى‌گوید و به واسطه دکتر محمد قریب که از فامیل‌هاى نزدیکش بوده و دوست مهندس بازرگان، آن را به دکتر مصدق مى‌رساند. قصیده‌ای که مطلع آن چنین است:

«اى روشنى دیده ایران چگونه‌اى

تنها نشسته گوشه زندان چگونه‌اى» (مدخل بدرالزمان قریب در سایت انسان‌شناسی- ۲۹ تیر ۱۳۹۳)

اکنون که به کارنامه ۷۰ سال تلاش و کوشش کم‌مانند بدرالزمان قریب نظر می‌افکنیم می‌توانیم افقی را که او به روی پژوهش‌های زبان‌شناسانه گشود به خوبی تصور کنیم. افقی که بانوی باستان‌شناس نامی، دکتر ژاله آموزگار در شب‌ بخارای ویژه بدرالزمان قریب (۲۸ شهریور ۱۳۹۶) به خوبی تصویر کرد. « زمانی که در حدود سال ۱۳۴۵ پس از گرفتن دکتری و گذراندن پایان‌نامه دربارۀ زبان سغدی خدمت فرهنگی و دانشگاهی خود را در ایران آغاز کرد، مفهومی گنگ از زبان سغدی در ذهن دست‌اندرکاران دانشگاه‌ها بود و اکنون پس از گذشت این سالیان این دانش چنان در ایران پا گرفته است که متخصصان معتبر و متعددی در زبان و فرهنگ سغدی داریم که در محضر این بانوی دانشمند تربیت یافته‌اند؛ و خود به دیگران آموخته‌اند؛ و کرسی‌های دانشگاه‌های ما را زینت بخشیده‌اند.»

بیشتر از فرهنگ و هنر