ترس ابتلا به کرونا همراه با اضافه وزن

تنها دشمن ما در مقابله با چاقی هله‌هوله نیست بلکه محصولات به ظاهر سالم است

نمی‌دانم چرا فکر می‌کنم بخشی از این بحران چاقی باید زیر سر محصولاتی باشد که ادای سالم بودن درمی‌آورند و باقی اطلاعات تغذیه‌ایشان را به زیر فرش جارو می‌کنند - PIXABAY

اتفاق عجیبی افتاد. ناگهان دیدم با یک حرف بوریس جانسون موافقم؛ یا دستکم با بخشی از آن.  

به نظر می‌رسد اضافه وزن خطر ابتلای شدیدتر را به ویروس کرونا بیشتر می‌کند. در انگلستان بیش از ۶۰ درصد بزرگسالان اضافه وزن دارند یا چاق‌اند و ظاهراً حمایت از راه‌های سالم کاهش وزن و تشویق مردم به این کار خوب است.

خوشحالم که می‌بینم رویکرد دولت در طرح پیشنهادی‌اش این نیست که برای مبارزه با چاقی باید همه یک اندازه شوند. علاوه بر اقداماتی که برای تشویق مردم به انتخاب غذاهای سالم‌تر انجام می‌شود، باید برای تربیت «مربی کاهش وزن» نیز سرمایه‌گذاری مالی کرد، مربی‌هایی که به مردم در مورد برنامه غذایی و سبک زندگی مشاوره بدهند (البته برایم جالب است ببینم آیا به نهادهای ارائه‌دهنده خدمات ضروری سلامت روان نیز بودجه‌ای تعلق می‌گیرد تا به کسانی که دچار اختلالات غذا خوردنند کمک کنند یا نه).

اما وقتی دیدم در این طرح پیشنهاد شده مقدار کالری غذاها به فهرست رستوران‌ها اضافه شود، پخش تبلیغات غذاهای فوری قبل از ساعت ۹ شب ممنوع شود، و با ممنوعیت طرح‌های «یکی بخر دوتا رایگان ببر» می‌خواهند مانع از پر شدن چرخ‌دستی‌های خرید مردم از شکلات و چیپس شوند، دست از هورا کشیدن برای این طرح برداشتم. چرا؟ چون این کارها فایده‌ای ندارد.

بله، وقتی به رستوران هندی محله می‌روم دانستن این که کالری یک وعده قورمه ۵۰۰ تا بیشتر از یک وعده ویندالو است، ممکن است کمی در انتخاب آگاهانه غذا به من کمک کند. اما بیایید با خودمان روراست باشیم. وقتی آدم تصمیم می‌گیرد از بیرون‌برها غذا بگیرد، یعنی می‌خواهد دستکم همین یک شب را بی‌خیال غذای سالم شود.

وقتی تصمیم می‌گیریم دخل چند بسته چیپس را جلوی تلویزیون دربیاوریم هم به همین ترتیب است. ورقه‌های چیپس پنیر و پیاز را یکی پس از دیگری با اشتیاق بالا نمی‌اندازم چون خیال می‌کنم پیازش جزو پنج وعده سبزیجاتی حساب می‌شود که هر روز باید بخورم؛ یا نمی‌نشینم خرت خرت چیپس پرکالری بخورم چون از موز یا سیب ارزان‌تر است. در حالی که می‌دانیم ارزان‌تر نیست.

ممکن است رو به چاقی باشیم، ولی خنگ که نیستیم. مردم خودشان می‌دانند یک بسته پر از ژله‌های کوچک به احتمال زیاد چیزی جز قند خالص در پوشش ژله نیست. اما می‌دانید قضیه چیست؟ آدم وقتی دست دراز می‌کند خوراکی دلخواهش را بردارد دیگر به فکر این چیزهایش نیست.

برای مهار این رفتار در حالت حاد آن باید به سلامت روان فرد توجه کرد. اما بیشتر آدم‌ها هر از گاهی خودشان را به خوراکی‌ای که دوست دارند مهمان می‌کنند و فکر نمی‌کنند این کار ایرادی داشته باشد. در هریک از این دو حالت وقتی داریم خوراکی‌ها را از درون بسته‌های رنگارنگ بیرون می‌آوریم و با ولع می‌بلعیم خودمان دقیقاً می‌دانیم داریم چه می‌کنیم.

دولت اگر می‌خواهد کاری کند به نظر من مهم‌ترین کارش این است که به دشمنی که این وسط وجود دارد توجه کند. فروشگاه‌های ما پر از اسب‌های تروا، یا همان غذاهای پرکالری هستند که درون بسته‌بندی‌ها پنهان شده‌اند. درست است که روی هر محصولی که می‌خریم مقدار کالری موجود در آن را خواهند نوشت، اما بیشتر مردم هنگام خرید فقط به آن قسمتی که مشخص‌تر روی بسته نوشته توجه می‌کنند، و نمی‌روند نوشته‌های ریز پشت آن را بخوانند.

نمی‌دانم چرا فکر می‌کنم بخشی از این بحران چاقی باید زیر سر محصولاتی باشد که ادای سالم بودن درمی‌آورند و باقی اطلاعات تغذیه‌ایشان را به زیر فرش جارو می‌کنند.

این نکته اخیراً در ذهنم پررنگ شد وقتی داشتم برنامه‌ای راجع به یک تولیدکننده مشهور شکلات می‌دیدم که نسخه کم‌قندتر محصولاتش را هم تولید می‌کرد. هنگام تماشای برنامه به ذهنم رسید کالری شکلات‌های اصلی در واقع نباید از این نسخه جدیدتر و فضیلت‌فروشانه خیلی بیشتر باشد. بله باید مردم را به مصرف کالری کمتر تشویق کرد، اما در عین حال باید حواسمان باشد که ایجاد چنین تغییراتی لزوماً باعث کاهش مقدار کالری مصرفی نمی‌شود.  

از طرفی در فروشگاه‌ها محصولاتی که رویشان نوشته «بدون قند افزوده» در واقع اعتماد مشتریان را جلب می‌کنند و به آنان می‌باورانند که کالاهای بسیار پرخاصیتی هستند. اما وقتی نوشته‌های ریز روی آن‌ها را بخوانیم می‌بینیم بله شاید قند افزوده نداشته باشند اما خود به خود حاوی قندند.

من نشانه‌های خطر را در عباراتی مانند «با مزه ملایم‌تر» (پس نه لزوماً با کالری کمتر؟)، «حاوی میوه واقعی» (اگرچه نه آن مقداری که مشتری خیال می‌کند) یا «بدون چربی» (ولی سرشار از قند، طعم‌دهنده‌ها و افزودنی‌ها) نیز می‌بینم. در واقع هرچه سعی کرده باشند در مورد سلامت محصولی بیشتر سروصدا کنند بیشتر مشکوک می‌شوم مبادا چیزی را از مشتری پنهان می‌کنند.

اعتراف می‌کنم خودم در گذشته درگیر عادت‌های غذایی‌ام بوده‌ام و در فرایند آن درگیری به چنان دانش جامعی در مورد کالری غذاها رسیدم که شاید بتوانم با نگاه کردن به هر خوراکی ارزش غذایی آن را تخمین بزنم. حالا رابطه سالم‌تری با خوراکی‌ها دارم، اگرچه هم‌چنان گاهی نوشته‌های روی بسته‌بندی‌ها را می‌خوانم. یک علت این کارم این است که وسواس وارسی  دارم، اما بیشتر به این علت است که دلم می‌خواهد حقیقت پشت پرده تولیدکنندگان مواد غذایی را بدانم.  

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)



اما دانش وسواس‌گونه من در مورد خوراکی‌ها از حد عادی بسیار بیشتر است (لازم هم نیست که باشد)، به همین دلیل ناراحت می‌شوم وقتی می‌بینم مشتری‌ای که اضافه وزن دارد سعی می‌کند کار درست را انجام بدهد و به همین دلیل ممکن است ماست میوه‌ای را بردارد که رویش نوشته به هضم غذا کمک می‌کند، و متوجه نیست کالری هر بسته از این ماست از دو بند انگشت شکلات کیت‌کت بیشتر است (می‌دانید مشکل کجاست؟ اگر شما هم مثل من باشید، وقتی هوس شکلات می‌کنید به خودتان حال می‌دهید و کمی می‌خورید و احساس رضایت هم می‌کنید، در حالی که ممکن است یک سطل پر از ماست میوه‌ای هم به شما آن حس رضایت را ندهد).

حتی انگار نوشته‌های پشت بسته‌ها را هم طوری طراحی می‌کنند که گیج‌کننده باشد. مواظب آن‌هایی که نوشته‌اند هر «وعده» حاوی مقدار کمی کالری است باشید و مطمئن شوید منظورشان از «یک وعده» دقیقاً چیست. راهنمایی: منظورشان احتمالاً کمتر از آن مقداری است که خیال می‌کنید.

واضح است که تولیدکنندگان مواد غذایی می‌خواهند محصولاتشان را بفروشند و محتوا و ارزش مواد غذایی هرچه باشد آن را با افتخار روی بسته‌بندی‌ها اعلام می‌کنند.

اما اگر دولت می‌خواهد با مداخله در این امر پیشنهادهای ویژه خرید را حذف کند و اطلاعات مفید به مردم بدهد و به آن‌ها بگوید یک بشقاب مرغ سرخ‌شده به سالمیِ سالاد نیست، شاید باید نگاه دقیق‌تری به بازار مواد غذایی بیاندازد که کودکان را تشویق می‌کند با خوردن پنیر پرورده استخوان‌هایشان را محکم‌تر کنند یا پرک غلات «با قند کمتر» (اما البته شیرین) در دهان بخیسانند به جای آن که از خوردن بیسکویت کامل گندم یا حتی بهتر از آن، یک دانه سیب، لذت ببرند.

این روزها قانون کلی من این است. وقتی یک خوراکی بیش از آن سالم به نظر می‌رسد که حقیقت داشته باشد، لابد یک جای کار می‌لنگد. اگر کم‌چربی باشد، احتمالاً پرقند است. اگر بدون شکر باشد، احتمالاً سرشار از شیرین‌کننده‌های مصنوعی است. اگر ادعا می‌کند «سبک» است، یادمان باشد فهم ما از این واژه ممکن است با کسی که نوشته‌های روی بسته‌بندی را نوشته یکی نباشد. بگذارید دیگر در مورد شیرینی‌های گرانولا روضه نخوانم.

متأسفانه در مورد کاهش وزن هیچ راه میان‌بر و معجزه‌آسایی وجود ندارد، و البته که باید کسی را که می‌خواهد چند کیلو وزن کم کند تشویق کرد خوراکی‌های خوب را انتخاب کند.

اما اگر خوب و بد بودن گزینه‌ها واضح نباشد و اگر ببینیم خریدن خوراکی محبوبمان حس بهتری به ما می‌داد تا حالا که کالایی را خریده‌ایم به صرف این که نوشته روی بسته‌اش مدعی است سالم‌تر است، آن‌وقت هرقدر هم که نیتمان خیر باشد باز هم امیدی نیست به هدف برسیم.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه