من تعجب میکنم که چطور ترس و وحشتمان ما را وادار کرده که روسیه را به هک کردن اطلاعات پژوهشی بریتانیا درباره کووید-۱۹ متهم کنیم؟ در بحبوبه بیماری همهگیر جهانی و با وجود تارنماهای جهانگستر و آزاد و اندیشیدن به نمونههایی مانند تیم برنرز- لی و یا خبر انتشار ژنوم ویروس توسط چین دراولین فرصت، چرا ما این همه از مالکیت معنوی پژوهش خود محافظت میکنیم؟ من اوایل این هفته عنوانهای خبری زیادی از روسیه درباره تکمیل مرحله اول واکسن ندیدهام. آیا خود را آماده میکنیم که بگوییم هر موفقیت روسیه در این زمینه نتیجه هک کامپیوتری آنهاست؟ دوباره میگویم، ما به همکاری جهانی نیازمندیم نه محافظت ملی: تولید و پخش (دارو) به چنین همکاریای بستگی دارد، پس حالا شروع کنید.
پیتر اسمیت ــ سولن نورفولک
به نظرمن داستان جاسوسی درباره واکسن بسیار ناامیدکننده است. من فکر میکردم که جامعه علمی بینالمللی در مواجهه با این خطر جهانی به واقع در کنار یکدیگر مشغول به کار باشند. اما نه، تمام آنچه دارد رخ میدهد، در سطوح ملی و تجاری است. آیا چنین چیزی اصلا در جامعه علمی وجود دارد، یا این که این امر فقط در مواردی که پولی برای ساخت آن موجود نیست صدق میکند؟
جان بارنت آلوچرچ، ورسسترشایر
مطمئن شوید که ما ریاکار نیستیم
حالا که ریاست کمیته اطلاعات و امنیت در دستان امن و مطمئن نماینده محروم (از حق رأی) توری است نه در دست یک فرد نمایشی (اشاره به برنامه تلویزیونی ماپت شو) و همچنین قراراست که گزارشهای مشارکت روسیه در همهپرسی برگزیت به زودی منتشر شود که آن هم احتمالا با قوانین آتی تسهیل قرنطینه همزمان میشود، آیا میتوانیم به بیانیهای از سازمان امنیت سابیری (ISC) امیدوار باشیم تا به ما اطمینان دهد که نه بریتانیا و نه متحدانش تا کنون در چنین موارد مشابهی دخالت نداشتهاند؟
الن مک کی ایست لوتیان
اگر حتی یک علت برای قدردانی از دادگاههامان باشد، این دلیل خودش را به خوبی روز پنج شنبه نمایان کرد. فکر نمیکنم تحت هیچ شرایطی بتوانیم تصمیم بگیریم که مردم را از حق ارائه کامل و درست پروندهشان در دادگاه منع کنیم. اگر چنین حقی را انکار کنیم، در آن صورت چگونه ملتی خواهیم بود؟ در مورد تصمیم دادگاه راجع به نتیجه پرونده بگوم چیزی اعلام نشده و البته نباید هم اعلام شود. اما آنچه مهم است، گفته شده و پرونده او باید زمانی شنیده شود که آمادگی لازم وجود داشته باشد.
استیو مامبی لندن
بقیه کجا هستند؟
اوایل شب پنجشنبه یکی از عجیبترین و نامعمولترین تجربههای زندگیام دست داد که نزدیک به ۶۴ سال پیش هم رخ داده بود. برای اولین بار بعد از نیمه مارس (قرنطینه)، سوار قطار باکینگهام شایر به سمت لندن شدم. انگار در یکی از قسمتهای فیلم های مربوط به آینده بودم که نشان میدهد بلایی از راه رسیده و جز چند نفر، بقیه مردهاند.
قطاری که با آن سفر میکردم، در بهترین وضعیت خود حتی بیشتر از نیم دوجین مسافر هم نداشت. ایستگاه مریلبون که معمولا برای پیاده شدن از روی سکو آن و حرکت به سمت دستگاههای بلیتخوان، باید از میان گروهی از افراد که از جهت مقابل میآمدند، تقلا میکردم، حالا تنها ۳۰ یا ۴۰ رهگذر داشت که در اطراف این سیستم جدید یک طرفه، قدم میزدند.
بعد دوباره در مسیر باکرلوو لاین به سمت میدان آکسفورد سیرکس که قبلا به زور جای نشستن پیدا میکردم و اغلب هم مثل ماهی ساردین له شده بودم، بیشتر از ۱۵ نفر هم در کل قطار نبودند. باید بگویم که کاملا شوکه شده بودم، چرا که ادامه این پیامدها برای اقتصاد کشورمان واقعا هراسآور است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
زندگی در باکینگهام شایر نیمهروستایی (جایی که پدیده ها در بازگشت به وضعیت عادی خود از خیلی جهات خوب به نظر میرسند) من را برای این لندن کاملا خالی شده، آماده نکرده بود. البته در اوج قرنطینه چند باری برای خرید از یکی از دوستان گذارم به گودج استریت افتاده بود و ایستاده بودم تا از میدان کاملا خالی پیکادلی سیرکس چند عکس بگیرم.
کافهها، رستورانها، میخانهها، تئاترها، سینماها و گالریها با ادامه خانه ماندن ما دوام نمیآورند( مگر آن که دولت به آنها کمک کند.) اگر میخواهیم زندگی به معمولترین حالت ممکن برگردد،همه باید وظیفه خود را برای شروع زندگی دوباره انجام دهیم.
کریس سانتری باکینگهام شایر
بیاحترامی به افراد مسن را متوقف کنید
شما مقالهای را از کاترین لوکس منتشر کردید که میگفت نسلهای مسنتر با امتناع ازپوشیدن ماسک، زندگی افراد جوانتر را به خطر میاندازند. چه جمله ناخوشایند و عجیبی بود. اگر این نویسنده تلاش برای رواج تقابل بین نسلها را که به اندازه کافی طولانی بوده، متوقف کند تا نگاهی به سوپرمارکتهای محلی بیندازد، خواهد دید که تمام نسلها یکسان نافرمانند و البته بیشتر کسانی که ماسک پوشیدهاند، افراد مسن هستند.
این مسئله فقط موضوعی سنی و نسلی نیست. اگرچه این نویسنده پوشیدن ماسک را با نصب نشان شقایق (گل سینه یادبود جنگ جهانی دوم) و یا واژگون کردن مجسمه ترکیب کرده بود، اما من همچنان نشانی از انشقاق نسلها در این دو موضوع نمیبینم (با توجه به آمار و این که من از فرزندان نسل بعد از جنگ جهانی دوم و دوره شکوفایی هستم، نشان شقایق نصب نمیکنم و البته از پوشش صورتم در سوپر مارکت استفاده میکنم و فکر میکنم موضوع مجسمه هم کمی پیچیده است که باید در فرصت دیگری در مورد آن بحث کنیم.)
اریک ولف هرتفورتشایر
© The Independent