گربه‌هایی که موش نمی‌گیرند؛ گزارشی از حیوانات شهری تهران

گربه های خیابانی خوش شانس تر از موش ها و سگ ها

گربه‌های ایرانی شاید در خارج از ایران ارج ‌و قربی داشته باشند، اما در ایران بین سطل‌های زباله خیابانی سرگردان‌اند. وضعیت سگ‌های شهری و جوندگان از این هم بدتر است. سگ‌کشی‌های سازمان‌یافته دولتی، مسمومیت عمدی یا کشتن با اسید، همه با یک دلیل انجام می‌شود: رعایت بهداشت!

اما آیا کشتار و طرح‌های ضربتی کنترل و مبارزه با جانوران مضر شهری کمکی به بهبود وضعیت بهداشت اَبَر شهر تهران کرده است؟

شهری که سال‌هاست تنوع زیستی خود را از دست ‌داده است و از تمام حیوانات کوچک و جوندگان و پرندگان و حشرات و زنبورها و درختان میوه معروفش تنها چند گونه معدود در تهران باقی‌ مانده که با زاد و ولد زیاد هر کدام تبدیل به گونه مهاجم شده‌اند.

 موش‌ها، گربه‌ها، کلاغ‌ها و کبوترهای تهران و سگ‌های حومه شهر در چه وضعیتی هستند؟

در صدر اخبار آن‌ها را با عباراتی نظیر جانوران مزاحم، جانوران مضر شهری یا حیوانات موذی می‌بینیم.

شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر، در مجموعه شهرداری تهران، مستقیماً مسئول کنترل جمعیت حیوانات شهری و بدون صاحب در تهران است. مدیران این مجموعه به ‌شدت اخبار مربوط به سگ‌کشی را تکذیب کرده و اعلام می‌کنند سگ‌های ولگرد زنده‌ گرفته می‌شوند و به مراکز نگهداری برده می‌شوند. ماه گذشته مهندس حمیدرضا تحصیلی، مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر در حضور هنرمندان و حامیان حقوق حیوانات، ۱۳۵ قلاده سگ را به حامیان بوستان‌های سرخه‌حصار، چیتگر و منطقه‌ی تلو تحویل داد.

اما مدافعان حقوق حیوانات این نمایش‌های گاه ‌و بی‌گاه برایشان ارزشی ندارد.

مدیر یکی از این پناهگاه‌ها می‌گوید که تا به‌حال کسی بازدیدی از پناهگاه‌های آنها نداشته است: «هزینه یک وعده‌ غذای معمولی نان با اسکلت مرغ برای ۵۰۰ سگ روزی یک میلیون تومان است. هرروز هم قیمت‌ها گران‌تر می‌شود. به خاطر بالا بودن هزینه دامپزشکی، روستاییان سگ‌های بیمار و زخمی را رها می‌کنند و این سگ‌ها به‌سرعت با زاد و ولد زیاد می‌شوند و به‌صورت گروهی به افراد یا دام‌ها حمله می‌کنند و آمار گازگرفتگی سگ را بالا می‌برند و همین آمار باعث صدور دستور سگ‌کشی می‌شود. درحالی‌که اگر خدمات دامپزشکی و عقیم‌سازی مثل خدمات واکسن هاری به‌راحتی در دسترس چوپان‌ها قرار بگیرد با صرف بودجه محدود جمعیت سگ‌های ولگرد حاشیه شهرها حل خواهد شد.»

رحمت‌الله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران گفته است که سالانه ۹ هزار سگ ولگرد در تهران به‌صورت زنده گرفته می‌شوند، یعنی ماهانه حدود ۷۵۰ سگ در تهران توسط شهرداری زنده‌گیری می‌شوند. بر اساس گزارش‌های ارائه ‌شده، سگ‌هایی که زنده گرفته می‌شوند، با نظارت سازمان محیط ‌زیست معدوم می‌شوند.

یکی از دامپزشکان روستایی عقیده دارد راه‌ حل این مشکل کاملاً مشخص و ساده است: «باید با ثبت و رصد سگ‌های باردار روستایی و شناسنامه‌دار کردن آن‌ها جلوی رها کردن توله‌ها یا مادر باردار را بگیریم و برای رها کردن حیوانات صاحب دار جریمه تعیین کنیم. نگاه مسئولان ما به محیط ‌زیست و منابع طبیعی یک نگاه لوکس است. یعنی فکر می‌کنند دامپزشکی یعنی کوتاه کردن ناخن گربه! هیچ ذهنیتی از نیاز به شبکه مجهز دامپزشکی و بیمه و خدمات‌ رسانی روستایی ندارند. مجموعه دامپزشکی و دام‌پروری و صنایع وابسته آن قربانی دعوای حکومت با سگ‌های آپارتمانی شده‌اند.»

غذا، درمان و داروی گران و دسترسی محدود به پزشک

شاید گربه‌های خیابانی از سگ‌ها و موش‌ها خوش ‌شانس‌تر باشند چون دست‌کم روی کاغذ برای نابود کردنشان ردیف بودجه‌ای تعلق نگرفته است. نه به بدنامی موش‌ها هستند و نه به بد اقبالی سگ‌ها که بار نجس بودن را هم به دوش می‌کشند.

اما حضور پررنگ‌ترشان در شهر باعث می‌شود در خط مقدم دعواهای شهری باشند.

 یکی از افرادی که به‌طور منظم به گربه‌های خیابانی مرکز شهر تهران غذا رسانی می‌کند عقیده دارد تهران شهر سالمی برای زندگی نیست:«گربه‌ها و موش‌ها و کلاغ‌ها در این شهر با ما زندگی می‌کنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم! نادیده گرفتن بهداشت آ‌نها یعنی درخطر بودن سلامتی انسان‌ها. اما کشتار راه چاره نیست چون طبیعت همیشه برنده خواهد شد. کشتار باعث برهم زدن تعادل آنها می‌شود. چرا مثل استانبول کلینیک‌های رایگان برای عقیم‌ سازی ایجاد نمی‌کنند؟ گربه‌های این خیابان هرسال دو بار حامله می‌شوند و توله‌ها از بیماری و گرسنگی می‌میرند. عسلک پنبه و ملخ‌ها به تهران حمله می‌کنند چون پرنده‌ها از این شهر رفته‌اند. حشرات رفته‌اند. ما آدم‌ها هم مجبوریم که مانده‌ایم. سبزی‌ها را با آب و فضولات آلوده پرورش می‌دهند و گناه بیماری را گردن گربه‌های بیچاره می‌اندازند.»

رواج دامداری‌های غیر صنعتی، عادات غذایی غیربهداشتی مردم، ضعف بهداشت فردی و محیطی، استاندارد نبودن صنایع لبنی، جابه‌جایی و حمل‌ونقل بدون كنترل دام، کمبود دامپزشك و عدم واكسیناسیون دام‌ها مهم‌ترین عوامل شیوع بیماری‌های مشترك انسان و حیوان هستند اما نوک پیکان حمله هنوز به سمت گربه‌هاست.

یکی از فعالین حقوق حیوانات عقیده دارد که در کنار فشار بر دولت برای به رسمیت شناختن نگهداری از حیوانات خانگی باید کل جامعه را به سمت مدارا با طبیعت پیش برد: «هدف ما زندانی شدن تعدادی سگ و گربه و پرنده در چهاردیواری خانه‌ها نیست. مگر ما می‌توانیم برای تمام گربه‌های شهر سرپرست پیدا کنیم؟ حیوانی مانند گربه یا سگ نیاز به حضور در طبیعت و درخت و خاک و چمن دارد. باید فضای شهری را برای حضور حیوانات امن کنیم. این یعنی یک شهر امن برای همه. مخصوصاً کودکان ما مجبورند در پارک‌هایی بازی کنند که صدها کیلوگرم انواع سموم شیمیایی برای کشتن سوسک و موش در آن‌جا مصرف ‌شده است.

هر کاری که برای آرامش کبوترها و گربه‌ها و بازگشت حشرات انجام دهیم مستقیماً برای خودمان منفعت دارد. فضای سبز کنار بزرگراه‌ها و پارک‌ها به دلیل آلودگی صوتی و نوری عملاً از زندگی خالی ‌شده است. در شهر بی درخت پرندگان و جوندگان توان لانه‌سازی ندارند. گربه‌ها در حضور همیشگی ماشین‌ها و سروصدای شهری امکان بروز رفتار طبیعی و شکار ندارند. دیوارهای بلند باعث ایجاد فضاهای زیستی مرده در بین ساختمان‌ها شده است. ساکنان آپارتمان‌های شهری باید به فکر چاره‌ای برای نبودن کافی اکسیژن و هوای تازه و تمیز در اتاقشان باشند نه نگران گربه‌هایی که موش نمی‌گیرند.

بیشتر از