خرمشهر و پس از خرمشهر، رؤیایی که به جام زهر رسید

تصمیمات پس از آزادی خرمشهر، مقدمه رسیدن ایران به «حصر کامل اقتصادی» بود

سندی در سپاه که نخستین بار در کتاب «آغاز تا پایان» تألیف محمد درودیان منتشر شده است، نگاه آیت‌الله خمینی به جنگ با عراق و هزینه‌های مادی و انسانی آن را روشن می‌کند: «حتی اگر یک خانه‌ سالم مانده باشد و یک نفر در این مملکت زنده مانده باشد، این جنگ را ادامه خواهیم داد.»

آزادسازی خرمشهر در روز سوم خرداد ۱۳۶۱ مقطعی مهم در تاریخ معاصر ایران است. نه‌فقط به این واسطه که یک شهر ایران از اشغال نیروی متجاوز آزاد شده است بلکه رویدادهای پس از آن مناقشاتی برانگیخت که جبهه‌بندی‌های سیاسی و موقعیت بین‌المللی ایران در حدود چهار دهه بعد را شکل داده است.

در مورد ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر، مطالب بسیار و خاطره‌های فراوانی نقل شده. چند سال پیش و در کتابی با عنوان «ضربت متقابل» که مرور تاریخیِ تشکیل لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله است، مصاحبه‌ای از احمد خمینی، فرزند آیت‌الله خمینی منتشر شد که در آن گفته بود که پدرش با ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر مخالف بوده و به فرماندهان نظامی و مقام‌های سیاسی نیز هشدار داده است که اگر به جنگ ادامه دهید دیگر پایانی برای آن متصور نیست.

پس از انتشار این کتاب، محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران، توضیحی مفصل در مورد این نقل‌قول فرزند خمینی ارائه داد و مدعی شد که سخنان خمینی نه از باب مخالفت با ادامه جنگ که تأکید بر اتحاد و یک‌دست کردن نیروها برای فرود آوردن ضربات مهلک به عراق و صدام بوده است.

اما آیا روایت احمد خمینی درست است یا تفسیر محسن رضایی؟ در چند جلسه‌ای که در حضور خمینی و برای اخذ تصمیم برای ادامه جنگ یا توقف آن برگزار می‌شود، سران ارتش و سپاه به همراه هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس، خامنه‌ای، رئیس‌جمهور و موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضایی حضور داشته‌اند. اکثر حاضران در این جلسه مرده‌اند و آن‌هایی که زنده هستند مانند علی خامنه‌ای و محسن رضایی روایت مشابهی دارند.

مستندات این جلسه، از جمله نوار صوتی و احتمالاً فیلم ویدیویی آن نیز مانند دیگر اسناد جنگ ایران و عراق هنوز محرمانه مانده است.

اما راه دیگری برای درک موضوع خرمشهر و اتفاقات پس از آن وجود دارد.

یک دیدار بهاره

در بهار سال ۱۳۶۱ و در زمانی که سران نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی آخرین جزئیات عملیات آزادسازی خرمشهر یا همان بیت‌المقدس را نهایی می‌کردند و در انتظار ساعت صفر آغاز عملیات بودند، هیئتی لبنانی به‌صورت محرمانه از  فرودگاه مهرآباد راهی اقامتگاه آیت‌الله خمینی در جماران بود.

این هیئت لبنانی متشکل از ۹ عضو فراکسیون حزب‌الله در جنبش امل بودند. فراکسیون حزب‌الله متشکل از جوانان شیعه در مناطق جنوبی لبنان بود که عموماً در بخش نظامی جنبش امل فعالیت می‌کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

«صبحی طفیلی» و «سید عباس موسوی» در این دیدار حضور داشتند. این دو نفر بعدتر نخستین و دومین دبیرکل حزب‌الله لبنان شدند.

آن‌ها از آیت‌الله خمینی دو درخواست داشتند. اولین درخواست این بود که از نفوذ انقلابیون ایرانی در جنبش امل به نفع تقویت فراکسیون آن‌ها استفاده شود. تعیین نماینده‌ای برای هماهنگی امور میان فراکسیون حزب‌الله و رهبر جمهوری اسلامی دومین درخواست آن‌ها بود.

خمینی با هر دو خواسته موافقت و علی خامنه‌ای را به‌عنوان نماینده خودش تعیین می‌کند.

علی خامنه‌ای در نخستین اقدام، نامه‌ای به محسن رضایی می‌نویسد و از او می‌خواهد قرارگاهی  مستقل در این نیرو برای هماهنگی و اجرای عملیات برون‌مرزی ایجاد شود. حمله اسرائیل به لبنان در تابستان ۶۱، تشکیل این قرارگاه را تسریع می‌کند.

قرارگاه رمضان در زمانی شکل می‌گیرد که ایران تصمیم خود را برای ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر عملی کرده و تلاش برای فتح بصره در عملیات رمضان با شکستی سنگین مواجه شده است.

تشکیل قرارگاه رمضان که بعد از مرگ آیت‌الله خمینی با تغییراتی به «نیروی قدس سپاه» تغییر نام می‌دهد، جدا شدن فراکسیون حزب‌الله از امل و تشکیل سازمان مستقل حزب‌الله و همچنین ایجاد سازمان «جهاد اسلامی لبنان» به رهبری «عماد مغنیه» همه در همین مقطع زمانی کوتاه و با مدیریت مقام‌های ارشد سیاسی و نظامی ایران انجام می‌شود.

این آرایش سیاسی و توسعه عملیات‌ برون‌مرزی شاهدی قابل‌تأمل بر رؤیای آیت‌الله خمینی در مقطع آزادی خرمشهر است.

روایت‌ها از حزم‌اندیشی و نگرانی آیت‌الله خمینی در مورد جان سربازان ایرانی و خسارات وارده به مردم عراق در اثر حمله به خاک این کشور در حالی مطرح می‌شود که در نتیجه اقدامات حزب‌الله و جهاد اسلامی لبنان که با فرماندهی ایران انجام می‌شد، سال‌های خونین لبنان آغاز شده بود.

در لبنان و در سلسله وقایع پس از این دوره زمانی، نه‌تنها نیروهای خارجی هدف قرار گرفتند که برادرکشی وسیعی میان نیروهای جنبش امل با نیروهای مورد حمایت ایران در حزب‌الله و جهاد اسلامی نیز رخ داد.

حتی اگر بپذیریم که آیت‌الله خمینی در یک دوره زمانی کوتاه تردیدهایی درباره ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر داشته، وقایع بعدی نشان می‌دهد که این تردید نافی رؤیای بزرگ او برای توسعه آرمان‌هایش به سراسر خاورمیانه نبوده است.

در خرداد سال ۶۷ این رؤیا با نوشیدن جام زهر برای آیت‌الله خمینی به پایان رسید ولی علی خامنه‌ای یک‌سال بعد در قامت جانشین خمینی کوشید راهی برای به سرانجام رساندن آن بیابد.

از این منظر، وقایع پس از آزادی خرمشهر  نه‌تنها آرایش سیاسی نیروها در سال‌های بعد را تعیین کرد که موقعیت ایران در جغرافیای منطقه را شکل داد و به آتش تخاصم پردامنه با آمریکا هیزم‌های فراوان ریخت.

۳۸ سال پیش، ویرانه‌ای که از خرمشهر باقی مانده بود، آزاد شد ولی این آزادی مقدمه رویدادهایی شد که به حصر اقتصادی کامل ایران رسید.

همان‌گونه که تصمیم ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر با هدف خلع صدام از قدرت و سقوط بغداد، نسبتی با توان نظامی جمهوری اسلامی نداشت و به جام زهر منتج شد، عطش مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی برای تغییر مقدرات منطقه و جهان نیز تناسبی با توش و توان آن‌ها ندارد و لاجرم ایران را به نقطه‌ای رسانده که تحت گسترده‌ترین حصر اقتصادی جهانی قرار گرفته است.

با پافشاری آیت‌الله خمینی بر ادامه جنگ تا تسلیم صدام، این نزاع ویرانگر شش سال دیگر هم ادامه یافت و علاوه بر ویرانی‌های بسیار، سبب کشته شدن ده‌ها هزار نفر از هر دو سو شد.

دومین رهبر جمهوری اسلامی نیز به همان راه آیت‌الله خمینی رفته است و نزاع با آمریکا را بی‌پایان و مداوم می‌داند.

جمله کمتر روایت‌شده آیت‌الله خمینی درباره ادامه جنگ را که «حتی اگر یک خانه‌ سالم مانده باشد و یک نفر در این مملکت زنده مانده باشد، این جنگ را ادامه خواهیم داد» اگر اکنون و متناسب با نگاه خامنه‌ای به جهان و ایران بخواهیم از قول او بازنویسی کنیم شاید نتیجه این باشد: «حتی اگر یک خانه‌ سالم مانده باشد و یک نفر در این مملکت زنده مانده باشد، تنش با آمریکا را ادامه خواهم داد.»

بیشتر از