جهانی شدن از شرق آغاز شد

نگاهی به کتاب «سال ۱۰۰۰؛ وقتی کاشفان جهان را به‌هم پیوند زدند و جهانی شدن آغاز شد» از والری هنسن

کتاب «سال ۱۰۰۰؛ وقتی کاشفان جهان را به‌هم پیوند زدند و جهانی شدن آغاز شد» از والری هنسن

این روزها برخلاف پایان جنگ سرد، جهانی شدن واژه‌ای محبوب نیست. بخش اعظم بهره اقتصادی تجارت جهانی مال کشورهای ثروتمند، به ویژه طبقات فرادست، شده است؛ مهاجرت‌های گسترده و جهانی شدن فرهنگ‌ها، واکنش‌های ملی گرایانه و بنیادگرایانه مذهبی را در سراسر جهان برانگیخته است. محافظه‌کاران انزواطلب در کاخ سفید شعار بلندکردن دیوارها و تحکیم مرزها را سر می‌دهند و نسبت به نفوذ مخرب و خزنده چین در اقتصاد جهان هشدار می‌دهند. اما لیبرال‌ها هنوز هم اعتقاد دارند که پیوند‌های جهانی به واسطه تجارت و فرهنگ به بهبود وضعیت ملل کمک می‌کند و به عنوان مثال، کسانی چون بیل گیتس می‌گویند که در اثر رشد سرمایه‌داری و جهانی شدن، «فقر شدید از ۹۴.۴ درصد در سال ۱۸۲۰ به ۹.۶ درصد در سال ۲۰۱۵ کاهش یافته است.»

تاریخ جهانی شدن نه از غرب و سرمایه‌داری استعمارگر بعد از قرن پانزدهم میلادی آغاز شده است و نه پدیده‌ای معاصر است. آن طور که والری هنسن، استاد تاریخ در دانشگاه ییل، در کتاب اخیر خود نشان می‌دهد، برخلاف تصور عموم، سرآغاز جهانی شدن را نباید سفرهای اکتشافی کریستف کلمب در قاره آمریکا در نظر گرفت. قبل از کاشفان و بازرگانان اروپایی، مسیر‌های ارتباطی و تجاری در آسیا و آفریقا ایجاد شده بود و از آنها استفاده گسترده صورت می‌گرفت. به گفته او، «پرتغالی‌ها در اواسط قرن چهاردهم میلادی برای تجارت طلا و برده از مسیر‌های از قبل موجود استفاده می‌کردند. آنها جهانی شدن را آغاز نکردند، بلکه قبل از آنان به صورت گسترده وجود داشت.» 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

خانم هنسن در این کتاب از ۳۰ سال تجربه تحقیق، بررسی اسناد معاصر، سفرنامه‌ها، آثار هنری، مصنوعات، و نظرات باستان‌شناسان بهره گرفته است. در نتیجه، به گفته پاول فریدمن، استاد تاریخ در دانشگاه ییل، او نشان می‌دهد که «سرمنشاء جهانی شدن کجاست و چقدر قدمت دارد. جهانی شدن در گذشته نیز همانند امروز، شامل مبادلات، رقابت‌ها و سوءاستفاده بوده است.»

او سال ۱۰۰۰ میلادی را به عنوان نقطه آغاز جهانی شدن انتخاب کرده است، چون «تجارت میان مناطق مختلف جهان افزایش یافت. دلیل آن، افزایش مازاد تجاری بود که منجر به رشد جمعیت شد و برخی از اقشار جامعه اجازه یافتند که کشاورزی را به یکسو نهند و با انتخاب شغل تجارت، برای بازارها کالا تولید نمایند.»

به گفته هنسن، طولانی‌ترین و پررفت‌وآمدترین مسیر تجاری دریایی پیش از سال ۱۴۹۲، مسیر بین چین و افریقا بود که بیشتر کالای تجاری عطر و ادویه در آن انتقال می‌یافت. پس از ۱۴۹۲، «مسیر دو سوی اقیانوس اطلس، از اروپا به امریکا و مسیر دو طرف اقیانوسیه، از قاره آمریکا تا فلیپین، نسبت به مسیر خلیج فارس تا چین رونقی بیشتر یافت.»

البته، این نکته را نباید فراموش کرد که در این مرحله جهانی شدن، تجارت و مبادلات فرهنگی بین مناطق محدود بود. مثلا نمی‌توان از تجارت وسیع و رایج میان آسیا و آمریکای لاتین و یا آفریقا و غرب سخن گفت. در اینجا نقش تکنولوژی و وسایل دریانوردی ابتدایی را نباید نادیده گرفت. به نوشته هنسن، «یک کشتی از شمال اکوادور تا غرب مکزیک در ظرف دو ماه می‌رسید، اما برای بازگشت به صرف پنج ماه زمان نیاز داشت.»

همانند امروز، امپراتوری‌ها و قبایل مختلف، از وایکنگ‌های اسکاندیناوی در غرب تا امپراتوری‌های عباسی و چینی در شرق، برای رفع نیازهای تجاری خود به داد و ستد با ملل دیگر نیاز داشتند. به گفته خانم هنسن، چینی‌ها و همسایگان آسیایی آن میز‌های ساخته شده از چوب صندل را از اندونزی، و عطر، ادویه و چوب‌های خوشبو را از حوزه مدیترانه وارد می‌کردند. و یا وایکنگ‌ها «برای رفع کمبود چوب الوار در گرینلند و آیسلند، به ناحیه لبرادور[در کانادا] می‌آمدند.»

 البته، حجم صادرات و واردات نه تنها از نظر تعداد اقلام اندک بود، بلکه بیشتر در خدمت رفع طبقات فرادست جامعه قرار داشت؛ چنانچه وی در مورد واردات گسترده عطرها و ادویه جات در چین می‌گوید که استفاده آن محدود به اقشار بالای جامعه بود که علاقه شدید به محصولات معطر داشتند. او چین را به خاطر ارتباط گسترده تجاری با مناطق مختلف جهان، به عنوان «جهانی‌ترین منطقه زمین» توصیف می‌کند.

تاثیرات فرهنگی جهانی شدن، به ویژه نقش دین، در جهان قدیم را نمی‌توان نادیده گرفت. هنسن در کتاب خود برخی از امیران و دولتمردانی عملگرا را توصیف می‌کند که دین رعایای خود را تغییر می‌دادند تا از امتیازات تجاری و سیاسی قدرت‌های همسایه و هم‌کیش جدید بهره گیرند. همچنین، این کار باعث گسترش زبان‌های امپراتوری‌ها در مناطق دیگر نیز می‌شد. چنانچه «در زمان حکومت سامانیان، فارسی پس از عربی زبان مهم آموزش در جهان اسلام شد... [بعداً] در آسیای میانه زبان فارسی در مقایسه با زبان عربی محبوبیت و رشدی بیشتر نیز یافت.»

نکته آشنا و مهم دیگر این است که «جهانی شدن در همان مراحل اولیه خود زندگی مردم را تغییر داد، ولی باعث خشم و کینه نیز شد.» چنانچه مردم در قسطنطنیه علیه تاجران ایتالیایی شوریدند و شمار زیادی‌شان را هلاک کردند. تاجران ونیزی رفتاری متکبرانه داشتند و از معافیت‌های مالی سوءاستفاده می‌کردند. اما در عین حال، «برخی دیگر مانند منصور، خلیفه دوم عباسی، به شناخت جوامع دیگر علاقه پیدا کردند. به دستور او، متون مختلف در باب جغرافیا، داروها، ریاضیات، فیزیک و منطق، از زبان‌های یونانی، لاتین، سانسکریت و فارسی به عربی ترجمه شدند.»

برای همین، جملات پایانی کتاب هنسن پیام سیاسی هدفمند و روشنی دارد: «جهانی شدن به نفع همه نبود. اما، آنانی که به سراغ نشناخته‌ها شتافتند، به‌مراتب نسبت به آنانی که پدیده‌های نو را رد کردند، وضعیت بهتری یافتند. این موضوع همان قدر در مورد سال ۱۰۰۰ میلادی صادق است که در باب جهان امروز.»

مشخصات کتاب:
والری هنسن/ سال ۱۰۰۰؛ وقتی کاشفان جهان را به‌هم پیوند زدند و جهانی شدن آغاز شد/انتشارات اسکریبنر/۳۲۵ ص/۲۰۲۰

بیشتر از کتاب