از ورای پنجره سالن فعالیت های جمعی مرکز «کازا دل کولتور» در شیکلی، شهر کوچکی در ایتالیا با ۲۷ هزار جمعیت که در فهرست میراث باستانی یونسکو قرار دارد، محمد الحسن، پناهجوی سوری، به بلوار معمولا شلوغ اما اکنون خالی شهر نگاه میکند.
از هنگام آغاز قرنطینه سراسری کشور که به منظور کنترل سرایت ویروس کرونا اعمال شده است، خروج از خانه به موارد اضطراری و خرید مایحتاج روزانه محدود، و استفاده از ماسک صورت و دستکش قویا توصیه شده است.
در شهر شیکلی که در شش ماه گذشته محل زندگی حسن و خانوادهاش بوده است، استفاده از ماسک صورت اجباری شده است، اما افزایش تقاضا، یافتن ماسک در داروخانهها را در سراسر کشور دشوار کرده است و بسیاری از خانوادهها نیز به خاطر بهای گزاف آن، استطاعت خریداری آن را ندارند.
ماه گذشته، حسن که نگران سلامتی ساکنان شهر بود، حین قرنطینه در مرکز خدمات اجتماعی شیکلی، با یک چرخ خیاطی کهنه شروع به دوختن ماسک صورت برای توزیع در میان مردم شهر کرد.
حسن به ایندیپندنت گفت: «از این راه از مردمی که به من در شیکلی خوشآمد گفتند، و به گونهای نمادین از تمام ایتالیا، سپاسگزاری میکنم. یادگرفتهام که در شرایط سخت، مهم است که از یکدیگر حمایت کنیم.»
حسن ۳۴ ساله در سپتامبر سال ۲۰۱۹ وارد شیلکی شد. او، همسر و سه کودک خردسالشان، در میان ۱۸۹۵ آوارهای بودند که از سال ۲۰۱۶ در فهرست برنامه موسوم به «راهروهای انسانی» در لبنان قرار گرفتند. این برنامه بخشی از پروژه «امید مدیترانه» بود که از طرف کلیسای پروتستان ایتالیا نظارت میشد. این «راهروها» یا مدخلهای گذر، گزینهای امن در مقایسه با سفرهای دریایی خطرناک از دریای مدیترانه است.
پناهجویانی که با کمک «راهروهای انسانی» وارد ایتالیا میشوند، میتوانند طبق مقررات پناهجویی اتحادیه اروپا برای حفاظتهای بینالمللی تقاضا بدهند. خانواده حسن در دسامبر سال ۲۰۱۹ به عنوان پناهجو به رسمیت شناخته شد و اکنون در یک آپارتمان مستقل در داخل ساختمان سه طبقه مرکز خدمات اجتماعی «کازا دل کولتور» دوران قرنطینه را سپری میکنند. این مرکز در حال حاضر میزبان ۲۸ پناهجوی دیگر نیز هست که همه آنان از طریق «راهروهای انسانی» وارد شیکلی شدهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حتی پیش از شیوع اپیدمی کرونا در ایتالیا، حسن با بحران هایی که زندگی روزمرهاش را دستخوش ناآرامی میکرد، غریبه نبود. او پیش از آن که جنگهای داخلی سوریه زندگیاش را عوض کند، زندگی طبیعی و آرامی را در حومه شهر حلب میگذراند.
اما یک شب در سال ۲۰۱۳ دیگر از سر کار به خانه بازنگشت: «یک گروه شورشی مرا ربودند... پدر و مادرم باید برای رهایی من باج میدادند. پس از آزادی، تصمیم گرفتم تمام خانوادهام را به لبنان بفرستم. فکر کردم در آنجا امنتر خواهند بود، اما خودم تصمیم گرفتم (در سوریه) بمانم.»
برای مدت سه سال، حسن با دست خالی قربانیان را از زیر آوار ساختمانهای تخریب شده از بمبارانهایی که شبها خواب را از او میربود، بیرون میکشید.
اما با تشدید بمبارانهای حلب در سال ۲۰۱۶، سرانجام به همسر و کودکانش در بیروت پیوست و تا زمانی که ایتالیا آنها را پذیرفت، هر دو با درآمدی به مراتب کمتر از حداقل دستمزد، به سرایداری یک دبستان مشغول شدند.
امروز در شیکلی، دستهایی که برای یافتن اجساد مردم آوار را پس میزد، پارچه میبرد و ماسک میدوزد. او با یادآوری خاطراتش میگوید: «فراموش کرده بودم که دستهایم میتوانند خلاق هم باشند.»
حسن میگوید پیش از سال ۲۰۱۱ در بخش قدیمی شهر حلب به کار خیاطی مشغول بوده است، اما در اقتصاد متاثر از جنگ، ناگزیر کار خلاقهاش را رها کرده و به رانندگی مشغول شده است.
پیرو تاسکا، مسئول کمک به پناهندگان در «کازا دل کولتور»، میگوید هیچکس در شیکلی از گذشته حسن اطلاع نداشت تا آن که او را مشغول دوختن ماسکهای صورت دیدند.
تاسکا به ایندیپندنت گفت: «در این شش ماه که محمد با ما بوده، چیز زیادی از خودش نمیگفت. میتوانستیم ببینیم که سالها بحران روحی روی شانههایش سنگینی میکند. اما وقتی آن چرخ خیاطی فراموش شده را پیدا کرد، تبدیل به انسان تازهای شد. او به وضوح شادمان است. کمک به دیگران به التیام زخمهای روانش کمک میکند.»
حسن همه روزه از گوشه کوچکی در کنار پنجره، حدود سی ماسک پارچهای صورت میدوزد که برای اجتناب از تولید زباله پلاستیکی، به آسانی قابل شستوشوست. حسن میگوید: «چیز دیگری جز کار دستهایم، برای دادن ندارم.»
ایوانا دو استازی، معلم زبان ایتالیایی که کودکان حسن را برای پیوستن به نظام آموزشی ایتالیا آماده میکند، میگوید از این که نخستین کسی بوده که ماسکهای ساخت حسن را دریافت کرده، سخت تحت تاثیر قرار گرفته است.
او به ایندیپندنت گفت: «این که مردی چنین نرم و آرام برای کمک به جامعهای که او بدون سر و صدا یاد گرفته عضوی از آن باشد، آنقدر تلاش میکند، خیلی به آدم انگیزه میدهد. او ماسکهایش را در همه اندازهای تولید میکند، حتی ماسکهای بسیار کوچک برای کودکان. ما باید از برخورد کسی که شرایط بسیار وخیمتر قرنطینه در سوریه را تجربه کرده، یاد بگیریم.»
مرحله بعدی برنامه اسکان حسن، یافتن شغلی مطابق مهارتهای اوست. خانم دو استازی معتقد است که بهرغم مشکلات اقتصادی پس از بحران کرونا در شیکلی، علاقه نهفتهای که با شرایط اضطراری در حسن بیدار شده، او را به فرصت شغلی مناسب هدایت خواهد کرد.
حسن در حین دوختن و در حالی که انگشتهایش را به گونهای خستگیناپذیر حرکت میدهد، میگوید: «دوختن این ماسکها مرا به روزهای پر آرامشی میبرد که در حرفهای روزانهمان، از بمباران یا داعش خبری نبود.»
© The Independent