دنیای دیجیتالی ما در محاصره و کنترل سرمایه‌داری نظارتی

شرکت‌ها با تحلیل حریم خصوصی کاربران رفتار آنها را پیش‌بینی کرده و کالاهای‌شان را به کاربران می‌فروشند

شرکت‌های ثروتمند می‌توانند از طریق دنیای دیجیتال، اطلاعات زیادی از حریم خصوصی مردم به دست بیاروند- Pixabay

آمریکا هم سرزمین تولد غول‌های دیجیتالی جهان مثل فیس‌بوک و گوگل، و همزمان، محل تولد رادیکالترین نقدها به ربایش اطلاعات دیجیتالی و استفاده از آن درخدمت سرمایه‌داری نظارتی است.  به‌طور کلی، تفکر انتقادی از مشخصاتی است که در مراکز آموزشی ودانشگاه‌های این کشور می‌جوشد. پروفسور شوشانا زوباف (Shoshana Zuboff)، استاد دانشگاه ‌هاروارد، را برخی «کارل مارکس» زمانه ما می‌نامند. براساس نظراتی که او در کتاب «دوران سرمایه‌داری نظارتی - مبارزه برای آینده بشریت» به نگارش درآورده، تجربیات شخصی و خصوصی ما توسط «سیلیکون ولی» ربوده شده است. «سیلیکون ولی» منطقه‌ای در کالیفرنیاست که غول‌هایی مثل گوگل و فیس‌بوک و دیگرشرکت‌های دیجیتالی در آنجا روییده و ساکن شده‌اند. شرکت‌های دیجیتالی اطلاعات افراد را به عنوان مواد اولیه برای سودهای کلان کالاهای دیجیتالی به کار می‌گیرند. 

ردیابی دیجیتالی

گاهی برخی از ما می‌گوییم، از سرویس‌هایی که در «اپلیکیشن»‌های مختلف در اختیار ما می‌گذارند لذت می‌بریم یا برایمان مهم نیست که کسی از این اطلاعات استفاده کند، یا چیزی برای پنهان کردن نداریم. پروفسور زوباف معتقد است که هر یک از این نظرات، متوجه نیستند که جریان چیست. تصور ما بر آن است اطلاعات شخصی و فردی که ما به شرکت‌های دیجیتالی می‌دهیم، تنها منابعی است که در اختیار آنها می‌گذاریم و بر روی این اطلاعات کنترل داریم. او بر این باوراست که این قبیل اطلاعات فردی و شخصی، جزء کوچکی از انبوه اطلاعات مهمی است که آنها درمورد ما گردآوری می‌کنند. برای مثال، از طریق موتورهای جست‌وجو در مرورگرها و مسیریاب‌ها (Navigation)، گوگل می‌داند که ما در هرلحظه کجا هستیم و به چه مسیری می‌رویم، و در نتیجه، می‌تواند با دقت زیاد، حدس بزند که به چیزهایی می‌اندیشیم. فیس‌بوک درباره دوستان ما، سرگرمی‌ها  وعلایق ما می‌داند. آنها از طریق ردی که ما ازخود به صورت دیجیتالی در مرورهای خود از طریق موتورهای جست‌وجو به جا می‌گذاریم، تمایلات و مسایل مورد توجه ما را ردیابی می‌کنند، و حتی می‌دانند که با چه سرعتی تایپ می‌کنیم یا با چه سرعتی رانندگی می‌کنیم یا به چه چیزهایی علاقه داریم.  

مدل‌ها والگوها 

در سال‌های ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۲، این اطلاعات به عنوان مواد اضافی و بی‌استفاده محسوب می‌شدند. اما بر اساس نظریه زوباف، به ویژه با گسترش امکانِ تجزیه و تحلیل این اطلاعات، منجر به آفرینش مدل‌ها والگوهایی برای پیش‌گویی رفتار انسانی شدند. هنگامی که این مدل‌ها به وجود آمد، روشن شد که براساس مشخصه‌های هر فرد، امکان پیش‌بینی رفتار انسانی را در حال و یا شاید در آینده فراهم  نیز فراهم می‌کنند؛ یعنی همان چیزی که پروفسور زوباف آن را «نظارت بر رفتار» می‌نامد. و اما چرا نظارتی؟ به این دلیل ساده که موج اطلاعات بیشتر، نظارت برای بهینگی و منفعت از کالاها و خدمات را فراهم می‌کند. دربرخورد سطحی، ارزیابی این صدها میلیون «اطلاعات» می‌تواندزمینه را برای  پیش‌بینی‌هایی از این دست فراهم کنند که بر فرض شما چه رستورانی را ترجیح می‌دهید، و تبلیغ آن را پیش چشم‌تان قرار دهند یا برایتان کوپن بفرستند. زوباف بر این باور است که اثرگذاری سرمایه‌داری نظارتی، تنها محدود به زمانی که «آنلاین» هستیم  یا هدف اگهی‌های دیجیتالی قرار می‌گیریم، نیست. اما نقطه کلیدی آن است که در برخی مواقع، این داده‌ها قابل دسترس ما نیست. این داده‌ها می‌تواند شخصیت و احساسات ما، تمایلات جنسی ما، علایق سیاسی ما را پیش بینی کند؛ یعنی اطلاعاتی که هرگز قصد نداشتیم دیگران را هم در آن‌ها شریک کنیم. برای مثال، عکس‌های تولد یا عکس‌هایی که ما از خودمان در فیس بوک قرار می‌دهیم، میلیون‌ها داده درمورد ماهیچه‌های صورت و رفتار و برخوردهای ما می‌دهد که این شرکت‌ها آنها را می‌فروشند، ولی نه به ما، بلکه به شرکت‌هایی که با اتکا به آن اطلاعات، بیشترین سود را از فروش کالاهای‌شان به ما می‌برند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سرمایه‌داری نظارتی چیست؟

 پروفسور زوباف در سال ۲۰۱۹ در سخنرانی خود در موسسه همبولت  برلین، سرمایه‌داری نظارتی را به معنای کشف  تجربه حریم خصوصی انسان به عنوان آخرین قدم برای استخراج اطلاعات، تولید کالا و فروش دانست. او افزود که دنیای روزانه ما را دگرگون شده است؛ ۲۰ سال زمان برد تا بشر به این واقعیت‌ها دست یابد: ما تصور می‌کنیم که به وسیله گوگل در دنیای مجازی جست‌وجو می‌کنیم. غافل از این که امروز در پس دو دهه پس از تولد این شرکت‌ها، این آگاهی به دست آمده است که گوگل است که زندگی ما را جست‌وجومی کند. ما فکر می‌کنیم که از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنیم، در حالی که ۲۰ سال پس از حیات دنیای مجازی، این شبکه‌های اجتماعی هستند که از ما استفاده می‌کنند. تصور ما براین است که چه سرویس‌های خوب و رایگانی در اختیار ماست، درحالی که از نگاه این سرویس‌ها در شبکه‌های اجتماعی ما آدم‌های مجانی، مواد اولیه مفت برای جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل و آنالیز محصولات و فروش کالا هستیم. براساس نظرات زوباف، ما تعجب می‌کنیم که چرا با همرا هبا محصولاتی چون تشک یا تلویزیون، برگه‌های مربوط به سیاست‌های حریم خصوصی نیز می‌آید، در حالی که این سیاست‌های حریم خصوصی، در واقع سیاست‌های نظارتی هستند. ۲۰ سال پیش می‌پنداشتیم که حریم خصوصی‌مان، شخصی و فردی است. اما حالا به این آگاهی رسیده‌ایم که حریم خصوصی نه تنها شخصی نیست، بلکه حرکتی جمعی و چالشی سیاسی است. در نظر ما، زمانه دیجیتال، دوران طلایی دمکراسی بود، درحالی که در آستانه دهه سوم دیجیتال، متوجه یک نابرابری نوین و غیرقابل باور دانش و دانسته‌ها هستیم: آنچه می‌دانیم، و آنچه درباره ما می‌توانند بدانند. نابرابری دانسته‌ها درمورد ما منجر به حاکمیت قدرت در برابر انسان نیز می‌گردد. آنچه ما قادریم انجام دهیم و آنچه بر ما می‌تواند انجام گیرد، این فاصله نابرابر را بیشتر می‌کند. در دنیای صنعتی، نابرابری اقتصادی بین اقضار و طبقات، سنگ بنای چارچوب‌های ساختاری جامعه است. اما براساس ایده‌های زوباف، در دنیای دیجیتالی امروز، این نابرابری، از بخش کارگری و اقتصادی به بخش یاد گیری و چالش دست‌یابی به داده‌ها و دانش، منتقل شده است.

ماشین پیش‌گویی رفتار انسانی

سرمایه‌داری نظارتی، مساوی تکنولوژی نیست. سرمایه‌داری نظارتی، جهت‌گیری سرمایه‌گذاری را نیز دگرگون کرده است. برای مثال، شرکت‌ها دیگر برای تولید ماشین‌هایی مولد گازکربنیک سرمایه‌گذاری نمی‌کنند،  بلکه سرمایه‌ها برای جمع آوری داده‌ها و اطلاعات متنوع صرف می‌شود. بر اساس گزارشی که مسئول اجرایی فیس‌بوک در استرالیا و نیوزلند منتشرکرده است، آنها به حدی اطلاعات در مورد ۶/۴ میلیون نوجوان دبیرستانی و جوان دانشگاهی در این دو کشور دارند که قادرند رفتارها روزانه و هفتگی آنها را، از جمله استرس، اضطراب، نگرانی، بی‌فایدگی، شادی، اندوه یا حس شکست، پیش‌بینی کنند. مثلا اگر شرکتی بخواهد یک کت چرمی سیاه جذاب و «سکسی» بفروشد، این اطلاعات می‌تواند پیش گویی کند که کی، چگونه و چه چیزی بگویند؛ مثلا شب پنجشنبه که آخرهفته در پیش است، با یک تخفیف کم و تحویل به درخانه، و بر آن أساس، تضمین کنند که فروش خواهد رفت.

دغدغه سرمایه‌داری نظارتی

زوباف معتقد است که برای اولین بار در طول تاریخ، شرکت‌های ثروتمند بزرگ  قادرند از طریق دنیای دیجیتال، بسیار آرام و بدون خونریزی، بدون آن که شبانه به خانه شما حمله‌ورشوند، از دنیای دیجیتال به عنوان قدرت ابزاری استفاده کنند و از راه نظارت رفتار شما در دنیای دیجیتال، با تجزیه و تحلیل میلیون‌ها داده، آن را به یک حرکت وعمل تبدیل کنند. آیا خواست این شرکت‌ها کشف راه حلی برای سرطان است؟ آیا درراه بهینه‌سازی محیط زیست می‌کوشند؟ آیا راه حلی برای پلاستیک‌های موجود در جهان می‌یابند؟ زوباف بر این باور است که به هیچ وجه. تنها دغدغه این همه سرمایه، دانسته، خلاقیت و نوآوری نخبه‌ها، تنها منحصر به  شناخت بیشتر ما، و در نتیجه، تضمین  فروش پرسود کالاها و منعفت بالای شرکت‌هاست. این، دوران سرمایه‌داری نظارتی است. با این همه، او ناامید نیست و راه حل‌هایی، از جمله قوانین محدود کننده استفاده از داده‌ها برای پیش بینی رفتار انسانی، پیشنهاد می‌دهد.

قوانین محدود کننده برای سرمایه‌داری نظارتی

در اتحادیه اروپا قوانینی برای محدودیت شرکت‌های مونوپول و نگهداری ثبات در رقابت وجود دارد. از جمله چنین قوانینی، GDPR، به مفهوم مقررات محافظت از داده‌ها است. این مقررات به مالکیت، دسترسی و انتقال داده‌ها اختصاص دارد. در آمریکا نیز قانون حریم خصوصی وجود دارد. زوباف معتقد است که با این حال، ما به قوانین محدود کننده بیشتری نیاز داریم، زیرا سرمایه‌داری نظارتی هنوز به نوعی غیرشفاف است. به باور او، نکته کلیدی این است که اکثر اطلاعاتی که شرکت‌ها برای تولید و فروش استفاده می‌کنند، آن داده‌هایی نیست که ما به آنها داده‌ایم. اکثر این اطلاعات، در سایه قرار دارد و هرگز به ما برنمی‌گردد. آنها ادعا می‌کنند که مالک این داده‌ها هستند. آنها از حریم خصوصی ما استقاده می‌کنند، داده‌ها را  بدون اجازه ما تحلیل می‌کنند، و با پیش‌بینی رفتار ما، کالاهای خود را با سودآوری کلان می‌فروشند. این دو دهه، ماه عسل این شرکت‌ها بوده است و قانونی برای کنترل، در مقابلشان نبوده است. ۲۰ سال طول کشید تا جامعه بیدار شود و به خود بیاید.

بیشتر از زندگی