آشتی طالبان با آمریکا: سهم جمهوری اسلامی چیست؟

​​​​​​​نه طالبان و نه آمریکا، تمایلی به دعوت از جواد ظریف نشان ندادند

 حسن روحانی، رییس‌جمهوری ایران در استقبال از محمداشرف غنی، رییس جمهوری افغانستان-ATTA KENARE / AFP

طالبان پس از نزدیک به دو دهه جنگ مسلحانه با آمریکا و متحدان افغانش و در پی ۱۸ ماه مذاکرات فشرده سیاسی، سرانجام در برابر چشمان ده‌ها دیپلمات خارجی در دوحه قطر موافقتنامه تاریخی صلح را امضا کردند. این موافقتنامه اگر گام به گام اجرایی شود، رابطه جدیدی را بین طالبان و آمریکا بنیانگذاری خواهد کرد. شاه محمود قریشی و مایک پمئپو در میان شش وزیر خارجه و دهها دیپلمات دیگر در صف نخست هتل شراتون دوحه نشسته بودند. اما یکی از طرف‌های غایب در مراسم امضاء قرارداد صلح افغانستان، جمهوری اسلامی ایران،‌ همسایه غربی این کشور بود. 

تهران در این ۱۹ سال پس از تهاجم آمریکا به افغانستان، در این کشور حضور فعالی داشته است. این فعالیت چندسویه در کنار رابطه گرم با دولت مرکزی افغانستان، شامل رابطه مستقیم با اپوزیسیون، گروه‌ها و چهره‌های سیاسی افغان، لشکر فاطمیون و حتی رهبری طالبان بوده است. 

اما با وجود روابط حسنه قطر و ایران، نه طالبان و نه آمریکا تمایلی به دعوت از جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، نشان ندادند. 

آقای ظریف فردای امضاء قرارداد از راه دور در صفحه توییترش نوشت:‌ «اشغالگران آمریکایی هرگز نباید به افغانستان حمله می‌کردند. اما حمله کردند و همه را مقصر پیامدهای آن خواندند. الان ۱۹ سال پس از تحقیر، آمریکا خط تسلیمی خود را امضاء کرده است. چه در افغانستان، سوریه، عراق و یمن، مشکل آمریکا است. آمریکا خواهد رفت و خرابی بزرگی پشت سر خود خواهد گذاشت.»

براساس نقشه راهی که طالبان و آمریکا برای افغانستان امضاء کرده اند، قرار است مذاکرات بین الافغانی با هدف ایجاد یک حکومت فراگیر پس از صلح به زودی برگزار شود و آمریکا با حفظ رابطه با دولت آینده به بازسازی افغانستان کمک کند. البته دولت افغانستان ملاحظاتی درباره این موافقتنامه، آزادی زندانیان طالبان و شروع مذاکرات و موضوعات این گفتگوها دارد، اما آمریکا متعهد شده است که به تسهیل این روند کمک کند. 

اگر پایان بازی آمریکا، برگرداندن طالبان به صحنه سیاسی افغانستان به عنوان یک قدرت مهم باشد، جمهوری اسلامی ایران در کجای معادله قرار خواهد گرفت؟ 

اکنون شورشیان طالبان و تهران رابطه گرمی دارند. این رابطه در سطوح سیاسی، تدارکاتی و حتی به گفته مقام‌های افغان نظامی شکل گرفته است. 

ملا عبدالغنی برادر، فرد دوم گروه طالبان که موافقتنامه صلح با آمریکا را امضاء کرده است، در ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹ میهمان جواد ظریف در تهران بود. 

سهیل شاهین، سخنگوی طالبان در هنگام سفر ملا برادر به تهران نوشت:‌ «در این دیدار موضوعاتی همانند روند صلح و مشکلات مهاجرین افغان مقیم ایران به طور مفصل بحث شده است.» در خبرنامه سخنگوی طالبان نیز آمد که «دو طرف در مورد "راه‌های حل مسالمت آمیز معضل افغانستان" و روند جاری به تفصیل صحبت کرده‌اند.» 

البته نمایندگان طالبان پیش از امضای توافق با آمریکا به بسیاری از کشورهای منطقه سفر کردند. این سفرها در افغانستان به حساب مشروعیت یابی طالبان گذاشته میشود. 

سهیل سنجر، صاحب امتیاز روزنامه هشت صبح به ایندیپندنت فارسی گفت:‌ «طالبان در حال حاضر تلاش می کنند روابط خود را با همه خوب نگه دارند. آنها در این وضعیت نیاز دارند تا خودشان را بیشتر رسمیت ببخشند. رابطه طالبان با ایران را باید از منظر دشمنی ایران با آمریکا نگریست. طالبان در طول سال‌های گذشته با دریافت برخی کمک های تسلیحاتی، مالی و آموزشی به اهداف آمریکایی حملات فراوان انجام دادند.» 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

همین نیاز متقابل ظاهرا به نزدیکی رابطه طالبان با تهران در سالهای پس از سرنگونی امارت اسلامی طالبان انجامید. چراکه برخلاف مشترکات و منافع فراوانی که طالبان با پاکستان دارد، این پیوندهای استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. 

نجیب عزیزی، کارشناس مسایل سیاسی می‌گوید:‌ «طالبان با در نظرداشت شرایط سیاسی فعلی داخلی و منطقهای، مخصوصا رقابت‌های موجود میان ایران و آمریکا، در کوتاه مدت خواهد کوشید بالانس نسبی را تامین کند که نه دل ایران برنجد و نه ارتباطات با آمریکا بسیار تیره شود. البته طالبان هیچگاه نمی‌خواهند که ایران با دیگر جریان‌های سیاسی افغان بیش از حد نزدیک باشد. در میان مدت طالبان کوشش خواهد کرد از ارتباطات با این دو کشور در مقابل هم استفاده ابزاری کند. البته از دید عقیدتی که تفاوت‌های عمیق بین طالبان و ایران وجود دارد، در دراز مدت فکر نمی‌کنم سیاست‌های ایران و طالبان بسیار تنگاتنگ یا با هم آمیزش داشته باشد. خلاصه مطلب اینکه طالبان با پیگیری اهداف مختلف با ایران، روابط گوناگون را مبتنی بر دیدگاه استراتژیک و حتی ارتباطات ظاهری و پنهانی متفاوت خواهند داشت، که شرایط ‌زمانی و مکانی در آن نقش مهم را دارا خواهد بود. البته هم ایران و هم طالبان هر دو از این آگاه هستند.» 

با رکود اقتصادی و افزایش فشارهای آمریکا به پاکستان، طالبان سراغ منابع مالی رفت و برای حفظ و گسترش شورش خود محتاج تسلیحات و پول شد. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران هم برای بقای نظامش، چالش با آمریکا در منطقه را در صدر امنیت ملی خود قرار داد. این دشمنی دو طرف با آمریکا باعث نزدیکی اسلام سنی طالبان و تشیع جمهوری اسلامی شد چنانچه ملا منصور، رهبر پیشین طالبان، هنگام بازگشت از زاهدان در ایالت بلوچستان پاکستان مورد حمله پهپادهای آمریکایی قرار گرفت و کشته شد.  گذشته از آن، حساسیت طالبان نسبت به ایران پوشیده نیست. 

تجربه تاریخی نشان می‌دهد که در دورانی که طالبان بر بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان امارت اسلامی داشت، جمهوری اسلامی بیشترین صدمه را از همسایگی با افغانستان متحمل شد. علاوه بر کشته شدن دیپلمات‌ها و خبرنگار ایرانی در مزارشریف که روابط دو همسایه را تا لشکرکشی در مرزها کشاند،‌ بستن آب رود هیرمند بر ایران، باز گذاشتن مسیر قاچاق تریاک و کالا و مهاجرت به درون ایران، بیانگر آن بود که تهران دوستی در کابل ندارد. 

اسماعیل شهامت، خبرنگار ارشد افغان هم به ایندپندنت فارسی می‌گوید:‌ «جمهوری اسلامی شاید هیچ‌وقت داغ قتل‌عام دیپلمات‌هایش توسط طالبان در مزار شریف را از یاد نبرد، اما آنچه تهران و این گروه را به هم نزدیک کرده، حضور دشمن مشترک یعنی آمریکا در افغانستان است. حضور نیروهای آمریکایی در مرزهای غربی ایران بزرگترین تهدید امنیتی برای تهران بوده است. علاوه بر این، اعلام موجودیت داعش در افغانستان و تهدید تازه‌ای که این گروه متوجه تهران نموده، مواضع تهران و طالبان را بیشتر بهم نزدیک کرده است. طبق اسناد و مدارک ارایه شده، تهران به صورت مستمر از طالبان حمایت مالی و نظامی کرده است. دغدغه‌های مشابه، مسکو را نیز به سمت حمایت از طالبان سوق داده است. از این رو، برای طالبان رسیدن تا اینجا که در قامت دشمن شکست‌ ناپذیر وارد مصالحه با آمریکا شود، شاید بدون حمایت نظامی و مالی ایران و روسیه میسر نبود. طالبان برای اعمال فشار بیشتر بر دولت مرکزی و حضور قدرتمندتر در روند بعدی مذاکرات، کماکان به حمایت ایران نیاز دارد. »

رابطه نیازمندی متقابل کنونی هم بیشتر در حد تاکتیکی محدود است و بعید است که تهران نفوذی بر تشکیلات داخلی، تصمیم گیری یا اقدامات رهبری طالبان داشته باشد. 

آقای سنجر به تفاوت ایدئولوژی طالبان و جمهوری اسلامی که چیدمان منافعش برخلاف سایر نظامها به جای ملت بر ایدئولوژی استوار است، اشاره می‌کند:‌ «اما اگر شرایط طوری شود که فضا برای حضور سیاسی طالبان بیشتر شود، تفاوت‌های ایدئولوژیکی و مذهبی میان این گروه و ایران دوباره پدیدار می‌شود. در یک چنین شرایطی احتمال اینکه طالبان با ایران مقابله کنند و به حمایت کشورهای سنی مذهب منطقه حتا به منافع ایران آسیب بزنند، بعید نیست.» 

شاید از همین رو جمهوری اسلامی ایران از تصاحب کامل قدرت طالبان در افغانستان نگران است. آقای ظریف در گفتگوی چندی پیش به یک تلویزیون هندی گفت که آینده افغانستان بدون طالبان ناممکن است. اما او در عین حال افزود:‌ «فکر می‌کنم هیچ کس در منطقه، دولتی تحت سلطه طالبان را به نفع امنیت منطقه نمی‌داند. فکر کنم در این زمینه تقریبا یک اتفاق نظر وجود دارد.» 

امضای موافقتنامه صلح طالبان و آمریکا تاثیر شگرفی در ثبات و امنیت افغانستان و معادلات منطقه‌ای برجا خواهد گذاشت.

اما اگر طالبان در نبود نظامیان آمریکایی با افزایش سایه پاکستان و متحدانش در سیاستگذاری افغانستان و در پی شکست نقشه راه صلح، به فکر غلبه و گسترش نفوذش در کلیه مناطق افغانستان شود، ممکن است بار دیگر باد دشمنی با جمهوری اسلامی در همسایگی شرقی اش شروع به وزیدن کند.

بیشتر از