روزنامه‌نگاران باید از جولیان آسانژ الهام بگیرند

افشاگری‌های ویکی‌لیکس معادل امروزین مدارکی است که دنیل السبرگ از پنتاگون در سال ۱۹۷۱ افشا کرد

حامیان جولیان آسانژ مقابل دادگاه وست مینستر لندن- ۱۹ فوریه ۲۰۲۰- Tolga AKMEN / AFP

من در کابل بودم وقتی در سال ۲۰۱۰ جولیان آسانژ و ویکی‌لیکس اولین سری گسترده از مدارک محرمانه دولت ایالات متحده را منتشر کرد و فاش ساخت که واشنگتن واقعا از چه چیزهایی در دنیا باخبر است. من به شخصه به یکی از آن مدارک افشا شده چشم دوخته بودم که در شکل یک ویدیو بود، ویدیویی که پنتاگون پیش‌تر علی‌رغم درخواست قانون آزادی اطلاعات، حاضر به انتشارش نشده بود.

وقتی ویکی‌لیکس این ویدیو را منتشر کرد آشکار شد که چرا ژنرال‌های ایالات متحده می‌خواستند آن را مخفی نگاه دارند. سه سال پیش من در بغداد بودم وقتی یک بالگرد ایالات متحده گروهی از شهروندان غیرنظامی را در روی زمین، که خلبان، آنان را شبه نظامیان مسلح تشخیص داده بود، مورد  رگبار گلوله و شلیک موشک قرار داد که منجر به کشته و مجروح شدن بسیاری از آنها شد.

روزنامه‌نگاران حاضر در عراق این ادعای ارتش ایالات متحده را باور نکردند، چرا که دو تن از خبرنگاران آژانس خبری رویترز در میان کشته شدگان بودند و چندان هم احتمال نمی‌رود که مخالفان شبه‌نظامی، وقتی بالگرد آپاچی ایالات متحده را در هوا می‌بینند، آزادانه در هوای باز با سلاح خویش قدم بزنند.

اما ما نمی‌توانستیم هیچ چیزی را ثابت کنیم تا وقتی که ویکی‌لیکس ویدیوی حادثه را از آن بالگرد آپاچی منتشر کرد. دیدن آن هنوز هم آدم را شوکه می‌کند: خلبانان مشغول شوخی و استهزا درباره شکار خویش هستند که شامل خودرو افرادی است که برای کمک به مجروحان ایستادند. خلبانان می‌گویند: «بله، به این ... مرده نگاه کن» و «ها ها خودم زدم‌شان.» هر کسی که علاقه‌مند به دلیل شکست ایالات متحده در عراق است، باید نگاهی به این ویدیو بیندازد.

افشاگری‌های ویکی‌لیکس در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۶ معادل امروزین مدارکی است که دنیل السبرگ از پنتاگون در سال ۱۹۷۱ افشا کرد که از تاریخچه فعالیت‌ها و نقش ایالات متحده در جنگ ویتنام پرده برداشت. در واقع مدارک ویکی‌لیکس از اهمیت بیشتری هم برخوردار است، چرا که طیف گسترده‌تری از مدارک را در بر گرفته و درکی ابتدایی از نقطه‌نظر واقعی دولت ایالات متحده درباره دنیا ارائه می‌دهد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

افشای این اطلاعات احتمالا بزرگترین دستاورد تاریخ روزنامه‌نگاری بوده است و نشریاتی نظیر نیویورک تایمز نیز با اختصاص فضا و توجه زیادی به افشای آنها، این امر را تشخیص دادند. اهمیت بالای این مدارک همچنین آشکارا و به گونه‌ای مشمئزکننده از میزان خشم و انتقاد نهادهای دولتی ایالات متحده و متحدان آن در خارج از کشور مشخص است که خشمگینانه مصمم هستند جولیان آسانژ را به عنوان یکی از بنیان‌گذاران ویکی‌لیکس مورد تعقیب قانونی قرار دهند.

دنیل السبرگ به درستی قهرمانی شناخته می‌شود که واقعیت جنگ ویتنام را برملا ساخت، اما جولیان آسانژ که اقداماتش بسیار مشابه السبرگ است، اکنون در زندان فوق امنیتی بلمارش در حبس به سر می‌برد. او قرار است در هفته جاری در دادگاه در لندن حاضر شود تا به ماجرای استرداد او از بریتانیا به ایالات متحده به خاطر اتهام جاسوسی رسیدگی شود. اگر او به ایالات متحده بازگردانده شود، به احتمال زیاد تحت قانون جاسوسی سال ۱۹۱۷ به ۱۷۵ سال حبس محکوم خواهد شد.

از همان زمانی که آسانژ افشای مدارک محرمانه را از طریق ویکی‌لیکس ترتیب داد، مکررا مورد هدف مقامات قرار گرفته است که سعی دارند او را بی‌اعتبار نشان دهند یا دستکم در پرونده‌ای که باید صرفا و کاملا درباره آزادی بیان باشد، به گل‌آلود کردن اوضاع می‌پردازند.

اولین تلاش برای بی‌اعتبار ساختن و دشمن نشان دادن آسانژ درست بعد از انتشار اولین مدارک اتفاق افتاد و ادعا شد که افشای این مدارک باعث کشته شدن افرادی خواهد شد که هویت آنها فاش شده است. دولت ایالات متحده هنوز استدلال می‌کند که ویکی‌لیکس جان افراد را به خطر انداخته، در حالی که هیچ وقت مدرکی در این راستا ارائه نکرده است.

بلکه درست برعکس آن، در سال ۲۰۱۳ یکی از افسران اطلاعاتی پنتاگون که مسئول بررسی میزان تاثیر و خسارات مدارک افشا شده توسط ویکی‌لیکس بود، اعتراف کرد که حتی یک مورد از کشته شدن فردی توسط نیروهای دشمن در نتیجه انتشار نام آنها در ویکی‌لیکس، پیدا نکرده است.

سرلشکر رابرت کار، رئیس نیروی عملیاتی پنتاگون برای بررسی اطلاعات، در جلسه صدور حکم چلسی منینگ در دادگاه گفت، ادعای آغازین وی مبنی بر این که فردی که هویتش توسط ویکی‌لیکس فاش شده در افغانستان به دست طالبان کشته شده، صحت نداشته است. او اعتراف کرد: «نام این فرد در بین نام‌های فاش شده توسط ویکی‌لیکس نبود.»

روزی که مدارک ویکی‌لیکس عمومی شد، من قراری از قبل تعیین شده با یکی از مقامات ایالات متحده در کابل داشتم. وقتی سر قرار حاضر شدم، او از من پرسید در سربرگ این مدارک فاش شده چه نوشته شده است، و وقتی من متن سربرگ را برایش بلند خواندم او با خیال راحت اظهار داشت که مدارک چندان مهم و خیلی محرمانه‌ای از دولت ایالات متحده نمی‌تواند فاش شده باشد.

بعدتر دلیل خیال راحت وی را فهمیدم. بانک اطلاعاتی که چلسی منینگ به آن دسترسی داشته است، شبکه پروتکل مخفی اینترنت نام دارد که اینترنت داخلی ارتش ایالات متحده است. بعد از ۱۱ سپتامبر از این شبکه برای ارسال و در دسترس بودن مدارک محرمانه هر بخش از دولت برای بخش‌های دیگر استفاده شد. تعداد کل افرادی که از سطح امنیتی لازم برای دسترسی به این شبکه برخوردارند چیزی حدود ۳ میلیون نفر است، ولی تعداد واقعی افرادی که رمز عبور ورود به این شبکه را دارند، گرچه هنوز زیاد، ولی خیلی از این تعداد کمتر است.

دولت ایالات متحده آنقدر ساده‌لوح نیست تا رازهای واقعی خویش را در شبکه‌ای بگذارد که قرار است به روی افراد زیادی باز باشد، از جمله سرگردهای رده‌ پایینی مانند چلسی منینگ. اطلاعات حساس درباره دفاع و حمله و مواردی از این دست از طریق شبکه جایگزین دیگری که بسیار امن‌تر است جابه‌جا می‌شود. اگر آژانس‌های امنیتی ایالات متحده نام افراد مهمی را که جان‌شان به خطر می‌افتاد، واقعا در شبکه‌ای به نا‌امنی شبکه پروتکل مخفی اینترنت منتشر می‌کردند، به زودی این آژانس‌ها قدرت خود برای استخدام نیروهای جدید را از دست می‌دادند.

اتهامات کذب درباره این که مدارک افشا شده توسط ویکی‌لیکس جان افراد را در خطر انداخته یا ممکن است به خطر اندازد، به اعتبار آسانژ ضربه زده است. ضربه بسیار بیشتر به اعتبار وی اما اتهامات در رابطه با تجاوز و آزار جنسی دو زن در سوئد در سال ۲۰۱۰ بود. او این اتهامات را انکار کرده است، اما همین اتهامات باعث شده است که تا ابد در نظر بسیاری منفور شود. دادستان سوئد نهایتا اتهام تجاوز را سال گذشته به خاطر انقضای مهلت قانونی کنار گذاشت، ولی این امر تفاوتی در نظر آن دسته از افراد ایجاد نمی‌کند که احساس می‌کنند هر چه آسانژ بگوید یا انجام دهد، برای ابد به این لکه ننگ آلوده است و افشای مدارک توسط ویکی‌لیکس نیز از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از رسانه‌ها هم به همین ترتیب صرفا شخصیت آسانژ و اتهامات علیه رفتارهای وی را پوشش می‌دهند. گرچه اطلاعات مذکور درباره شبکه پروتکل مخفی اینترنت و مدارک ارائه شده توسط سرلشکر کار خیلی وقت پیش منتشر شد، ظاهرا روزنامه‌نگاران معدودی از آنها باخبر هستند.

اما تهدید به استرداد آسانژ به ایالات متحده تا تحت قانون جاسوسی محاکمه شود، به خاطر اقدامات او در سوئد نیست. تمام اتهامات علیه وی به خاطر افشای مدارک محرمانه دولتی است، کاری که تمام روزنامه‌نگاران باید الهام بگیرند و به انجام آن مشغول شوند، کما این که بسیاری از روزنامه‌نگاران در بریتانیا و ایالات متحده نیز تا کنون بارها به چنین کاری دست برده‌اند و البته مورد آزار و تعقیب رسمی مقامات کشوری قرار نگرفته‌اند.

اشتیاق دولت بریتانیا در بازداشت آسانژ را با عدم هرگونه تمایلی به تعقیب کسی که مکالمه محرمانه کیم داروک، سفیر بریتانیا به ایالات متحده، را فاش کرد که سال گذشته در نشریه میل آن ساندی (Mail on Sunday) منتشر شد، مقایسه کنید. اظهارات منفی آقای دوراک درباره دونالد ترامپ باعث واکنشی عصبی از جانب رئیس جمهوری شد که نهایتا دوراک را مجبور به استعفا از سمت خویش کرد.

آسانژ مدارکی درباره اقدامات دولت ایالات متحده فاش ساخته است که بسیار مهمتر از افشاگری مدارک پنتاگون السبرگ است و این دقیقا دلیل تعقیب بی‌وقفه او تا به امروز و مجازات وی است؛ بسیار شدیدتر از هر گونه اتفاقی که برای دنیل السبرگ رخ داد.

© The Independent