ترامپ بدون کنار آمدن با طالبان نمی‌تواند مدعی صلح در افغانستان باشد

طالبان بخشی از جامعه و سیاست افغانستان است

محمد اشرف غنی و دونالد ترامپ در سفر سرزده رئیس‌جمهور آمریکا به افغانستان، ۲۸ نوامبر ۲۰۱۹-Olivier Douliery / AFP

بیزاری معروف دونالد ترامپ از رموز سیاست، یک مزیت دارد. بر سر موضوعاتی که نه مایه علاقه او و دوستانش در دولت است و نه نظریه‌پردازان در واشنگتن که سیاست‌های خاورمیانه او را شکل می‌دهند، فضا برای تغییر واقعی وجود دارد. 

هفته گذشته اخباری مبنی بر احتمال گشایش در مذاکرات با طالبان، بر سر امکان توافق صلح برای افغانستان، منتشر شد. 

در یک موقعیت نادر، حتی اعضای ناامید طبقه سیاسی افغانستان، حالا امیدوار به نظر می‌رسند. 

 گل‌پاشا مجیدی، عضو سابق مجلس نمایندگان افغانستان، که در سال ۲۰۱۵ از یک بمب‌گذاری انتحاری جان سالم به در برد، در یک مصاحبه تلویزیونی گفت:‌ «این‌ روزها خوشبینی ما به روند مناقشه‌برانگیز و به تاخیرافتاده مذاکرات صلح، افزایش یافته است. پس از مذاکرات طولانی، هم آمریکا و هم طالبان به توافق صلح نزدیک‌تر می‌شوند.»

مقامات آمریکایی می‌گویند که می‌خواهند در اسرع وقت به یک توافق با طالبان برسند. مانند هر چیز دیگری در جهان ترامپی، پای یک محاسبه داخلی سیاسی در میان است. صلح در افغانستان، آن هم پیشاپیش انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر، جام قهرمانی در دستان ترامپ خواهد بود که دو رئیس‌ جمهوری سابق آمریکا نتوانستند به دست بیاورند. 

اما به نظر می‌رسد که ملاحظات سیاسی در همان مقطع به پایان برسد. بیش از یک سال است که کارشناسان روی طرح موجود کار کرده‌اند و جزئیاتی که از آن به دست آمده است، حاکی است که طرح اولیه در مذاکرات دوحه، پایتخت قطر، از سوی کارشناسان سیاست‌گذاری مورد اصلاح و بررسی قرار گرفته است. 

زلمی خلیلزاد، فرستاده افغان‌تبار ایالات متحده، احتمالا آوردن صلح به زادگاهش را دستآوردی برای تمام عمر تلقی می‌کند. خلیلزاد پس از سال ۲۰۰۱ و حمله آمریکا به افغانستان، به عنوان سفیر ایالات متحده در این کشور خدمت کرد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شاید از نظر دونالد ترامپ، این معضل پیچیده خارجی پرهزینه، و از منظر سیاسی نامحبوب باشد. اما اگر قرار باشد خودخواهی بی‌برنامگی او، صلح را به کشوری بیاورد که چهار دهه است جز جنگ ندیده است، بگذار بیاورد. 

این خوشبینی محافظه‌کارانه، دلایل متعددی دارد. یکی از آن دلایل، این است که دولت کابل در حلقه مذاکره نگه‌داشته شده است، تا به شکل غیرمترقبه موجب این هراس نشود که آمریکا یکی از متحدان منطقه‌ای خود را کنار می‌گذارد. سر نیکلاس کی، فرستاده ارشد غیرنظامی ناتو در افغانستان، از مسئولان افغان خواسته است که با رویکرد «فراجناحی» هیاتی تشکیل دهد که بتواند مستقیما با طالبان ملاقات کند. 

مقامات گفته‌اند که مکانیسم صلح، با یک دوره هفت‌ روزه کاهش خشونت از ۱۴ فوریه آغاز می‌شود و با امضای توافق صلح در ۲۱ فوریه، و شروع مذاکرات فراگیر میان گروه‌های داخل افغانستان، به پایان می‌رسد. 

مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا، هفته گذشته در بروکسل گفت: «بهترین راه، اگر نگوییم تنها راه، یک توافق سیاسی است. برای چنین توافقی مبنای کار را داریم، و موشکافانه بررسی‌اش می‌کنیم. با متحدانمان مشورت می‌کنیم. با کنگره و دیگران در حال مشورتیم. و فکر می‌کنم باید به صلح فرصت بدهیم.»

رسیدن به توافق سیاسی و کاهش خشونت‌ها می‌تواند منجر به کاهش حضور سربازان بین‌المللی در افغانستان شود. اما هر قدم از این راه، مشخص خواهد کرد که آیا طالبان از حمله به سربازان آمریکایی دست برمی‌دارد، یا نه. 

یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا روز شنبه در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ به خبرنگاران گفت:‌ «مبنای اتخاذ تصمیم‌های نظامی، جایگاه امروز ما است، و فکر می‌کنم انتظارات همه پایین است. ما خشونت‌ را پایین می‌آوریم و ببینیم در آینده چه می‌شود.»

در بهترین حالت، این به قول اسپر «رویکرد مبتنی بر شرایط»، می‌تواند طالبان را در چارچوب قرار دهد و آن را ترغیب کند که به گرایش‌های افراط‌گرایانه خود تن ندهد.

طالبان هنوز روش‌های خود را تغییر نداده است و یک سازمان افراطگرا است که می‌تواند دستاوردهای حوزه اقلیت‌ها و زنان را در طی ۱۸ سال گذشته در افغانستان، بر باد دهد. مرکز مطالعات تروریسم و اقدامات شبه‌نظامی جین، می‌گوید که طالبان مسئول ۶۰ درصد حملات مرگبار در سال گذشته در افغانستان بوده است. 

 رسانه‌های محلی افغانستان به نقل از اسدالله خالد، وزیر دفاع افغانستان، گفتند:‌ «هیچکس کورکورانه به سوی آتش‌بس و صلح نمی‌رود.» 

 طالبان بهرغم گرایش‌های افراطی‌گرایانه، مشوق‌هایی نیز برای رسیدن به صلح دارد. خشونت‌ها به شدت غیرنظامیان افغان را تحت فشار قرار داده است، اما طالبان را نیز آزار می‌دهد. هفته گذشته، مولوی سردار محمد، رهبر طالبان، و هشت عضو این گروه در یک حمله هوایی در استان بلخ کشته شدند. یک فرمانده دیگر به نام ملاعبدالرحیم طوفان و پنج نفر دیگر نیز در حمله هوایی دیگری در استان هرات کشته شدند. 

بسیاری از این حملات علیه طالبان، از سوی نیروهای مسلح نه چندان بزرگ دولت افغانستان به ریاست جمهوری اشرف غنی انجام می‌گیرد. کندیس راندو، کارشناس مسایل افغانستان، هفته گذشته نوشت: «دست‌کم گرفتن قدرت خام چانه‌زنی ‌که ارتش ملی افغان به غنی و دولت می‌دهد، ابلهانه است.» 

 غیر از طالبان، یکی از موانع بزرگ بر سر راه رسیدن به صلح، دسته‌بندی‌ها در حکومت افغانستان است. دولت وحدت ملی از تشکیل هیاتی که با طالبان ملاقات کند، بازمانده است و به نظر می‌رسد که آماده بررسی امکان آتش‌بس نیست. 

 حتی اگر توافقی با طالبان امضا شود، جناح‌های انشعابی یا شاخه افغانستان داعش می‌توانند آن را با خشونت‌های بیشتر مختل کنند. 

با این حال، اراده حرکت به سوی صلح در جریان است. طالبان قرار نیست از بین برود. قرار نیست شکست بخورد. طالبان بخشی از جامعه و سیاست افغانستان است و اگر برای افغانستان آینده‌ای متصور باشیم، باید با طالبان کنار بیاید. یافتن جایگزین، مستلزم یک دهه یا حتی بیش از آن، جنگ و درگیری است. 

© The Independent

بیشتر از