سال‌روز خروج نیرو‌های ارتش سرخ از افغانستان

آیا خروج امریکا از افغانستان مانند خروج روس‌ها فاجعه بار خواهد بود؟

نمایشگاهی در یادبود مقاومت افغانستان در جنگ با ارتش سرخ در هرات - AREF KARIMI / AFP

۲۶ بهمن، سالروز خروج نیرو‌های ارتش سرخ از افغانستان است. نیرو‌های روسی که در ششم دی ماه سال ۱۹۷۹، در پی سرگونی رژیم حفیظ‌الله ‌امین و خودکشی وی، رسما به افغانستان هجوم آوردند، پس از گذشت نزدیک به ده سال در ۱۵ فوریه سال ۱۹۸۹، در حالی که  پشت سر خود ویرانه‌ای بر جا گذاشته بودند، از افغانستان کاملا خارج شدند. دولت وقت شوروی، در سال ۱۹۸۴ متوجه شد که جنگ در افغانستان به بن‌بست رسیده است. پس از رسیدن میخائیل گرباچف به رهبری اتحاد جماهیر شوروی، روندی با عنوان و محتوای «اصلاحات» در آن کشور آغاز شد. گرباچف به خوبی میدانست که جنگ افغانستان به بن‌بست رسیده است و تداوم آن جز تباهی برای شوروی آن زمان، تبعات دیگری نخواهد داشت. به همین دلیل، در تکاپوی نجات از آن مهلکه برآمد.

تلاش گرباچف این بود که هم زمان با خروج از افغانستان، نگذارد که این کشور به دست جهادی‌های وابسته به پاکستان بیفتد. به همین دلیل پای سازمان ملل متحد را نیز به مسئله افغانستان کشاند. سازمان ملل متحد در صدد ایجاد یک دولت فراگیر و آتش‌بس در افغانستان بود. طرحی که سازمان ملل برای افغانستان در نظر گرفته بود، شامل واگذاری قدرت به یک گروه بی‌طرف و غیرجانبدار، خروج تمامی رهبران سیاسی حکومت وقت از افغانستان، برقراری آتش بس سراسری، و سپس برگزاری رفراندم یا «لویه جرگه»، تا نظام آینده کشور را تعیین کند.

در ظاهر امر، این طرح بهترین راهبرد برای افغانستان محسوب می‌شد. اما رهبران جهادی که تحت تاثیر شدید سازمان اطلاعات پاکستان بودند و پیروزی را بسیار نزدیک به خود می‌دیدند، با آن طرح همراه نشدند. آنان حتی حضور محمد ظاهر‌شاه، شاه سابق افغانستان، را در قدرت نیز نپذیرفتند. با تمام این اوضاع، توافق ژنو میان افغانستان و پاکستان به امضا رسید و طبق آن توافق، روند خروج نیرو‌های ارتش سرخ از افغانستان شروع شد و بالاخره در ۱۵ فوریه سال ۱۹۸۹ آخرین سرباز روس از افغانستان خارج شد. بیرون رفتن روس‌ها، این ذهنیت را در مجاهدین ایجاد کرد که خواهند توانست در ظرف شش ماه دولت دکتر نجیب‌الله را سرنگون کنند. اما آن هدف حتی تا سه سال بعد از آن هم محقق نشد.

پس از آن که اصلاحات گرباچف، اتحاد جماهیر شوروی را به چندین کشور مستقل تبدیل کرد و وضعیت روسیه و «فدراسیون کشورهای مشترک‌المنافع» نیز با بحران شدیدی رو‌به‌رو شد، حمایت روس‌ها از دکتر نجیب‌الله تقریبا از بین رفت و او ماند و هجوم روزافزون مجاهدین. در نهایت، حکومت دکتر نجیب‌الله نیز در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۷۱ در مقابل مجاهدین تسلیم شد و قدرت به آنان واگذار شد. پاکستان که سرخوش از پیروزی در برابر روس‌ها بود، سریعا دست به کار شد و مرحله دوم سیاستش در قبال افغانستان را که همانا شکل‌گیری یک دولت جهادیست وابسته به پاکستان بود، کلید زد. این دولت می‌توانست در مقابل هند، همدستی برای پاکستان باشد. اما مجاهدین بیش از آن که به ایجاد یک نظام یکدست فکر کنند، به جان هم افتادند و جنایات انسانی وحشتناکی در افغانستان رقم خورد. پاکستان نیز مجبور شد برای اعمال نفوذش بر افغانستان، «طالبان» را به وجود بیاورد و قدرت را از دست مجاهدین بگیرد. 

آیا امریکا هم مسیر روس‌ها را می‌رود؟ 

هم‌زمانی سالروز خروج روس‌ها از افغانستان و احتمال به توافق رسیدن امریکا و طالبان که روند خروج نیرو‌های ناتو از افغانستان را تسریع می‌بخشد، یک بار دیگر این نظریه را به میدان آورده است که آیا پس از خروج نیرو‌های امریکایی از افغانستان، این کشور بار دیگر تاریخ دهشت‌بار دو دهه گذشته را تکرار خواهد کرد؟ تعدادی از کارشناسان سیاسی هم با اشاره به تقارن این دو دوره تاریخی، معتقدند که نقشی را که در آن دوران امریکا و پاکستان در حمایت از مجاهدین بازی می‌کردند، حالا پاکستان، روسیه و ایران بر عهده دارند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آنان ضعف حکومت‌داری در افغانستان را بهترین زمینه برای گسترش دوباره ملوک‌طوایفی، کاهش قدرت مرکزی، و در نهایت سقوط حکومت می‌دانند. با این حال، به نظر نمی‌رسد که مقایسه دوره حکم‌روایی حکومت دکتر نجیب‌الله با دوره حکومت وحدت ملی، زیاد منطقی باشد. زیرا دکتر نجیب‌الله  حکومت خود را در اثر نبودِ حامی خارجی از دست داد، در حالی که جامعه جهانی همچنان با تاکید، حمایت خود را از حکومت دموکراتیک در افغانستان اعلام کرده‌اند. از سوی دیگر، سقوط حکومت دکتر نجیب‌الله و بحران سی سال بعدی، تجربه تلخی برای جهان به ارمغان آورد. بی‌تفاوتی در قبال افغانستان، باعث شد تا حتی دورترین کشور‌های غربی از شر افراط‌گرایی «جهادی‌» در امان نمانند و حوادثی نظیر یازدهم سپتامبر شکل بگیرد.

البته در این میان توان نظامی دولت افغانستان نیز در حدی است که بتواند از قدرت مرکزی و جان و مال مردم کشور دفاع کند. بررسی وضعیت امنیتی دو سال اخیر نشان می‌دهد که در درگیری‌های طالبان و نیرو‌های انتظامی و امنیتی دولت، طالبان شکست بیشتری خورده‌اند. هرچند تلفات نیرو‌های نظامی افغانستان بالا بوده است، ولی طالبان تلفات بیشتری متحمل شده‌اند. 

اینک بایستی منتظر نتایج مذاکرات صلح بود تا مشخص شود که تاریخ دیگر در افغانستان تکرار نمی‌شود.